?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
احساس ما آن است که زبان فارسی بالقوه از نظر پیشوندها و پسوندها بسیار غنی است، یعنی بالقوه از آلمانی و یونانی چیزی کم ندارد؛ ولی متأسفانه بالفعل چندان توانگر نیست. آگاهی به این امر وظیفهای بس خطیر در برابر زبانشناسان ایرانی و همهی علاقهمندان به زبان فارسی قرار میدهد. همه میپذیرند که باید دستگاه وندهای فارسی را توسعه داد، ولی در اینکه چگونه باید این گسترش را تحقق بخشید، نگرها و پسندها گوناگوناند.
در اینجا ما از این برنهاده دفاع میکنیم که باید انواع و اقسام پیشوندها و پسوندها را از: الف) گویشهای محلی¹، ب)متنهای کلاسیک ادبیات فارسی، پ) زبانهای ایرانی پیش از اسلام – پهلوی، پارسی باستان، اوستا – بیرون کشید و در نثر علمی بکار برد. ممکن است که پارهای از کوششها ناسرانجام باشند، ولی در برابر، پارهای دیگر ممکن است به موفقیت انجامند و به غنای زبان علمی فارسی منجر شوند. بعضی از پیشوندها و پسوندهایی که در جدولهای 8l و 8ll مطرح شدهاند، برپایهی همین فلسفه قرار دارند.
ادیبسلطانی، راهنمای آماده ساختن کتاب، 8.9 §، پیوست: نثر آکادمیک انگلیسی آمریکایی و توانشهای زبان فارسی در برابر آن؛ بحث نظری دربارهٔ یکی چند الگوی زبانیک واژهسازی.
پانوشت:
1) در این پیوست، ما اصطلاحهای «لهجه» و «گویش» را به مفهومی گسترده و نافنی بکار میبریم.
آنان که از «هرج و مرج» میهراسند، گاه میگویند که «هرکس به سلیقهی خود واژه میسازد». به نظر ما دشواری اصلی در این نیست که «هرکس به پسند خود واژه میسازد». دشواری اصلی در این است که پارهای از معادلها و واژههای تازه نادرست اند. اما اگر در برابر یک اصطلاح علمی باختری بتوان پنج معادل درست در فارسی یافت، در این صورت اینکه هرکس یکی از آنها را بکار برد، جریانی است سودمند، زیرا این کار امکانهای زبان را وسیع خواهد ساخت، و در عمل زبان آنچه را که خود بپسندد نگه خواهد داشت و بقیه را به کنار خواهد زد.
گاه دربارهی رجوع به کتابهای دیگران به نکتهای برمیخوریم که درخور گفتگوست: «آخر اثر فلانکس «قابل اعتماد» هست؟ میتوان به آن تکیه کرد؟» و مانند این پرسشها. به نظر ما موضوع «قابل اعتماد» بودن یا نبودن، مطرح نیست.
در پزشکی مفهومی وجود دارد که به فرانسه intérêt clinique و به انگلیسی clinical interest نامیده میشود. تعریف آن چندان آسان نیست. شاید بتوان آن را چنین توضیح داد: «گونهای جالب بودن چیزها با فاصلهای که ما از آنها میگیریم؛ گونهای علاقه، یا بررسی خونسردانه؛ گونهای دلالتگری مشروط، بدون اینکه با آن درگیر شویم.» ما در اینجا اصطلاح «نظر بالینی» را به جای آن بکار میبریم. به گمان ما باید در نگاه کردن به اثرهای دیگران، با «نظر بالینی» عمل کرد. یعنی نباید از پیش تصمیم گرفت که برای نمونه فلان اثر «قابل اعتماد» است و میتوان اصطلاحهای آن را پذیرفت، یا «قابل اعتماد» نیست و نباید اصطلاحهای آن را پذیرفت. بلکه باید پس از مطالعات خود، به کارهای دیگران نیز نظر افکند. یعنی ما برای درک یک مفهوم بیگانه به کتابهای بیگانه رجوع میکنیم و برای پیدا کردن معادل فارسی به کتابهای فارسی. چه بسا در نادقیقترین کتابهای فارسی ناگهان به معادلی درست و خوشآهنگ برخوریم، و در دقیقترین آنها، به معادلی نادرست یا ناروان. پس وسواس در مورد اثرها و ترجمههای «قابل اعتماد» و «غیر قابل اعتماد» سودمند نیست و نقش عملکننده ندارد. از اینرو ما گفتهی نخستین خود را تعدیل و تکمیل میکنیم: بهتر است فزون بر اثرهای معتبر، به هر اثر و ترجمهای که در دسترس باشد نیز نگاه افکند و دشواری کمبود وقت را با ابداع روشهای مناسب از میان برد.
ادیبسلطانی، راهنمای آماده ساختن کتاب.
@adibsoltanik
هزارواژهی پزشکی-1.pdf
همین مشکل در زمینههای دیگر هم دیده میشود. میان آثاری که از سوی واحدهای انتشارات دانشگاههای مختلف کشور منتشر میشود، هماهنگی نیست، حتی در ارجاعهای سادهی کتابشناختی که فرمولهای آنها مدونتر، استانداردتر و جهانیتر از بقیهی نکات است؛ جدا از ضرورت موضوع. شمار دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ما از حد و حساب فراگذشته است. میان شیوهی انتشارات وزارت آموزش و پرورش و انتشارات دانشگاهی هماهنگی نیست. تکلیف نسلی که در این میان به بار میآید و آن دستهای از میان آنها که در آیندهی نزدیک و دور جزو تولیدکنندگان آثار خواهند بود، چه خواهد بود؟ پاسخگو کیست؟
راهنمای آماده ساختن کتاب، مانند خود ادیب سلطانی غریب و مهجور ماند. قصد ندارم قصور و تقصیر را متوجه کسانی، نهادهایی، موسساتی، فعالیتهایی و نظایر اینها بکنم. نشر از مهمترین و موثرترین اهرمهای فرهنگی است. هر کوششی که آن را تقویت و ترویج کند و استحکام و دوام ببخشد، به تقویت ستونپایههای فکری و فرهنگی کشور کمک کرده است. افق نشر گستردهتر از افق بسیاری از حوزهها، و هدف نشر متحول پویا فراتر از هدفها و مقاصد حوزههای محدود است. هر تلاشی، هر اقدامی، هرگامی که در قلمرو نشر به همگرایی، هماهنگی و توانافزایی بیانجامد، حاصلش را در تولید محتوا میتوان دید. نشرهای پویا تولیدکنندگان موثر محتواهای متنوعاند و پشتوانهها و زیرساختهای فکری و فرهنگی. هر اهتمامی که از تشتت و تفرقه در جنبههای صوری نشر بکاهد، به امکان بالفعل وبالقوهی تولید محتوا کمک کرده است. تدوین شیوهنامههای نشر و ویرایش از نخستین گامها در راه این هدف فرابخشی و فرارشتهای است. اگر راهنمای آماده ساختن کتاب ادیب سلطانی مبنای ویراست تازهای قرار بگیرد که به نیازهای امروز نشر ما پاسخ بگوید، میتوان امیدوار بود که نشر کشور پیشاهنگ تلاش و سرمشق اقدامی شده است که شاید الهامبخش علاقهمندان و فرهنگدوستان باهمتی باشد که دایرهالمعارف فارسی و بسیاری از منابع مرجع دیگر را روزآمد کنند و سرِ رشتهی تداوم را به آیندگان بسپرند. نسل جوان ما امیدورزتر، گشادهنظرتر و هدفمندتر از آن است که گرفتار کوتهبینیها و تنگنظریهای پیشینیان خود شود.
[۱]A Manual of Style
شیوهنامه حکم قانون اساسی را دارد. نشر، و اجزای نشرِ بدون شیوهنامه بلاتکلیف است. برای تدوین شیوهنامهای جامع در زبان فارسی، بهویژه پس از انقلاب و در دورههای کوتاهی که نشر رمق و رونقی گرفت، کوششهایی از چند سو آغاز شد، اما تا کنون و تا جایی که من اطلاع دارم، به جایی نرسیده است. هم اکنون از دو سه کوشش در این راه کموبیش باخبرم، اما نمیدانم کی و با چه کیفیتی به ثمر خواهند رسید. نکتهی شایستهی توجه اینکه هیچ شیوهنامهای را نمیتوان یکباره تدوین و آن را قطعی و نهایی تلقی کرد. شیوهنامهها همواره و پابهپای تحولات نشر، ویرایش و مراحل تولید آثار به بازنگری نیاز دارند. شهرت و اعتبار «شیوهنامهی شیکاگو[۱]» به چند دلیل است. خود این شیوهنامه بیش از یک قرن سابقه دارد. نخستین ویراست آن متنی چند صفحهای شامل تعدادی دستورالعمل ساده بود. به مرور توسعه یافت و تکمیل شد. پشتوانهی نظری و عملیاش واحد انتشارات دانشگاه شیکاگوست و بزرگترین نشر دانشگاهی آمریکا نشر همین دانشگاه معتبر است که تا کنون دهها تن از استادان آن جایزهی نوبل بردهاند. شیوهنامهی شیکاگو مدام دستخوش بازنگری و تغییر و تکمیل بوده و ویراستهای متعددی از آن منتشر شده است. آخرین ویراست آن حاوی نکاتی است که با توجه به نشر الکترونیکی و دیجیتالی و تحولات سالهای اخیر نشر افزوده شده است. هیچ شیوهنامهای در جهان، حتی اگر با شیوهنامهی شیکاگو هم مخالف باشد، نمیتواند این اثر را نادیده بگیرد. شیوهنامههای معتبر شماری از دانشگاههای جهان، موسسههای پژوهشی، انجمنهای علمی، ناشران بزگ و بنام، بدون استثنا، در تدوین خود به شیوهنامهی شیکاگو نظر داشتهاند. انتخاب این اثر به عنوان مبنای تدوین راهنمای آماده ساختن کتاب در زبان فارسی، انتخابی کاملاً سنجیده بوده است. اما چرا این راهنما به متنی پویا و زنده تبدیل نشد، پرسشی است که شاید پاسخ آن را باید از روانشناسی اجتماعی، روانشناسی فرهنگی، جامعهشناسی و انسانشناسی فرهنگی و رشتههای مرتبط دیگر خواست.
چندبار با مسئولانی در اتحادیهی ناشران صحبت شده که راهنمای آماده ساختن کتاب بازآرایی و بازنگاری، در نشستهای تخصصی خود ناشران بررسی، و متن نهایی و مصوب آن به عنوان شیوهنامهی مشترک میان ناشران به کار گرفته شود تا از تشتت و تفرقهای بکاهد که هیچ سودی از آن عاید کسی نمیشود. از عصر قاجار تا کنون بحث دربارهی یک جنبهی صوری، همانا رسمالخط یا شیوهی نگارش خط فارسی، به جایی نرسیده است. در نشستی با حضور اهل فن، از میزان وقت و سرمایهای که تاکنون در این راه صرف شده است محاسبهای سردستی به عمل آمد و رقم به دست آمده بیش از بودجهی سالانهی چند کشور افریقایی برآورد شد. چند فرهنگ فارسی منقرض شدهاند، چون اصل تجدیدنظر و ضرورت روزآمدی را یا نشناختند، یا نپذیرفتند، یا از امکانات لازم برای این کار برخوردار نبودند. برای احیای دایرهالمعارف فارسی، اثر معروف به سرپرستی غلامحسین مصاحب، که تا چندین سال دقیقترین متن منتشر شده در زبان فارسی بود، و حتی همتای آن را در کمتر کشوری میتوان یافت، چندین تلاش طی چند سال به عمل آمد، اما به نتیجهای نرسید. سیاستگذاران و برنامهریزان فرهنگی به هشدارها در این زمینه گوش ندادند و توجه نکردند که منابع مرجع موثق و روزآمد چگونه و تا چه حد میتواند بر سامانههای آموزشی، پژوهشی و اطلاعرسانی کشور تاثیر بگذارد و نیز تا چه حد در وقت و هزینه صرفه جویی کند. چند تلاش دیگر برای ایجاد هماهنگی، هماهنگیهای صوری، نه محتوایی و اسلوبی، میان سازمانهای ناشر دانشنامه(دایرهالمعارف) در ایران، که نویسندهی این مطلب به طور مستقیم در جریان آن بوده است، بی پاسخ ماند. اصل تشتت و تفرقه، خودمداری، خویشپسندی، نادیده انگاری دیگری، توجه نکردن به دیدگاهها و تلاشهای دیگران، گویی که بر هر اصل دیگری غالب بوده است. از متخصصان شاخههای مختلف روانشناسی باید استمداد خواست که این ابتلای ویرانگر و تباهکار را علتجویی و علتیابی کنند.
شیوهی خط فارسی، پیشنهاد فرهنگستان زبان و ادب فارسی، که برای تدوین آن زمان بسیاری صرف، و نظر تخصصی تنی چند از برجستهترین استادان و متخصصان در آن اعمال شده است، اگر در نشر ایران به کار گرفته نشود، پس چه سود از آنهمه صرف وقت و موشکافی؟ آیا امکانپذیر نبود که نشستی میان تدوینکنندگان آن شیوه و نمایندگانی از ناشران برگزار، و برای یافتن پاسخ این پرسش ساده سعی شود که چرا ناشران، یا بخش عمدهای از ناشران، این شیوه را نمیپذیرند و در کتابهایشان به کار نمیگیرند؟
نومید و سرخورده تصمیم گرفتم سراغ نمایهی کتابهای فرنگی بروم و ببینم ساختار و شیوهی کار در آنها چیست. پس از بررسی و مقایسهی چندین نمایهی خوب، به چند اصل پی بردم که هم به مشکلاتم پاسخ میداد و هم مرا متوجه چند نکتهی اصلی میکرد که در نمایههای فارسی در نظر گرفته نشده بود، ازجمله: مرز میان فهرستی حامل اطلاع از نامها با صورتی از بسامد آنها در متن، یا اصلی و فرعی کردن شناسههای نمایه برچه قاعدهای و به چه روشی باشد، یا حجم نمایه چه نسبتی با متن و کاربرد و مخاطب اثر داشته باشد، و نظایر این نکات. یافتن همین چند اصل و به کار بردن آن در ساختن نمایه، موجب شد که بتوانم تجربهی کار عملی و آموزش را مدون کنم و رسالهای دربارهی اصول نمایهسازی کتاب بنویسم و نیز همین مبحث را در دو ـ سه دورهی نمایهسازی تدریس کنم. مدتی بعد کریم امامی از من خواست به چند تن نمایهسازی را بیاموزم. همچنین در آغاز کار ویرایشی، باید چند کتاب را زیر نظر چند ویراستار با تجربه ویرایش میکردم. شش متن مختلف را زیر نظر شش ویراستار ویرایش کردم و با شش روش مختلف آشنا شدم. این آشنایی بعدها در بررسی سبکها و مکتبهای مختلف ویرایش به کارم آمد، اما در آن زمان که توانایی تشخیص و تمیز نداشتم، این تفاوتها سردرگمی ایجاد میکرد.
تجربهای که خود کریم امامی از مدیریت بخش ویرایش فرانکلین آموخت، سبب شد که پس از تعطیل شدن فرانکلین و انتخاب او به عنوان مدیر انتشارات سروش(رادیو تلویزیون)، آموزش و تربیت ویراستار را در اولویت برنامهی کار خود قرار دهد. به اهتمام او بود که نخستین دورهی آموزشی ویراستاری و تولید کتاب در انتشارات سروش برگزار شد، شماری استاد با تجربه در آن دوره تدریس کردند و متنهایی هم فراهم آمد که اگر مدیریت کریم امامی ادامه مییافت، به صورت اثری مدون و کاربردی منتشر میشد.
راهنمای آمادهساختن کتاب از ادیب سلطانی کمالخواه و کمالپرست، و پس از کوشش بسیار او، اثری از کار درآمد فراتر از حد انتظارات و محدودهی کاربردها، پاسخی بسی افزونتر از پرسشها و نیازها، مانند کلیدی که چندبرابر اندازهی قفل باشد. با کوشش و پیگیری چشمگیری، که از ویژگیهای او بود، برای معادلیابی، معادلسازی، گردآوردن اصطلاحها زحمت جانکاهی کشید و با نظم و دقتی کممانند اثری در زبان فارسی پدید آورد که بیسابقه و بیهمتا بود، اما این اثر را با نثری نوشت که نثر خاص خود او بود، نه نثر مخاطبان، نه نثر کاربردی آن سازمان، و نه نثر رایج در عرصهای که با مخاطبان نوشتهاش ارتباط برقرار کند. ازاین گذشته، در آن زمان کسانی در موسسهی انتشارات فرانکلین مصدر کار و ویراستاران اصلی بودند که در نگارش نثر فارسی از سرآمدان و چیرهدستان زمان خود به شمار میآمدند، کسانی مانند نجف دریابندری، احمد سمیعی، ابوالحسن نجفی، کریم امامی، مهشید امیرشاهی و چند تن دیگر. بنابراین، اثری که قرار بود مبنا و معیار و راهنمای کار قرار بگیرد، به قفسهی آرشیو منتقل و بایگانی شد. راهنمای آمادهساختن کتاب تا نخستین انتشار آن پس از انقلاب از دسترس دور ماند.
در ۱۳۵۴ فرانکلین شاخهی تهران تعطیل شد و شمار زیادی از همکاران بخشهای ویرایش و تولید فنی، هنری و چاپی آن موسسه به دانشگاه آزاد ایران، دانشگاهی تازهتاسیس، منتقل شدند و مسئولیت انتشار منابع آموزشی آن دانشگاه را بر عهده گرفتند. این ادغام و همکاری ایجاب میکرد که میان مولفان، مترجمان و اجزای واحد نشر، اعم از ویراستاران، ویراستیاران، کتابآمایان، نمونهخوانان و سایر همکاران مرتبط، هماهنگی و وحدت رویه برقرار باشد، و همین ضرورت، تدوین شیوهنامه را ایجاب میکرد. از اینرو، نجف دریابندری، معاون فرهنگی فرانکلین، مدتی پیش از این انتقال از من خواست که دستنوشت ادیب سلطانی را تلخیص و به زبان رایج در آن موسسه بازنگاری کنم. مطالب کتاب را در چند فصل اصلی دستهبندی، و فصل به فصل خلاصه، بازنگاری و آماده کردم و به رویت سران و ویراستاران اصلی فرانکلین رساندم. هرفصل پس از گردش و خوانده شدن، همراه با یادداشتها، تذکرات، اصلاحات و پیشنهادهایی نزد من بازمیگشت و نکتههای لازم در بازنگاری وارد و اعمال میشد. به این ترتیب متنی مقدماتی برای تدوین نهایی شیوهنامهی نشر دانشگاه آزاد شکل گرفت. چند شیوهنامهی دیگر ناشران آزاد هم برپایهی همین متن تنظیم شده است، اما با اینحال، متن بازنگاری شده به شیوهنامهای تبدیل نشد که همهی ناشران دربارهی آن توافق کنند، یا به منزلهی شیوهنامهی مشترکی باشد که بتوان از آن به عنوان فصلالخطاب اختلاف نظرها و تفاوت رویهها استفاده کرد؛ و این کمبود مزمنی است که نشر ما همچنان با آن دست به گریبان است.
با آرزوی تندرستی برای استاد ادیبسلطانی، زادروز ایشان را گرامی میداریم.
مدلول_بی_دال:
آیا زبان فارسی در آینده از بین میرود؟
ChatGPT Bot:
نه، احتمالاً زبان فارسی در آینده از بین نخواهد رفت. زبان فارسی یکی از زبانهای قدیمی و پرکاربرد جهان است و در کشورهای مختلفی مانند ایران، افغانستان، تاجیکستان و برخی کشورهای خاورمیانه به عنوان زبان رسمی یا دومین زبان استفاده میشود. همچنین، زبان فارسی در حال حاضر یکی از زبانهای مورد استفاده در ارتباطات بینالمللی، ادبیات و هنر است. بنابراین، احتمال بسیار کمی وجود دارد که زبان فارسی در آینده از بین برود.
مدلول_بی_دال:
فارسیزبانان چگونه میتوانند یاریرسان پایداری زبان فارسی باشند؟
ChatGPT Bot:
فارسیزبانان میتوانند به شیوههای مختلفی به پایداری زبان فارسی کمک کنند، از جمله:
استفاده از زبان فارسی در ارتباطات روزمره: استفاده از زبان فارسی در گفتار و نوشتار روزمره به پایداری زبان فارسی کمک میکند.
حفظ و ارتقاء دانش زبانی: حفظ و ارتقاء دانش زبانی به ویژه در زمینه گرامر و واژگان، به پایداری زبان فارسی کمک میکند.
حمایت از ادبیات فارسی: خواندن و پژوهش درباره ادبیات فارسی، حمایت از نویسندگان و شاعران فارسیزبان و ترویج ادبیات فارسی به پایداری زبان فارسی کمک میکند.
ترویج زبان فارسی به عنوان زبان دوم: ترویج زبان فارسی به عنوان زبان دوم در کشورهای دیگر و ارتباط با جوامع فارسیزبان به پایداری زبان فارسی کمک میکند.
استفاده از فناوری: استفاده از فناوری برای ترویج زبان فارسی، ایجاد محتوای آموزشی و فرهنگی به زبان فارسی و ارتباط با جوامع فارسیزبان به پایداری زبان فارسی کمک میکند.
فرهنگ واژهسازی در زبان فارسی، دکتر کامیاب خلیلی، جلد هشتم.
فرهنگ واژهسازی در زبان فارسی، دکتر کامیاب خلیلی، جلد هفتم.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago