Challenge
فور کنید از خودتون عکس بدید
_ هان بگه وایب کدوم کراکتر انیمه یا مانهوا رو میدید.
_ ورنا بگه اگ باهاتون تنها بود چیکار میکنه‌.
_حنا بهتون ی استایل بده و در اخر شیپتون کنه.

اونایی که چنل ندارن هیدن بدن.
ظرفیت تا وقتی خط بخوره.

ı'm so chill bro.
If you find a way to make me mad
You're really doing too much.

Happy pride month~

Mood~

دانائه و بارانی از طلا~

آکریسیوس (پادشاه آرگوس) دختری داشت به نام دانائه.
این پادشاه آرزوی داشتن یک پسر داشت. برای همین به معبد دلفی می‌ره تا ببینه روزی پسردار می‌شه یا نه. غیبگوی معبد بهش می‌گه که نه؛ اما او بهش میگه که دخترش (دانائه) از زئوس صاحب یک پسر می‌شه که در آینده این پادشاه رو می‌کُشه.
پادشاه که دلش نمیومده برای جلوگیری از این اتفاق دخترش رو بکُشه، در اتاقی حبسش می‌کنه تا نتونه فرزندی به‌دنیا بیاره. اما بخشی از سقف این اتاق بازبوده که از اونجا نور وارد می‌شده. روزی زئوس خودش رو به شکل بارانی از طلا به دانائه می‌رسونه و اون رو باردار می‌کنه. پسری به‌دنیا میاد به‌نام پرسئوس (همون پهلوان یونانی و قاتل معروفِ مدوسا)