𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
پس از ۲۱ روز؛ نسرین شاکرمی، محبوس در انفرادی، محروم از حق ملاقات و تماس
آیدا، خواهر جاویدنام نیکا شاکرمی، درباره آخرین وضعیت مادرش نوشت:
«بیست و یک روز از زندانی شدن مامانم میگذره
و همچنان حق ملاقات و تماس نداره و تو قرنطینه زندان به صورت انفرادی حبسش کردن که راه ارتباطی ای با هیچکس نداشته باشه.»
نسرین شاکرمی، مادر نیکا شاکرمی، در تاریخ ۲۵ مهر ماه در خرمآباد بازداشت شده است.
روز ۱۳ آبان ۱۴۰۳، دختری ۱۶ ساله از طبقه ششم خانهای خودش را به پایین پرتاب کرده و پس از انتقال به بیمارستان هفتم تیر فوت می کند.
پدرش برای او هزاران آرزو داشت، امید خانواده بود اما آرزو خاوری نیز مانند بسیاری از زنان دیگر مانند آرمیتا گراوند، مهسا امینی، آرزو بدری و..... قربانی حجاب اجباری شذ، قربانی خشونت مدیر مدرسهای شد که به دلیل پوشیدن شلوار لی او را مورد آزار و اذیت قرار داد و جان و روح آرزو تاب نیاورد و تصمیم به پایان دادن به زندگی خود گرفت.
ماجرا از چه قرار است از زبان خبرنگار رکنا در گفت و گو با پدر آرزو بخوانیم:
«روز ۱۳ آبان ماه، دخترم آرزو به همراه مدرسه به اردو رفته بود. نزدیک ساعت ۵ بود که زنگ زدند. از مدرسه بود، گفتند: میدونید دخترتون چیکار کرده؟
منم متعجب گفتم: نه، چی کار کرده؟
گفتند: موقع رفتن، بهجای شلوار فرم، شلوار لی پوشیده بود.
نیم ساعت بعد مدیر مدرسه اش مجددا تماس گرفت و گفت:آرزو ساعت ۴ بعدازظهر، بدون هماهنگی از مدرسه خارج شده و از اون زمان هم دیگه خبری ازش نداریم.همسرم به همراه پسرم راه افتادند تا دنبالش بگردند، اما هیچ اثری از دخترم پیدا نکردند تا اینکه یک ساعت بعد، از مدرسه باهامون تماس گرفتند و گفتند که سریع خودمون رو به بیمارستان برسونیم. من شغل ضایعات آهن دارم و با وانت کار میکنم، وقتی این خبر رو شنیدم، همه چیز رو رها کردم و به بیمارستان رفتم و با جسد دخترم روبرو شدم که فوت کرده بود.
آقای خاوری در ادامه گفت: ظاهراً ساختمانی که آرزو به اونجا رفته بود، خونه یکی از دوستانش بوده، تنها بوده و نمیدونم چی تو سرش گذشته که خودش رو از اونجا به پایین انداخته. مردم توی کوچه صداش رو شنیده بودن و به اورژانس زنگ زده بودن، اورژانس هم اومد و اون رو برد بیمارستان، اما…
پدر آرزو با بغض و حسرت ادامه میدهد:آرزو بچه سومم بود، ۲ پسر دارم و این دختر امید و آرزویم بود. آرزو برای من دختر نبود، مادر بود، همدم بود. یه دختر خیلی خوب بود، اصلاً به من بدی نمیکرد. صبحها اگر وقت نمیکرد ظرفها رو بشوره، یه یادداشت با ماژیک برام میذاشت که بابایی، قول میدم ظهر بیام ظرفها رو بشورم.
پدر آرزو در انتها مابین گریههای مردانهاش گفت:بعد از این اتفاق، تو کلانتری شهرری از مسئولان مدرسه شکایت کردیم. تا الان حتی یه تماس هم از طرف مدرسه نداشتیم، هیچ احوالی از ما نپرسیدند. ما از مدیر مدرسه شکایت کردیم.»
محمدمهدی مرادی، معلم مهاجر ایرانی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است:
ما نیز روزی در آن ویرانهای که «ایران» مینامیماش معلم بودیم. با تمام لجنزار مدیریتِ آموزشیِ دههی ۸۰، بسیاری از دانشآموزان ما، چه آنان که ماندند و چه آنان که همچون معلمانشان ترک دیار کردند، هرگز اینچنین به سوگِ اُمید ننشستند. ما سادهدلان اما از درک حقیقتِ فردا عاجز بودیم! از «کوتهی» نسل ما معلمان بود که «دیوارهای» رذالت و جنایت اینچنین بلند شدند؛ دیوارهای بلندی که بجای روایتِ امید و پرواز، تصویرِ سقوط و بدنهای متلاشیِ دانشآموزانِ نسل امروز را با نعرههای ممتد و گوشخراشِ صلوات بر محمد و آل محمد در هم آمیختند.
لازم به ذکر است، آرزو خاوری، از مهاجران افغانستانی بود که تحت ستم مضاعف قرار داشت.
برای حکومت استبداد دینی، ضربهای که از تن زن دریافت میکنند، از حمله اسرائیل کوبندهتر است
کارتون الکساندر مگاس کارتونیست یونانی برای آهو دریایی
"Ahoo Daryaei attacked the power base of Ayatollah."
~ iasmos_architec
Much worse than an attack from Israel …
#iran #Iranian #Tehran #FemmeVieLiberte #WomanLifeFreedom #IranianWoman #AhooDaryaei
#آهو_دریایی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_پوشش_اجباری #دختر_علوم_تحقیقات #کارتون #یاری_مدنی_توانا
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در واکنش به قتل حکومتی جمشید شارمهد، خواستار اعتراض به اعدام همه افراد فارغ از هرگونه اختلاف عقیدتی و فکری شد. او قتل جمشید شارمهد را نشانه استیصال رژیم رو به زوال اسلامی دانست. متن بیانیه گلرخ ایرایی به شرح زیر است:
«قتل جمشید شارمهد نشان دهنده استیصال رژیم رو به زوال اسلامی است
برای گفتن #نه_به_اعدام باید نام او که در دورترین نقطه سیاسی و عقیدتی از ما ایستاده است را نیز با همان آهنگ و خشمی که نام رفقایمان را بر زبان میآوریم فریاد کنیم.
ریسمانِ استبداد بر گردن همهمان روز به روز فربهتر میشود. این ریسمان قطور و زنجیر ستم زمانی پاره خواهد شد که سرکوب و کشتار سیستماتیک متوقف شود. نه فقط برای دایرهی خودیهایمان، بلکه برای همه آنانی که با آن دست به گریبانند.
قتل جمشید شارمهد نشاندهنده استیصال رژیم رو به زوال اسلامی است. رژیمی ورشکسته، دچار بحران مشروعیت و دست به ماشه که با برپاکردن چوبههای دار و جوخههای آتش هویت و حیات یافته است.
گلرخ ایرایی
آبان ۱۴۰۳، زندان اوین»
بیش از ۲۵۰ تن از فعالان کارگری، سیاسی، مدنی و حقوق بشری و زندانیان سیاسی پیرامون وضعیت «نسرین جوادی» فعال صنفی کارگری محبوس در زندان اوین با طی بیانیهای، خواستار آزادی فوری نسرین جوادی این فعال صنفی کارگری شدند.
اسامی برخی امضاکنندگان: صدیقه وسمقی، پوران ناظمی، مهدی نصیری، کمال جعفری یزدی، اسماعیل عبدی، جعفر عظیمزاده، زرتشت احمدی راغب، کیوان صمیمی، جواد لعلمحمدی، عزیز قاسمزاده، عباس واحدیان شاهرودی، عبدالرسول مرتضوی، محمود بهشتی لنگرودی، عیسیخان حاتمی و....
▫️درود به آزادگان و انسانهای پاکنهاد ایران و جهان؛
بانو نسرین جوادی کارگر بازنشسته و فعال صنفی که از تیر ماه سال ۱۴۰۱ شمسی (حدود ۲/۵ سال) بدلیل شرکت در تجمع کارگران شاغل و بازنشسته در مقابل مجلس شورای اسلامی در زندان اوین محبوس میباشد و از بیماریهایی همچون پوکی شدید استخوان، قند خون، فشار خون بالا و نارسایی اعضاء داخلی با ۶۸ سال سن رنج میبرد، اخیرا با بیماری مهلک و به کما رفتن و بستری شدن تنها فرزندش (کوروش) در بیمارستان در شرایط بسیار سخت و شکنجهآوری قرار گرفته است.
فرزند چهل ساله نسرین که پدرش را نیز از دست داده و بدنبال زندانی شدن مادر شرایط روحی نامناسبی پیدا کرده است، به بیماری دیابت نوع یک مبتلا و نیاز حیاتی به مراقبت دارد؛ با اینحال و به رغم سپری شدن حدود نیمی از دوران پنج سال محکومیت نسرین جوادی، مسئولین قضایی و امنیتی از دادن آزادی مشروط به وی خودداری و بهرغم گذشت ده روز از بستری شدن تنها فرزندش در آیسییو و سپس بخش مراقبتی بیمارستان، حتی از دادن مرخصی به این مادر رنجدیده و حقطلب خودداری میکنند!
تنها جرم نسرین به عنوان یک کارگر بازنشسته، فعالیت صنفی برای احقاق حقوق بازنشستگان و شرکت در تجمعات صنفی در مقابل مجلس است.
لذا ما امضا کنندگان این بیانیه از داخل و خارج ایران عزیزمان، با تاکید بر آزادی فوری نسرین جوادی و پایان دادن به نگرانی طاقتفرسا و درد و رنج یک مادر، بدینوسیله و ابتدا از دستگاه قضایی و سپس از تمامی مردم آزاده ایران، فعالان و مجامع حقوق بشری و عفو بینالملل در سراسر جهان تقاضا داریم برای آزادی فوری نسرین جوادی هرگونه اقدام لازم را بعمل آورده و حاکمان و دستگاه قضایی ایران را به تمکین در قبال خواست اکثریت مردم و جامعه جهانی مجاب نمایند.
بدیهی است اعلام داریم، تبعات بُروز هر اتفاقی برای زندانیان بیگناه سیاسی و خانوادههای مظلومشان، مستقیما متوجه حکومت جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی آن است که به استقلال آن هیچ اعتماد و اطمینانی نداریم.
جامعه مدنی و مردم خوب ایران و آزادگان و فعالان حقوق بشر در قبال این رفتارهای غیرقانونی، غیردموکراتیک و غیرانسانی و زندانی کردن انبوه بیگناهان و هموطنان ذیحقِ خود نباید سکوت کنند، و با اعتراضات و مطالبات مداوم مدنی، صدای زندانیان سیاسی که بخشی از عمر خود را بناحق در زندانها سپری کرده و میکنند، باشند.
جمشید شارمهد؛ مهندس نرمافزار و نوآور در صنایع الکترونیک و خودروسازی که توسط جمهوری اسلامی اعدام شد
جمشید شارمهد در تهران به دنیا آمد و پس از مهاجرت به آلمان در سال ۱۳۶۸ در رشته مهندسی الکترونیک و فناوری اطلاعات تحصیل کرد. او در پروژههای مهندسی و اتومات سازی در شرکتهای معتبری مثل بوش، فولکسواگن و زیمنس سابقه همکاری داشته و در سال ۱۳۷۶ شرکت مهندس شارمهد را در آلمان تأسیس کرد. این شرکت در زمینه طراحی و اجرای پروژههای نرمافزاری برای صنایع الکترونیک و خودروسازی فعالیت میکرد.
یکی از نوآوریهای او نرمافزار یونیپد (UniPad) بود که به کاربران اجازه میداد متنهای چند زبانه را بهصورت چندلایهای و ساختاریافته اجرا کنند. او در سال ۱۳۸۱ شرکت Sharmahd Computing Inc را در آمریکا تأسیس و به لسآنجلس نقل مکان کرد. هدف این شرکت، ارائه راهحلهای نرمافزاری و فناوریهای نوآورانه برای کاربران و شرکتهای بینالمللی بود.
همانطور که اشاره شد یکی از دستاوردهای برجسته جمشید شارمهد، توسعه نرمافزار یونیپد (UniPad) بود. این نرمافزار به عنوان اولین برنامهای شناخته میشد که امکان استفاده از متون چندزبانه را به صورت چندلایهای فراهم میکرد. یونیپد این قابلیت را داشت که کاربران بتوانند محتواهای متنی را با پشتیبانی از زبانهای مختلف، به صورت ساختاریافته و مرتب، به کار ببرند.
این ویژگی مخصوصاً برای شرکتها و افرادی که نیاز به مدیریت محتوای چندزبانه داشتند، مفید بود. این نرمافزار در زمینه نگارش و مدیریت اسناد چندزبانه به کاربران کمک میکرد و به دلیل قابلیتهای پیشرفتهاش در میان نویسندگان و محققان مورد توجه قرار گرفت.
جمشید شارمهد همچنین مدیر رادیو «تندر» نیز بود، که در تابستان سال ۱۳۹۹ در جریان سفری به امارات متحده عربی در دوبی توسط ماموران حکومت ایران ربوده و به این کشور منتقل شد. دخترش میگوید او در مسیر پرواز از فرانکفورت به بمبئی بود که ربوده شد.
حکم جمشید شارمهد در روندی ناعادلانه تایید شده در حالی که تمام روند دادرسی جمشید شارمهد بدون دسترسی به حق دفاع و بهرهمندی از وکیل مدافع صورت گرفته است. بازداشت او اساسا نه یک بازداشت قانونی بلکه مصداق آدمربایی بوده است که بر اساس قوانین بینالمللی جرم محسوب میشود و روند قضایی و حکم صادره(اعدام) در نتیجه آن نیز کاملا غیرقانونی است. تایید حکم او به نوعی فرمانی برای قتل حکومتی بود.
سه نوکیش مسیحی که اوایل مهرماه در نوشهر توسط مأموران اطلاعات سپاه دستگیر شدند، بیش از سه هفته است که در مکان نامعلومی در بازداشت به سر میبرند.
جهانگیر علیخانی، حامد مالامیری و غلام اسحاقی، سه نوکیش مسیحی که دوم و سوم مهرماه ۱۴۰۳ در نوشهر توسط مأموران اطلاعات سپاه دستگیر شدند، بیش از سه هفته است که در مکان نامعلومی در بازداشت به سر میبرند.
به گزارش سازمان ماده ۱۸،علیرغم پیگیریهای مکرر خانواده این شهروندان مسیحی، از وضعیت آنها اطلاع زیادی در دست نیست و اجازه تماس با وکیل به آنها داده نشده است.
نوکیشان مسیحی از گروههای تحت فشار بدلیل مسائل اعتقادی در ایران هستند و در موارد متعدد با احکام سنگین قضایی مواجه بودهاند و جمهوری اسلامی با آنها با اتهام ارتداد و تبلیغ باورهای انحرافی برخورد میکند.
من #محمد_خواجوی_نیا هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۱ آبان ماه ۱۴۰۱. سی و نه سالم بود، متولد ۱۲ بهمن ماه ۱۳۶۲. فرزند سوخته زار. لر بختیاری اهل روستای پیرگلی فریدون شهر در استان اصفهان و ساکن دزفول در استان خوزستان بودم. تو یه خانواده سرشناس و پر جمعیت بزرگ شدم. پدرم دامداری و کشاورزی میکرد و برای اینکه من و خواهرا و برادرام بتونیم درس بخونیم رفتیم نجف آباد یزدانشهر تو خونه ای که پدرم ساخته بود زندگی کردیم. من از نوجوونی به ماشین و کارهای فنی علاقه داشتم. درس میخوندم و برای خودم کار میکردم و پول جیبمو درمیاوردم. با پس انداز مختصری که داشتم شروع کردم به معامله موتور سیکلت. بعد از چند سال وارد معامله ماشین شدم. دلم میخواست نمایشگاه اتومبیل داشته باشم ولی توان مالیشو نداشتم و فقط میتونستم یکی دو تا ماشین خرید و فروش کنم. سال ۱۳۸۵ ازدواج کردم و صاحب یه پسر بنام احسان و یه دختر بنام آیسان شدم. سال ۱۳۹۹ بود که از اصفهان رفتیم دزفول زندگی کنیم. بخاطر شرایط کرونا مجبور شدم کارمو عوض کنم و یه وانت بخرم و برم تو کار میوه و صیفی جات. دلم میخواست آنقدر پول داشتم که بتونم برای بچه هام هرکاری بکنم، ببرمشون مسافرت و تفریح…. اصولا آدم دست و دلباز، ملایم و خوش اخلاقی بودم و از قهر و کینه و اختلاف بدم میومد، معتقد بودم عمرمون کوتاهه چرا باید همش درگیر دلخوری و کینه باشیم، میگفتم باید دست همو بگیریم و در کنار هم با عشق زندگی کنیم.
با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا ژینا امینی منم که از ظلم و ستم حکومت شاکی بودم به معترضا پیوستم و با پسرم به تظاهرات میرفتم. احسان یه بار گلوله ساچمه ای خورد و کارش به بیمارستان کشید ولی حالش خوب شد. من دایم تو تجمعات شرکت میکردم و از مردن نمیترسیدم. نیمه شب اول آبان ۱۴۰۱ تو شهرک مدرس دزفول بودم، سرکوبگرای مزدور بهمون حمله ور شدن، مردم متفرق شدن و منم سوار ماشین شدم و حرکت کردم. سه تا ماشین افتادن دنبالم. یکیشون پیچید جلوم و زد به ماشینم، مزدورا پیاده شدن و از فاصله نزدیک بهم شلیک کردن، من غرق در خون افتادم و چشم از دنیا فرو بستم….
بعد از کشته شدنم جنازمو منتقل کردن به یزدانشهر اصفهان، پیکر بیجون من مظلومانه به خاک سپرده شد….
مراسم چهلم در تاریخ ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۱ با حضور گسترده مردم دزفول بر سر مزارم برگزار شد. برادرم توی مراسم گفت: «نیروهای امنیتی بعد از تعقیب محمد اول با ماشین بهش زدن و در حالی که میتونستن دستگیرش کنن از فاصله نزدیک بهش شلیک کردن، برادر من ناحق کشته شد و فدای مملکت ایران شد، برادرم فدای مردم مظلوم ایران شد».
هموطن، من همیشه برای وطنم و هموطنام ناراحت بودم و دلم میخواست همه رفاه و آزادی داشته باشن، عاشق کشورم و مردمش بودم. همیشه به همه میگفتم من توی این مسیر زنده باشم یا نه خوشحالم چون هدفم بخاطر همه مردمه نه فقط خانواده خودم، اگه من نبودم شما ادامه بدین، ما حقمونه خوب زندگی کنیم و کوتاه نیایم تا کشورمون آزاد بشه. من دین خودمو به کشورم ادا کردم، الان نوبت تو هست که جای خالی منو پر کنی و برای آزادی وطنمون بجنگی. روز پیروزی از منم یاد کن که نتونستم در کنار خانوادم زندگی کنم و شاهد به ثمر رسیدن بچه هام باشم….💔
جمعآوری مطلب و تنظیم متن
از خانم لعبت
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
زنی که در این ویدیو کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول را معرفی میکند، مهسا بدیعی است که چند روز پیش برای تحمل حبس به جرم ترویج علم و کتابخوانی راهی زندان شد!
مهسا بدیعی، مادر تنها و سرپرست فرزند نوجوان و والدین سالخوردهش، روز ۲۲ مهر ماه ۱۴۰۳ پس از مراجعه به شعبه اجرای احکام دادگاه انقلاب رشت، بازداشت و برای اجرای حکم به زندان لاکان رشت منتقل شد.
مهسا جلال بدیعی، معروف به مهسا بدیعی روز ۲۴ اردیبهشت ماه بازداشت و پس از شش روز بازجویی با تودیع قرار وثیقه موقتا آزاد شده بود.
به خانم بدیعی دو اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» و «فعالیت آموزشی و تبلیغی انحرافی مغایر و یا مخل به شرع مقدس اسلام» نسبت داده شد و با این عناوین اتهامی در دادگاه انقلاب رشت محاکمه و به حبس و محرومیتهای اجتماعی محکوم شد.
بنا به حکم صادره از سوی قاضی شعبه سوم دادگاه انقلاب شهرستان رشت در تاریخ نهم مرداد ماه ۱۴۰۳، خانم بدیعی بابت فعالیت «تبلیغی علیه نظام» به تحمل هفت ماه و پانزده روز حبس و بابت اتهام «فعالیت آموزشی و تبلیغی انحرافی مغایر و یا مخل به شرع مقدس اسلام» به سه سال و شش ماه و یک روز حبس محکوم شد. علاوه بر این ایشان به ده سال محرومیت از حقوق اجتماعی نیز محکوم شده است.
حکم خانم بدیعی در دادگاه تجدیدنظر استان گیلان تایید شد و مجازات اشد یعنی سه سال و شش ماه و یک روز برای ایشان قابل اجرا است.
خانم بدیعی در زمینه ترویج علم، بهویژه نظریه فرگشت، فعالیت میکرد. علاوه بر این کتابهای متنوعی به صورت صوتی با صدای ایشان موجود است، کتابهای علمی، رمان و ...
او که از طریق صفحه اینستاگرام خود به انتشار مطالب علمی و کتابخوانی میپرداخت، با واکنش نهادهای امنیتی مواجه و صفحهاش مسدود شد.
خانم بدیعی یک پژوهشگر و محقق بوده و طبیعی است که کتابهای مختلفی را مطالعه میکرد. در حکم صادره علیه ایشان وجود برخی کتابها در خانه ایشان را به عنوان ادله اثبات جرم محسوب کردهاند!
بازداشت خانم بدیعی زندگی خانوادهاش را با بحران مواجه کرده است؛ فرزند نوجوانش در سن حساس تحصیل به حضور مادر نیاز دارد و والدین بیمار او نیز به مراقبت روزانه وابستهاند.
زندانی شدن به جرم کتابخوانی و ترویج علم، نقض آشکار حقوق انسانی است.
ویدیو از آوای بوف
@avayebuf
#زن_زندگی_آزادی
#کتاب_خوانی_جرم_نیست
#مهسا_بدیعی #مهسا_جلال_بدیعی
#جای_پژوهشگر_زندان_نیست
#حقوق_بشر
#زندانی_فرهنگی
#زندانی_عقیدتی #گفتگو_توانا #یاری_مدنی_توانا
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago