حالم مثل پارساله.
همونقدر کیری و مزخرف.

نیازی به پین کردن پی‌ویت نیست وقتی خودت بالا نگهش میداری.

ببخشید با تاخیر بود، آخه تا الان پی بدبختی و پول بودم.

اگه اینهمه پی‌ام‌اس داشتن رو واقعا پریود میشدم تا الان دو بار پریودم تموم شده بود

گربه های خونگی رو، خیلی خوب میفهمم. به فضای درونی عادت کردن و علی رغم میلی که به باز شدن در و تا ابد فرار کردن دارن، میدونن تعقلگاهشون، همون خونه ی امنه. هر زمان که دلشون میخواد، خودشونو غیب میکنن و در نقطه ای از خونه که حتا عقل جن هم به حدس زدنش نمیرسه چرت میزنن تا خستگیشون در بره. بعد، هروقت که عشقشون بکشه، ظاهر میشن، غذا و نوازش طلب میکنن از همخونه های آدمیزادیشون، به هرچی که دلشون بخواد چنگ میزنن و باز، برای یه چرت طولانی تر غیب میشن تا فردا. در درون منم، یه گربه ی خونگی زندگی میکنه. و من، خیلی وقته که تسلیم این گربه ی لوس شدم و گذاشتم اختیار منم به دست که نه، به پنجول بگیره.

شب بخیر.

خودت که نیستی ولی آهنگات هست.

قدیمیا میگفتن ناز کش داری ناز کن،نداری پاتو رو به قبله دراز کن
حالا فهمیدی چرا همیشه رو به قبله میخوابم؟

خسته نباشیییی.??

امروز با حضور زیدی و دوستاش خیلی خوب گذشت.