روانکاوی و روانشناسی انتقادی

Description
صلاح اسمعیلی
رواندرمانگر تحلیلی
جستارنویس اجتماعی
@salah_esmaeili
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

7 months, 3 weeks ago

چرا جمهوری اسلامی میخواد عملیات وعده صادق سه را اجرا کنه؟ چرا این یک بازی پرریسکه؟ و چرا جمهوری اسلامی مجبور به این بازی پرریسک میشه؟

قسمت دوم

حالا به این سوال برسیم که هر کدوم از این تحلیلها، چه پیشنهادی برای برنامه نظامی جمهوری اسلامی دارند، و هر کدوم از این برنامه‌ها چطور به شکل پیچیده‌ای به سرنوشت پیش‌بینی‌ناپذیری گره میخورند.

دسته اول میگند اسرائیل برای توان اجرای بدترین سناریوی ممکن بلوف میزنه. میخواد ما باور کنیم و محتاط بشیم. از ترس این تهدید منفعل بشیم و عقب‌نشینی کنیم تا اون در اندازه‌های ریز و  پراکنده در جاهای مختلف به ما ضربه بزنه. طوری که تا ما بخوایم دوباره بجنبیم دیگه فلج شده باشیم، در نتیجه سناریوی بدتر محقق بشه. به ویژه که اسرائیل یک گزینه تاکتیکی دیگه یعنی توان عملیات اطلاعاتی و خرابکاری هم داره. در نتیجه به جای عقب‌نشینی ما هم ضربه میزنیم، تا تلاش کنیم توان ضربه‌زنی اونو کاهش بدیم، و هم اونو ضربه‌پذیرتر کنیم. شدت ضربات را هم لازمه با شدت ضربات اون تنظیم کنیم. در نتیجه جنگ را به نقطه تعادل و به سمت سناریوی بد ببریم. یادآوری این نکته مهم است که این تحلیل و برنامه فرض را بر این گذاشته که اسرائیل به سمت ضربات خیلی سنگین خارج از تعادل نخواهد رفت.

دسته دوم میگند چون ما هنوز الگو و نرخ جنگ اسرائیل با خودمان را نمیدونیم فعلا برنامه دسته اول را تبدیل به استراتژی‌ نکنیم ولی عقب نکشیم به صورت تاکتیکی و محتاط رو به جلو باشیم. تا به ارزیابی بهتری برسیم.

دسته سوم کاملا برعکس دسته اول میگند اتفاقا اسرائیل بلوف نمیزنه ولی میخواد فکر کنیم که بلوف میزنه تا ما صحنه جنگ را ترک نکنیم، به موقع عقب نکشیم،جنگ عادی‌سازی بشه، تقابل‌و نردبان تنش بره بالا و در نهایت یکباره ضربه چند برابر سنگین را بزنه، بدترین سناریوی ممکن محقق بشه. کاری که با حزب الله کرد. نکته مهمی که این تحلیل را دچار مساله میکنه نادیده‌گیری گزینه تاکتیکی عملیات اطلاعاتی و خرابکاری اسرائیله. اگر جمهوری اسلامی از تقابل نظامی هم  بخواهد امتناع کند این تاکتیک عملیاتی دوباره اونو ناچار به حضور در صحنه جنگ میکند.

در تحلیل نهایی با این شرایط استراتژیک و تاکتیکی جمهوری اسلامی چه عقب‌ بنشیند چه پیش برود در معرض ریسک خواهد بود. احتمالا در این مرحله پیشروی برای جمهوری اسلامی اجتناب‌ناپذیر است. احتمالا به خاطر همین پیچیدگی صحبت از عملیات وعده صادق سه به شکل بدیعی خارج از ایران مطرح است.

مگر اینکه معادلات استراتژیک و تاکتیکی تغییر کند داستان فعلی سرنوشت متفاوتی پیدا کند. مثلا اینکه آیا جمهوری اسلامی در فاصله این چند ماه توانسته مشکلات اطلاعاتی امنیتی را حل یا ترمیم کند؛ اینکه مذاکرات پشت‌پرده‌ای با آمریکا داشته باشد، جلوی قدرت نظامی اسرائیل را برای اجرای بدترین سناریو ممکن را بگیرد؛ اینکه توان عملیات نظامی‌‌اش بیشتر از آن چیزی باشد که عموما تصور میشود؛ اینکه بتواند کمکهای تسلیحاتی از کشورهایی مثل چین و روسیه بگیرد؛ در صورت یک جنگ فرسایشی میتواند تاب‌آوری اقتصادی‌اش را بالا ببرد؛ و اینکه سیاستهای داخلی واگرا و تشنج‌زای جامعه را کاهش بدهد.
@ravankavi1939

7 months, 3 weeks ago

چرا جمهوری اسلامی میخواد عملیات وعده صادق سه را اجرا کنه؟ چرا این یک بازی پرریسکه؟ و چرا جمهوری اسلامی مجبور به این بازی پرریسک میشه؟

اسرائیل و جمهوری اسلامی به لحاظ قدرت نامتوازن هستند. اسرائیل به لحاظ ضربه‌زنی و ضربه‌پذیری به طور قابل توجهی از جمهوری اسلامی شرایط بهتری داره.
این برتری چه امکانات استراتژیک و تاکتیکی بیشتری فراهم کرده؟
اسرائیل با گفتارها و رفتارهاش به جمهوری اسلامی این پیام را داده که من میتونم در مقابل تو سناریوی بد، سناریوی بدتر و بدترین سناریو را اجرا کنم.
سناریو بد یعنی خسارت سنگینی بهت وارد کنم، سناریو بدتر یعنی چنان خسارتی بهت وارد کنم که دیگه حتی بخوای نتونی با من دشمنی کنی راه دیگه‌‌ای در پیش بگیری و بدترین سناریو یعنی حاکمیت سیاسی تو را ساقط کنم.

لازمه چنین کاری اینه که اسرائیل توانایی و فرصت بالا بردن شدت جنگ به صورت تصاعدی داشته باشه. یعنی مثلا برای سناریوی بد اندازه ۳، برای سناریوی بدتر اندازه ۹ و برای بدترین سنایو اندازه ۲۷.

جمهوری اسلامی در مقابل فکر میکنه آیا اسرائیل داخل این ادعاها بلوف هم میزنه تا محاسبات منو به هم بریزه یا واقعا توان و فرصتش را خواهد داشت.
ممکنه اسرائیل صرفا بلوف بدترین سناریو را بزنه تا جمهوری اسلامی آن را جدی بگیره، در مسیری پیش بره که با رفتارهای نظامی( نوع الف) خودش به سمت تحقق سناریوی بدتر بره. پس جمهوری اسلامی فکر میکنه من گول این بلوف را نخورم، در مسیری پیش برم که با رفتارهای نظامی( نوع ب) به سمت تحقق سناریوی بد برم و صرفا با خسارت از مخمصه خارج بشم.

این وسط نکته خیلی مهم نقش آمریکاست. اسرائیل برای اجرای بدترین سناریو یا باید آمریکا را مجبور به همراهی با خودش بکنه. یا شاید با دور زدن آمریکا خودش به تنهایی توان اجرای آن را داشته باشه. در هر حال نقش بازدارنده فعلی آمریکا باید غیرفعال بشه.

حالا تحلیلگرها سه دسته شدند. دسته‌ اول میگند اسرائیل بلوف میزنه، میخواد ما را وادار کنه در مسیری پیش بریم که سناریوی بدتر محقق بشه، شواهد و ادله خودشون رو میارند. دسته دوم میگند تنش جنگی ایران و اسرائیل تازه شروع شده هنوز شواهد و ادله لازم نداریم. دسته سوم میگند اسرائیل بلوف نمیزنه، میخواد دکترین سر اختاپوس را اجرا کنه. اونا هم شواهد و ادله خودشون را میارند. 

ممکنه بپرسید یعنی چی و چطوری یکی از دو نوع رفتار جمهوری اسلامی باعث سناریوی بد یا بدتر میشه. به این بعدا میرسیم. فعلا به این سوال بپردازیم اصلا چطوری باید بفهمیم اسرائیل بلوف میزنه یا نمیزنه.

از اینجا لازمه ناچارا باز کمی پیچیده‌تر فکر کنیم. سوال اینه از هفتم اکتبر تا الان، از غزه و لبنان تا ایران، روند و نرخ جنگ اسرائیل به چه صورت بوده؟ روند جنگ یعنی از هفتم اکتبر تا الان هر چه زمان گذشته آیا اسرائیل جنگ را به لحاظ سرزمینی گسترش داده؟ خودش به عنوان مرکز شعاع، دایره این جنگ را بیشتر کرده؟ پاسخ این سوال به صورت آشکارتر مثبته. جنگ از غزه و لبنان به یمن و عراق و سوریه و ایران کشیده شده. نرخ جنگ یعنی از هفتم اکتبر تا الان هر چه جنگ پیش رفته آیا درجه شدت جنگ بیشتر شده یا کمتر؟ آیا در مناطق مختلفِ جنگ، درجه شدت مثل هم بوده؟ یا نه در مناطقی درجه شدت افزایشی و در مناطقی درجه شدت کاهشی بوده.

حالا به سه دسته تحلیلگرها برگردیم.
دسته اول استدلالشونو بر این مبنا میذارند که روند و نرخ را باید بر اساس جنگ اسرائیل با کل مناطق جبهه مقاومت بسنجیم. هر چه زمان گذشته روند جنگ اسرائیل در مناطق جبهه مقاومت افزایشی بوده ولی نرخ آن کاهشی بوده. یعنی هر چه از پیرامون اسرائیل دورتر میشیم شدت جنگ آهنگ کاهشی داشته‌. بنابراین اسرائیل  تمرکز و توانش برای تحمیل بدترین سناریو ممکن برای حزب الله و حماس بود ولی درباره ایران برای بدترین سناریوی ممکن بلوف میزنه و چنین توان و چه بسا تمرکز و خواسته‌ای هم نداره.

دسته دوم استدلالشون رو بر این مبنا میگذارند که لازمه حساب نرخ جنگ اسرائیل با پیرامونش را با جنگ اسرائیل با ایران جدا کنیم. درباره غزه و لبنان میدونیم نرخ جنگ در بازه زمان افزایشی بود و حداکثر شدت را گرفت. جنگ با ایران هنوز آنقدر زمان نگذشته که ببینیم چه الگویی داره.

دسته سوم هم استدلالشون رو مثل دسته دوم بر مبنای تمایز جنگ اسرائیل با پیرامون و با ایران میذارند. جنگ با ایران را امتداد کمیتی جنگ با پیرامون نمیدونند که نرخ جنگ را کاهشی بدونیم.   میگند اسرائیل توان این را داره وارد فاز کمیتی دیگه‌ای در جنگ با ایران بشه. در این فاز همان استراتژی که با حزب الله در پیش گرفت با جمهوری اسلامی در پیش بگیره. حزب الله بدترین سناریوی ممکن اسرائیل را بلوف در نظر گرفت ولی در نهایت انجام شد.

حالا به این سوال برسیم که هر کدوم از این تحلیلها، چه پیشنهادی برای برنامه نظامی جمهوری اسلامی دارند، و هر کدوم از این برنامه‌ها چطور....

ادامه دارد...
@ravankavi1939

8 months ago

تهدیدهای امینت و حیات مردم ایران
در چارچوب مدیریت ریسک سیستمها

■بخش اول: صورت‌بندی و اولویت‌بندیِ ریسک

●صورت‌بندی بقا و بالندگی
دو مفهوم بنیادی درباره هر سیستم، از سیستمهای طبیعی(مثل گیاهان و حیوانات) و سیستمهای صناعی(مثل ماشینها و ابزارآلات) تا سیستمهای اجتماعی(مثل خانواده، شهر و کشور)، بقا و بالندگی است. یعنی برای فهم و پیش‌بینی سرنوشت آنها هر حرفی به میان بیاوریم باید مبنا و محور صحبت را بر بقا و بالندگی(در دو شکل امنیت و توسعه) بگذاریم.

●بقا و بالندگی در چرخه‌های بازخوردی
سیستمها ذاتا به دنبال حفظ بقا هستند. برای محافظت بهتر از بقا در مسیر امنیت بیشتر پیش میروند، آن را می‌یابند و می‌سازند. سپس با بهبود امنیت، مراتب توسعه را طی میکنند. برای تضمین بقای یک نوزاد مراقبان محیط امنی فراهم میکنند، و با ارائه امکانات به رشد بهتر او کمک میکنند. مردم یک شهر باید به ضروریاتی مثل آب، غذا،جا، هوا و بهداشت دسترسی داشته باشند، و با دسترسی مناسبتر و تسهیلات بهتر به امنیت و رفاه بیشتری برسند.
در ادامه با شکلگیری چرخه‌های بازخوردی، توسعه به امنیت بیشتر میانجامد و امنیت بیشتر شانس بقا را افزایش میدهد. هر گروه اجتماعی از خانواده تا شهر و کشور با توسعه و انباشت ثروت میتوانند از لوازم نگهدارنده و بهبوددهنده حیات بیشتر بهره ببرند.

●اولویت‌بندی در مدیریت ریسک
در مدیریت ریسک، منطقا ترتیب اولویت به صورت بقا، امنیت و توسعه است. برای سیستم، بقا یک ضرورت زیستی و توسعه یک امکان بهزیستی است و امنیت مابین این دو. سیستم بدون بالندگی هنوز میتواند بقا داشته باشد ولی بدون بقا هر نوع بالندگی معنا ندارد. بقا نسبت به امنیت و توسعه همیشه با فوریت در اولویت است. امنیت هم نسبت به توسعه به لحاظ اهمیت در اولویت است. توسعه به صورت غیرمستقیم و امنیت به صورت مستقیم با اختلال، آشفتگی، خرابی و بیماری در سیستم در ارتباط است. بقا لفظا خود حیات سیستم است.

●درک و مدیریت ریسک در طرحهای سیاسی
اگر بخواهید یک خودرو بخرید قاعدتا اول ضمانت جانی و ایمنی در حفظ سلامت را بررسی میکنید بعد قابلیت رفاهی. درباره مواضع و جبهه‌های مختلف سیاسی هم ارزیابی دقیق ریسکهای هر کدام با اولویت درست بقا، امنیت و توسعه ضروری است، چه در پوزیسیون چه در اپوزیسیون، هم در طرحهای محافظان وضع موجود هم در طرحهای مخالفان وضع موجود. باید دید هر کدام در توصیف، تبیین، پیشبینی و برنامه‌ریزی چه صورت‌بندی ارائه میدهند. در صورت‌بندی خود چه وزنی به مقولات ریسک میدهند، برآوردهایشان از احتمالات و پیامدهای ریسک چیست، با خطاهای احتمالی در برآورد ریسک چه مقدار آشنایی دارند و اساسا چه مقدار درک درست از مدیریت ریسک دارند.

نویسنده:
@salah_esmaeili
کانال:
@ravankavi1939

8 months ago

تهدیدهای امینت و حیات مردم ایران
در چارچوب مدیریت ریسک سیستمها

مقدمه:

این روزها از اینجا و آنجا خبرها و تحلیل‌های ضد و نقیضی درباره وضع فعلی و آینده سیاسی ما در ایران می‌شنویم‌. سیاست‌مداران و فعالان سیاسی، ادعاها و طرح‌های مختلفی ارائه می‌دهند درباره اینکه در زمان حال در چه شرایطی هستیم،  برای آینده چه باید کرد و چه می‌شود کرد. دسته‌ای در جناح مخالف و دسته‌ای در جناح محافظ نظم سیاسی موجود قرار گرفته‌اند. هر دو جناح نقشه‌هایی برای ترسیم وضعیت ما در ایران جلوی رویمان قرار می‌دهند، در آن از فرصت‌ها و تهدیدها می‌گویند. مطابق با مواضعشان دسته‌ای بر جدیت تهدید خارجی و دسته‌ای بر جدیت تهدید داخلی برای امنیت و حیات ایران تاکید می‌گذارند. یک جناح نظام سیاسی فعلی را به عنوان یک قدرت در آستانه شکوفایی معرفی می‌کند و جناح دیگر آن را در آستانه فروپاشی نمایش می‌دهد.

هر کدام مطابق با تحلیلی که از اوضاع دارند از طرح‌های مختلفی برای حفظ یا اصلاح نظام سیاسی و انقلاب یا براندازی تا مداخله خارجی حمایت و دفاع میکنند و ما را به همراهی فرامی‌خوانند. در چنین شرایط پرپیچ و تاری لازم است با تلاش بیشتر نگاهمان را مسلح‌تر و انتقادی‌تر کنیم. در اینجا با یک پرسش حیاتی روبه‌رو هستیم: هر کدام از این طرح‌های سیاسی ممکن است چه خطرات بالقوه و بالفعل برای امنیت و احیانا بقای مردم ایران داشته باشند؟ با چنین هدفی در اینجا طی یک سلسله مطالب به مبحث مدیریت استراتژیک ریسک در سیستم‌ها می‌پردازم. با ارائه موضوعات اساسی مثل خطا در صورت‌بندی بقا، امنیت و توسعه، خطا در اولویت‌بندی آنها، خطای منطقی در برآورد ریسک‌، خطای سوگیری در برآورد ریسک، اثرات مداخله خارجی در اندازه ریسک، ریسکهای بقا و امنیت درون‌زا و بیرون‌زا و ایمنی‌سازی و بهینه‌سازی سیستمها این بحث را تدریجا پیش خواهم برد. مباحث مدیریت ریسک این امکان را فراهم می‌سازد با فهم روشنتر و دقت بیشتری به ارزیابی و داوری طرحهای سیاسی بپردازیم.

نویسنده:
@salah_esmaeili
کانال:
@ravankavi1939

8 months ago

اگر جنگ هم نبود از همان نوزادی ناگزیر ناامنی را تجربه میکردی. با نیروهای وحشی بدوی درونت مواجه میشدی، آنها را از وحشت فروپاشی به بیرون فرافکنی میکردی. آنها را در تاریکی بر نقش دیوار میدیدی، یا در سکوت شب صدایشان را از بیرون میشنیدی. راهی پیدا میکردی تا با آنها و در واقع با بخشهای هنوز بیگانه خودت کنار بیایی.

اما تو این شانس را نداشتی. جنگ بود. فقط با فانتزیهای غریب و ترسناک که از اعماق تاریک ناخودآگاه بیرون میامد سر و کار نداشتی. همه فانتزیهای تاریک نوع بشر در موجودی به نام عراق و صدام تجسد یافته بود. میتوانستی از ترس نقشهای روی دیوار و صداهای مخوف، زیر پتو پناه بگیری. چشمانت را ببندی، با خودت لالایی زمزمه کنی، یا حتی با این تصاویر و صداها قصه بسازی با آنها حرف بزنی و مدارا کنی. اما از این موجود ترسناک راه فراری نداشتی. نمیدانستی کی و کجا هجوم میاورد. با جتهای فراصوت و ترکشهای بمب نمیتوانستی حرف بزنی. نمیتوانستی صدای آژیر بشنوی و لالایی زمزمه کنی. جنگ ظاهر معصوم کودکانه ندارد.

چرا اینقدر به بیسکویت عراقی دل بسته بودی و تا مدتها فقط آن را میخریدی؟ شاید بی‌ربط به آن دوران وحشت نبود. جنگ تمام شده بود ولی هراس آن موجود مرموز بی‌رحم در روانت مانده بود. شاید با بیسکویت عراقی آن غریبه ترسناک را برای خودت آشنا میکردی، هراست را ازش میکاستی. شاید اینطور زهرش را میگرفتی، با شیرینی بیسکویت عراقی قاطی میکردی تا بتوانی آن را هضم کنی. شاید اینطور بتوانی آن را جای امنی در در‌ونت بنشانی.

سالها گذشته و تو الان بزرگ شده‌ای. مثل میلیونها کودک دیگر که آنها هم مشق نوشتن‌ها، صف نانوایی رفتن‌ها، پول توجیبی گرفتن‌ها و خوراکی خریدن‌های خودشان را داشته‌اند. آنها هم هر کدام در جایی و به شکلی قصه‌های خودشان را زیسته‌اند. اما این را میدانی خیلی از آنها هنوز حتی در بیداری، رویای بیسکویت و کابوس بمب میبینند. در همین زمان که از سایه شوم بمبهای اسرائیلی در هراسند ولی در تلاشند کامشان را با طعم امید و زندگی شیرین نگه دارند.
@ravankavi1939
پانوشت:
بیسکویت عراقی، بخشی از کمکهای غذایی سازمان ملل به آواره‌های عراقی بود که پس از جنگ داخلی به ایران پناه آورده بودند. آواره‌ها آنها را به فروشگاهها میدادند در عوضشان مواد غذایی دیگری میگرفتند. اسمشان شده بود بیسکویت عراقی.
@ravankavi1939

8 months ago

بیسکویت عراقی
یا
رویاهای بیسکویت و کابوسهای بمب یک ذهن ایرانی

تو کودک بودی، شش هفت سال بیشتر نداشتی. هر روز و هر روز پول توجیبی‌ات را میرفتی خرج  بیسکویت عراقی میکردی. یک بیسکویت خوش‌طعم و مقوی، که تا مدتها به سوپرمارکت دو کوچه دورتر سر نبش محل میرفتی تا مزه دلچسبش را دوباره بچشی.

این ماجرای به ظاهر ساده اتفاق مهمی در زندگیت بود. در آن سن این اولین پول توجیبی بود که میگرفتی. تازه این حق را پیدا کرده بودی پولی بگیری و به اختیار خودت خرج کنی. پول را با ذوق از مادر میگرفتی و هر بار با شوق خرج خوراکی محبوبت میکردی: بیسکویت عراقی.  بیسکویت عراقی برای تو جای تغذیه مستقیم از مادر و بعدتر تغذیه از دست مادر را گرفته بود. پولی که میدانستی پدر در میاورد و میدهد به مادر. پولی که امضای پدر روی آن بود. بابا نان داد را در مدرسه اول از همه خوانده بودی.

پول تو جیبی هم حقی برای بهره‌بریِ زندگی مطابق میل خودت بود هم دَینی به خانواده. قانون ناگفته این بود که برای ادای این دین، کافی است  بچه خوبی باشی درس و مشقهایت را انجام بدهی. آرام آرام ضرورت محدودیت و پذیرش مسئولیت در زندگی را یاد میگرفتی.

بیسکویت عراقی انگاری پایش را بر جای آغوش مادر و گرمای خانواده میگذاشت. پدر با کار در بیرون از خانه پول درمیاورد، مادر با کارش در خانه آن را تبدیل به آسایش خانواده میکرد. و برای کودکی که تو بودی کاری مثل رفتن به نانوایی، مابین پول خرجی و بیسکویت عراقی کارکرد ویژه‌ای پیدا میکرد. برای نانوایی باید یک کوچه دورتر میرفتی در صفهای معمولا طولانی و خسته‌کننده منتظر مینشستی، نان را میگرفتی و به خانه میبردی. پاداش آن دو کوچه دورتر رفتن، از سوپرمارکت بیسکویت عراقی خریدن و خوردن بود. این صفهای انتظار نانوایی و بیسکویت عراقی بود که نخست بدنی و سپس روانی از خانه جدا میکرد. اینجا فعالیتِ همراه با عاملیت و حق انتخاب داشتی. داشتی آزادی را یاد میگرفتی.

کار نانوایی و پول توجیبی واسطه تبادل نمادین شده بود، به وسیله آنها هم داخل و هم خارج خانه قرار میگرفتی، امکان وصل و فصل توامان داشتی. با آوردن نان در سفره خانه سهیم میشدی، با پول توجیبی به حساب میامدی. بازشناسی میشدی و قدرشناسی نشان میدادی. وارد حساب و کتاب داخل خانه میشدی و بلیط ورود به داد و ستد در بیرون خانه به دست میاوردی. کار با مزد و بی‌منت، مِهر خانواده را حلال  و جانت را آزاد میکرد. داشتی زندگی مستقل اجتماعی را یاد میگرفتی.

.
اما بیسکویت عراقی برای تو سویه دیگری هم داشت. سالهای نخستین پس از جنگ بود. رعب و وحشت جنگ  اثراتش هنوز باقی بود. جنگی که در آن سن خردسالی چیزی از آن نمیدانستی جز اینکه موجود ناپیدا و ناآشنای مرموزی به نام عراق به جان شهر و خانه و خانواده‌ات افتاده.
@ravankavi1939

10 months, 1 week ago

در نوجوانی بخواهی به شکل قهرمانانه‌ای بمیری؛ در سالهای جوانی بخواهی به شکل قهرمانانه‌ای زندگی کنی؛ در میانسالی بخواهی به شکل متواضعانه‌ای زندگی کنی؛ و در سالمندی بخواهی به شکل متواضعانه‌ای بمیری.
یک مسیر برای رستگاری

@ravankavi1939

11 months ago
11 months ago
1 year, 3 months ago

من منم من یک زنم آزادگی پیراهنم
عشوه از پا تا سرم لیکن ز سنگم آهنم
من منم من مادرم دوستم رفیقم همسرم
شیره جانت ز من چادر مینداز بر سرم
روبهک من شیر زنم
خاموش تو من روشنم
با سلاح دین دگر آتش مزن بر خرمنم

تاب گیسویم سرابی بیش نیست
نقش بیهوده بر آبی بیش نیست
این لب لعل و حدیث چشم مست
بر لب مست خرابی بیش نیست
وصف ابروی کمان و تیر مژگان سیاه
حربه وافزار جنگ شعرنابی بیش نیست

من منم من یک زنم عطر هوس دارد تنم
نطفه هستی درم از جان و از دل میتنم
روبهک من شیرزنم
خاموش تو من روشنم
با سلاح دین دگر آتش مزن بر خرمنم

تا بدانی چیست جان و جوهرم
دستی انداز و تو دریاب گوهرم
نیمه تنها مرا از خود بدان
من برابر با تو جنس دیگرم
بال و پر بگشا که اندر راه عشق
بال پرواز گر تویی من شهپرم

من منم من یک زنم آزادگی پیراهنم
عشوه از پا تا سرم لیکن ز سنگم آهنم
من منم من مادرم دوستم رفیقم همسرم
شیره جانت ز من چادر مینداز بر سرم
روبهک من شیر زنم
خاموش تو من روشنم
با سلاح دین دگر آتش مزن بر خرمنم

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago