𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه
#حافظ
🌍 @sts_information | معلومات عمومی📚
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت: «برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم. اگر توانستی دم یکی از این گاوها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.»
مرد قبول کرد. اولین در طویله که بزرگترین در هم بود باز شد. باور کردنی نبود، بزرگترین و خشمگینترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود بیرون آمد. گاو با سم به زمین میکوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت میکرد. جوان پیش خودش گفت: «منطق میگوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.»
سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود بیرون پرید. پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد اما گاو دم نداشت!
#پی_نوشت زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.
✨ @sts_ketabyar 🔹 کانال کتابیار
من آموخته ام :
ساده ترین راه برای شاد بودن،
دست کشیدن از گلایه است...
من آموخته ام :
تشویق یک آموزگار خوب،
می تواند زندگی شاگردانش را
دگرگون کند...
من آموخته ام :
افراد خوش بین نسبت به افراد بدبین
عمر طولانی تری دارند...
من آموخته ام :
نفرت مانند اسید،
ظرفی را که در آن قرار دارد ،
از بین می برد...
من آموخته ام :
بدن برای شفا دادن خود توانایی
عجیبی دارد،
فقط باید با کلمات مثبت با آن
صحبت کرد...
من آموخته ام :
اگر می خواهم خوشحال باشم،
باید سعی کنم دل دیگران را شاد کنم...
من آموخته ام :
اگر دو جمله «خسته ام» و «احساس خوبی ندارم» را از زندگی حذف کنم، بسیاری از بیماری ها و خستگی ها
برطرف می شوند...
من آموخته ام :
وقتی مثبت فکر می کنم ،
شادتر هستم و افکار مهرورزانه
در سر می پرورانم...
و سرانجام این که من آموخته ام :
«با خدا همه چیز ممکن است...»
🌍 @sts_information | معلومات عمومی📚
سخنوری زشت آواز بود، ولی خود را خوش آواز میپنداشت ، از این رو در سخنوری فریاد بیهوده میزد. صدایش به گونهای بود که گویا فغان غراب البین (کلاغی که با صدایش انسانها را از خود جدا میسازد و همه میخواهند به خاطر صدایش از او فرار کنند) در آهنگ آواز او قرار گرفته یا آیه ان انکر الاصوات لصوت الحمیر (همانا ناهنجارترین آواها ، آوای خران است.) در شاءن او نازل شده است.
مردم شهر به خاطر مقامی که آن سخنور داشت، احترامش را رعایت میکردند و بلای صدای او را میشنیدند و رنج میبردند و دندان روی جگر میگذاشتند ، و آزارش را مصلحت نمیدانستند.
تا اینکه یکی از سخنوران آن سامان که با او دشمنی نهانی داشت، یکبار برای احوالپرسی به دیدار او آمد ، و در این دیدار به او گفت : خوابی در رابطه با تو دیدهام .
سخنور میزبان : چه خوابی دیدهای ؟
سخنور مهمان : در عالم خواب دیدم، آواز خوشی داری، و مردم از دم گرم تو آسوده و شاد هستند.
سخنور میزبان اندکی درباره این خواب اندیشید، و آنگاه سر برداشت و به مهمان گفت: خواب مبارکی دیدهای، که مرا بر عیب خودم آگاه ساختی، معلوم شد که آواز زشت دارم، و مردم از صدای بلند من در رنجند ، توبه کردم و از این پس سخنرانی نکنم، مگر آهسته.
از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید
✨ @sts_ketabyar 🔹 کانال کتابیار
❤️• برای تمرکز :
1- خواب کافی داشته باش.
2- ساعات اولیه روز موبایل استفاده نکن.
3- سخت ترین کار را اول روز انجام بده.
❤️• برای استراحت :
1- مدیتیشن کن.
2- ورزش کن.
3- هر 20 دقیقه استراحت کن.
4- به جای قهوه چای سبز بخور.
❤️• برای انرژی بالا :
1- آب بخور.
2- ویتامین D بخور.
3- صبح پیاده روی کن.
4- دوش آب سرد بگیر.
❤️• برای ایجاد نظم :
1- تختت را مرتب کن.
2- برنامه ریزی کن.
3- اهدافت را بنویس.
4- محل کارت را منظم کن.
🌍 @sts_information | معلومات عمومی📚
سوال خیلی از ماست؛
انجایی که جناب #عراقی میگه:
"به کدام مذهب است این؟
به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را،
که تو عاشقم چرایی...؟"
همین اندازه تلخ و گزنده:)
🌍 @sts_information | معلومات عمومی📚
شغالی به درونِ خم رنگآمیزی رفت و بعد از ساعتی بیرون آمد, رنگش عوض شده بود. وقتی آفتاب به او میتابید رنگها میدرخشید و رنگارنگ میشد. سبز و سرخ و آبی و زرد و. ..
دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد
خویشتن را بر شغالان عرضه کرد
شغال مغرور شد و گفت من طاووس بهشتیام, پیش شغالان رفت. و مغرورانه ایستاد. شغالان پرسیدند, چه شده كه مغرور و شادكام هستی؟ غرورداری و از ما دوری میكنی؟ این تكبّر و غرور برای چیست؟ یكی از شغالان گفت: ای شغالك آیا مكر و حیلهای در كار داری؟ یا واقعاً پاك و زیبا شدهای؟ آیا قصدِ فریب مردم را داری؟
یک شغالی پیش او شد که: ای فلان!
شَید کردی یا شدی از خوشدلان
شَید کردی تا به منبر بر جَهی
تا ز لاف این خَلق را حسرت دهی
شغال گفت: در رنگهای زیبای من نگاه كن, مانند گلستان صد رنگ و پرنشاط هستم. مرا ستایش كنید. و گوش به فرمان من باشید. من افتخار دنیا و اساس دین هستم. من نشانة لطف خدا هستم, زیبایی من تفسیر عظمت خداوند است.
کرّ و فرّ و آب و تاب و رنگ بین
فخرِ دنیا خوان مرا و رُکنِ دین
مَظْهَرِ لطف خدایی گشتهام
لوحِ شرحِ کبریایی گشتهام
دیگر به من شغال نگویید. كدام شغال اینقدر زیبایی دارد. شغالان دور او جمع شدند او را ستایش كردند و گفتند ای والای زیبا, تو را چه بنامیم؟ گفت من طاووس نر هستم. شغالان گفتند: آیا صدایت مثل طاووس است؟ گفت: نه, نیست. گفتند: پس طاووس نیستی. دروغ میگویی زیبایی و صدای طاووس هدیة خدایی است. تو از ظاهر سازی و ادعا به بزرگی نمیرسی.
بانگ طاووسان کنی گفتا که: لا!
پس نهای طاووس خواجه بوالعَلا
خلعتِ طاووس آید ز آسمان
کِی رسی از رنگ و دعوی ها بدان
🌍 @sts_information | معلومات عمومی📚
حکیم سعد الدین نزاری با سعدی شیرازی معاصر بود. این دو بزرگ با یکدیگر رفت و آمد داشتند به طوری که شیخ اجل سعدی دو بار از شیراز به دیار حکیم، قهستان رفت.
در سفری که حکیم نزاری برای دیدن سعدی به شیراز آمد، سعدی آنقدر در تجلیل و پذیرائی او تکلف ورزید و خود را به مشقت انداخت که حکیم چندان در شیراز توقف نکرد و در هنگام حرکت به سعدی گفت:ما رفتیم ولی این شرط مهمان نوازی نبود که تو کردی.... شیخ هم از این سخن درشگفت شد و پوزش خواست.
چندی بعد سعدی به دیدار حکیم به قهستان سفر کرد و در هنگام ورود حکیم را در مزرعه یافت که مشغول زراعت بود. او هم شیخ را به منزل فرستاد و خود بکارش ادامه داد تا فراغت حاصل کرد و به منزل رفت.
در پذیرائی از سعدی هم هیچ تکلف و تشریفاتی قائل نشد و در تهیه خوراک و لوازم پذیرائی چندان سادگی پیشه کرد که سعدی سه ماه در بیرجند ماند و چون وقت مراجعت رسید و آماده سفر شد، حکیم به بزرگان بیرجند پیغام فرستاد تا آنچه رسم تشریفات و پذیرائی است در حق سعدی بجا آورند و آنها نیز یکماه تمام از سعدی دعوتها نموده و پذیرائیها کردند.
چون سعدی عزم سفر کرد، حکیم به او گفت:"
شرط مهمان نوازی این است که خالی از تکلف باشد تا مهمان را توقف میسر گردد نه اینکه چندان بخود زحمت دهی تا مهمان سرافکنده و پشیمان باز گردد !"
🌍 @sts_information | معلومات عمومی📚
👍•سه چیز که جسمت رو بیمار میکنه؟
1- زیاد خوابیدن
2- زیاد خوردن
3- زیاد حرف زدن
👍•سه چیز که جسمت رو نابود میکنه؟
1- شب بیداری
2- ناراحتی و غم
3- گرسنگی و غذای نامناسب
👍•سه چیز که رزق و روزی رو زیاد میکنه؟
1- خوش حسابی
2- کمک به نیازمندان
3- سعی و تلاش
👍•سه چیزی که رزق و روزی رو کم میکنه؟
1- قضاوت و خیانت
2- خواب صبح و دیر بیدار شدن
3- حرص و طمع
👍•سه چیزی که درونت رو نورانی میکنه؟
1- بخشندگی
2- مهربونی
3- گذشت
👍•سه چیزی که زندگیتو متحول میکنه؟
1- شکر گزاری
2- باور مثبت
3- تجسم خواسته ها به زمان حال
🌍 @sts_information | معلومات عمومی📚
شیطان رجیم ، دلال بازار
حضرت سليمان عليه السلام عرض كرد: خدايا تو مرا بر جن و انس و وحوش و طيور و ملائكه و ديوها مسلّط كردى، ولى يك خواهشى از تو دارم و آن اينكه اجازه دهى بر شيطان هم مسلّط شوم و او را زندانى و حبس كنم و به غل و زنجيرش بكشم كه اين قدر مردم را به گناه و معصيت نيندازد.
خطاب رسيد: اى سليمان مصلحت نيست .
عرض كرد: خدايا وجود اين معلون براى چه خوبست ؟!
ندا آمد: اگر شيطان نباشد كارهاى مردم معوق و معطل مى ماند، عقب مى افتد ، كار مردم پيش نمى رود .
عرض كرد: خدايا من ميل دارم اين ملعون را چند روزى حبس كنم.
خطاب رسيد: حالا كه اصرار دارى ؛ بسم اللّه ، او را بگير.
حضرت سليمان (ع) فرستاد او را آوردند، غل و زنجير كردند و به زندان انداختند. حضرت كارش زنبيل بافى بود ، زنبيل درست مى كرد و مى برد بازار مى فروخت و از اين راه نان خود را در مى آورد. يك روز زنبيل درست كرد و به نوكرها داد كه ببرند بازار بفروشند و قدرى آرد جو با پولش بخرند تا نان بپزد و تناول كند. در حالى كه در خبر است كه هر روز چهار هزار شتر و پنج هزار گاو و شش هزار گوسفند در آشپزخانه حضرتش طبخ مى شد، با وجود اين خودش زنبيل بافى مى كرد و نان مى خورد .
حضرت سليمان (ع) فرستاد زنبيل را بردند بازار بفروشند، خدمتگذاران ديدند بازارها بسته است. خبر آوردند: آقا بازارها بسته است ، حضرت فرمود: مگر چه شده ؟! براى چه بسته است ؟! گفتند: نمى دانيم ، زنبيل ها ماند و حضرت آن روز را با آب افطار كرد. روز بعد غلامان را فرستاد زنبيل ها را به بازار ببرند و بفروشند. باز خبر آوردند كه بازارها بسته و مردم به قبرستانها رفته و مشغول گريه و زارى هستند و تهيه سفر آخرت را مى بينند. خدايا چه شده مردم چرا دل به كاسبى نمى دهند؟!
خطاب رسيد: اى سليمان تو دلال بازار را گرفتى و زندان كردى ، نگفتم مصلحت نيست شيطان را زندانى كنى !
حضرت سليمان (ع) دستور داد شيطان را آزاد كردند ، صبح كه شد، ديد مردم صبح زود به در مغازه هايشان رفته اند و مشغول كسب و كار شده اند.
پس اگر شيطان نباشد امورات دنيا نظم نمى گيرد، قدرت پروردگار را مشاهده مى كنى ، از همين دشمن هم جهت نظم امور استفاده كرده است ،
چنانچه شاعرى مى گويد :
گر نیک و بدی دیدی ، مزن دم
که هم ابلیس می باید هم آدم
🌍 @sts_information | معلومات عمومی📚
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 5 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago