?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
میرحسین موسوی: کافی است مردم بترسند...
«کافی است مردم بترسند تا پای قدرتها به مرزهای این بوم باز شود. کافی است سمعه شجاعت این ملت خدشهدار گردد و بیگانه در دلاوری و استواری آنان تردید کند تا خوابهای سی ساله تعبیر شود. به دو کشور همسایه ما که اینک در اشغال خارجی قرار دارد نگاه کنید. در هر دو آنها نخست مردم ترسانده شدند و ترسیدند. ظاهرا قدرتها با شعار آزادیبخشی به این دو کشور قدم گذاشتند، در عینحال که وقتی ابوغریبها را به راه میانداختند طمع خویش را در چهرههای وحشتزده مردم پنهان نکردند. آنها با صراحتی که بیشتر از آن ممکن نبود به مردم این دو کشور میگفتند شما همانهایی هستید که از صدام و طالبان وحشت داشتید، پس اینک حق آن است که از سلاحهای رعب انگیزتر ما بیشتر بترسید. حتی تروریستهای افراطی هنوز به آن امید که بتوانند همچون خونخواران پیش از خود بر هراس مردم این کشورها حکومت کنند آنان را بیرحمانه میکشند. قربانیان ددمنشیهای صدام و طالبان هنوز دارند تاوان ترس خود را میپردازند، کما این که ملت ما هنوز امنیت و آرامش خویش را مرهون شجاعت و استحکامی است که در طول سی سال گذشته به نمایش گذاشت.
حال کسانی در داخل کشور میخواهند این سرمایه را از ما بگیرند. در مقابل نمایشهای آنان مردم یا نمیترسند، که نمیترسند، و این آخرین حربه هم از آنان سلب میشود، و یا خدای ناکرده میترسند. در آن صورت آیا اسباببازیهای جنگی از تمامیت این کشور حفاظت خواهدکرد؟»
میرحسین موسوی
بیانیه شماره ١۵، ۴ آذر ١٣٨٨
راه خروج از بحران پذیرش بحران است. این را پانزده سال پیش مهندس میرحسین موسوی به حاکم ایران گفت. اما او نه تنها نپذیرفت بلکه حتی وجود بحران را هم منکر شد. در تمام این سالها همه تلاشهایی که در جهت آشتی و وفاق انجام شد را یا به سخره گرفت و یا زمینگیر کرد. امروز دیگر بر صغیر و کبیر واضح است که دولت ایران، در معنای عام آن، در همه حوزهها، از جمله امنیت ملی، در بحرانی عظیم گرفتار شده است.
شکستهای چند هفته اخیر در سیاست خارجی شاهد دیگری از انبوه شواهدی است که عموما آنها نتیجه چند دهه حکمرانی حاکم و منصوبان او است. باید بپذیریم که شکست خورده ایم. بپذیریم که به عنوان یک ملت و یک دولت در بحران هستم. بپذیریم که ناکارآمدی حداکثری نهادهای حکومت و تباهی اخلاق ملیمان یعنی بحرانی که تمامیت این ملت و این دولت و کشور را به خطر انداخته است. تنها با پذیرش منطق بحران میتوانیم به راه خروج و در واقع آگاهی نوینی حاصل از این بحران فکر کنیم. ما باید نهاد دولت ایرانی را بازسازی کنیم. وظیفه داریم که شکاف عظیم بین دولت و ملت را کاهش دهیم. کاهش این شکاف، به عنوان رکن رکین امنیت ملی، تنها با تحقق اصلاحات ساختاری ممکن است. بدون آزادیهای سیاسی و اجتماعی، مبارزه با فساد، رشد اقتصادی مناسب و توسعه پایدار و در نهایت ایجاد نظمی نوین و قرارداد اجتماعی جدید رسیدن به آن هدف ممکن نیست.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که از اعلی مصادیق جنگ عمه بر علیه همه است. ما تنهاییم. به طور تاریخی و استراتژیک تنهاییم و جز روی پای خودمان نمیتوانیم بیاستیم.
ترور اسماعيل هنيه، رئیس دفتر سیاسی حماس، شکست بزرگ امنیتی برای ما بود. در ادامه شکستهای امنیتی پیشین، یک روز بعد از مراسم تحلیف رئیس جمهور پزشکیان میهمان عالیرتبه کشور در قلب تهران توسط عوامل رژیم اسراییل ترور شده است. در عرصه بین المللی موقعیت بسیار خطرناکی است. توازن بین پاسخ قدرتمند به این ترور و محافظت کشور از جنگ در وضعیت بحرانی فعلی نیاز به تدبیر جدی دارد. اما در عرصه داخلی این شکستها پیامد منطقی نگاه مسلط در نهادهای امنیتی کشور است. نهادهایی که باید حفاظت از کشور را بر عهده بگیرند عموما در اختيار افراد بیکفایتی قرار گرفته اند که در زمانی که کشور معرکه فعالیت سازمانهای امنیتی دشمن و جاسوسان آنها قرار گرفته، آنها به دنبال استفاده از رانتهای سیاسی و اقتصادی و پروندهسازی و تعرض نظامند به حقوق و آزادیهای شهروندان ایران اند. به خبرهای همین چند روز اخیر نگاه کنیم. خبرگزاری تسنیم ، وابسته به سپاه، فایل شنود یکی از جلسات اصلاح طلبان را منتشر کرده است. شروین حاجی پور برای ترانه «برای به زندان فراخوانده شده است. روایت فعالان زن گیلانی که همگیشان الان در زندان اند، نشان دهنده نقض بیشرمانه حقوق و آزادیهای آنان است. و خیلی بیشتر از اینها.
اما مواجهه با این ترور در آستانه شروع دستگاه حکومتی جدید میتواند دو رویکرد متضاد در پی داشته باشد. یا میتواند دست رئیس جمهور پزشکیان را برای اصلاح بنیادی در نهادها و رویکردهای امنیتی را باز کند و یا میتواند موضع او را برای اصلاح اقلی این نهادها و رویکردها به شدت تضعیف کند. به باورم انتخاب وزرای آینده کشور و اطلاعات نشان خواهد داد که توازن نیروها در داخل رژیم به نفع کدام رویکرد است.
رهایی از دوگانه کاذب تحریم و مشارکت
اگر انتخابات ریاست جمهوری پیش رو به این سمت پیش رود که یکی از نتایج احتمالی آن تضعیف شدید دوگانه کاذب «مشارکت / تحریم» باشد، قطعا تا اطلاع ثانوی خیر و برکات مهمی برای کشور به همراه خواهد داشت. هنوز در این مورد اطمینان ندارم. اما میشود نشانهها و شواهدی را دید که در صورت تحقق آن، ما خواهیم توانست از این دوگانه کاذب، که متعلق به دهههای گذشته بود، رها بشویم.
این دوگانه کاذب بر این فرض استوار شده است که مشارکت در انتخابات یا تحریم آن، نظام نمایندگی در رژیم حاضر را بازنمایی و یا مختل میکند و از این طریق در «مشروعیت» رژیم تاثیر مثبت و یا منفی میگذارد. مسئله نمایندگی و در نتیجه مشروعیت در ج.ا. همیشه بحرانی بوده است. به این معنا که مداوما بین مشروعیت الهی حداکثری، نصب حاکم از سوی خداوند، و مشروعیت مردمی، حاکمیت ملی، در حرکت بوده است. اما به عقیدهام در «عصر جدید» رژیم جمهوری اسلامی موضوعیت آن کم و بیش از بین رفته است. رژیم ج.ا. در دوران جدید اساسا نظام سلطه به سیف است. بدون زور برهنه امکان حیات ندارد. نظام نمایندگی آن در بحران و در نتیجه مشروعیت مبهم آن به طور عملی دچار اختلال مرگباری شده است. شهروندان عملا از مشارکت در قدرت سیاسی به شکل کامل محروم شده اند. در چنین وضعی دوگانه رای دادن و یا تحریم انتخابات موضوعیت خودش را از دست داده است.
یعنی رای دادن دیگر راهی برای ایجاد نمایندگی در نهادهای قدرت و در نتیجه ایجاد شکلی از مشروعیت مردمی نیست. بلکه صرفا تاکتیکی است برای تغییراتی کوچک در سطح اداری عمومی کشور. در کنار آن، چون اساس نظام نمایندگی به بنبست رسیده است، عدم مشارکت یا تحریم هم بلاموضوع شده است. زیرا اساس فرض خدشهدار کردن مشروعیت نظام با تحریم از بین رفته است. نتیجه این است که دوگانه «تحریم و رای» تا اطلاع ثانونی موضوعیت ندارد. رای دادن و رای ندادن نه آن مناسکی است که رژیم میخواهد، بلکه تاکتیکی موقتی است برای ایجاد تغییرات که گاهی با رای دادن رخ میدهد و گاهی با رای ندادن.
تصورم بر این است که اگر این تاکتیک در مواجهه با رفتارهای رژیم جمهوری اسلامی در عصر جدیدش به طور اگاهانه استفاده شود و کارکرد معقولی داشته باشد، میتوانیم امیدوارم باشیم که نتایج مثبتی در جهت مصالح عمومی به همراه داشته باشد. همچنین به باورم علاوه بر حاکمان، اقلا دو گروه از این تغییر در رفتار سیاسی مردم به طور جدی متضرر خواهند شد. جریانهای عمدتا وابسته برانداز و اصلاحطلبان نااصلاحطلب. چون هر دوی این جریانها بخشی از حیات مصنوعی سیاسی و اجتماعی خود را با استفاده از همین دوگانه کاذب توجیه میکنند.
به نظرم از این منظر انتخابات پیش روی میتواند نقطه عطفی باشد در حرکتی که در دهه پیش آغاز و در چند سال اخیر موفقیت خودش را نشان داده است.
@Okhan_Blog
متاسفانه سخنان آقای مراد فرهادپور(۱)، به عنوان یکی از چهرههای برجسته چپ در ایران، نشان میدهد که در بهترین حالت مطالعات آنان در مورد ایران باستان متکی به تحقیقاتی است که امروز پیش از یک قرن از آن گذشته است و درواقع بسیاری از نتایج آن منسوخ تلقی میشود. تصور آقای فرهادپور از «امپراتوری مذهبی و گند ساسانی» و «یکی شدن دین و دولت» در آن که او آن را «رمز استبداد» حکومت مذهبی ساسانی میداند و برای همین «نفرت» خودش را از آن حکومت اعلام میکند با انبوهی از تحقیقات علمی جدید در مورد شاهنشاهی ایران در دوره ساسانیان در تضاد است.
در سال ۱۹۶۴ تابوتی در استانبول کشف شد که در روی کتیبه آن نوشته شده بود: «این گور متعلق به خرداد پسر هرمزدآفرید اهل ایرانشهر است که در جستجوی مسیح یک سال در روم بود». این تابوت احتمالا متعلق به قرن دوم هجری در زمان حکومت بیزانسیهاست. معنای این اثر این است که یک ایرانی مسیحی در زمانی که ایران به لحاظ سیاسی فروپاشیده بود در روم، ترکیه امروز، همچنان با هویت «ایرانی» شناخته میشد. یعنی «ایرانی بودن» چه برای خود او و قطعا برای «دیگری»، در اینجا از طرف بیزانسیها، معطوف به صرف دین نبود.
صدها شاهد مانند این وجود دارد که نشان دهنده جایگاه «امر ایرانی» در ایران دوره شاهنشاهی ساسانی و نسبت آن با دین است. همسران بسیاری از شاهان ساسانی مسیحی بودند. احتمالا اکثریت جمعیت ایران غربی هم ایرانیان مسیحی بودند. تلمود بابلی در تیسفون و با حمایت دولتی نوشته شده است. کلیسای مسیحیت نسطوری به فرمان یزدگرد اول کلیسای رسمی دولت ایران بود و هنوز هم از این کلیسا به عنوان «کلیسای ایرانی» نام برده میشود و لقب رسمی پاتریارک این کلیسا «اسقف اعظم تیسفون» است. به این اضافه کنید که بخش بزرگی از خاندانهای ایران شرقی، ایرانیان بودایی بودند. مانند خاندان برمکی که متولیان معبد نوبهار بلخ محسوب میشدند. اینها شواهدی است که نشان دهنده نقش ادیان متفاوت در ذیل دولت ایران ساسانی است با تصویر وجود «دین رسمی» به معنای جدید آن هماهنگ نیست. در مورد دین زرشتی هم چنین است. در ایران ساسانی، موبدان زرتشتی در نهایت کارکنان دولتی، به ویژه در بخش قضایی، محسوب میشدند. و دین زرتشتی به هیچ وجه چیزی شبیه «کلیسای رسمی» نداشت. اساسا با اغماض بسیار زیاد میتوان تصور «دین» در معنای ادیان ابراهیمی آن را به آیین زرتشتی دوره ساسانی، به ویژه در دوره متقدم آن، بار کرد.
متن کامل در پیوند: ?
@Okhan_Blog
Telegraph
در باب «امپراتوری مذهبی و گَند ساسانی»
متاسفانه سخنان آقای مراد فرهادپور(۱)، به عنوان یکی از چهرههای برجسته چپ در ایران، نشان میدهد که در بهترین حالت مطالعات آنان در مورد ایران باستان متکی به تحقیقاتی است که امروز پیش از یک قرن از آن گذشته است و درواقع بسیاری از نتایج آن منسوخ تلقی میشود. تصور…
«من همچنان نوروز را انتظار میکشم،
حتی خود اگر نباشم.
چگونه بگویم که
چهل سال است دیگر روز نو نمیشود
و جهان مانند لانهی ماران است؟
به محض اینکه روز نو شود
با پیامی بلند جشن خواهیم گرفت،
پایکوبان کوزه دُردی به دست!»
سید جواد طباطبایی
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago