?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
راز عطر( بخش دوم )
ویلیام هنری
ترجمه : مهر
مارهایی که در لامپ های معبد دندره دیده می شوند نماد موج سینوسی و ارتعاش هستند . دندره یک جور جناس برای تن – ترا یا تانترا است . مارآوازی از زندگی می خواند و جو اطراف خودش را شستشو می دهد و کسانی را که با او درتماس باشند با انرژی معنوی تغذیه می کند . این انرژی معنوی توانایی های نهفته در سیستم ذهن ، مغز و بدن را فعال می کند . انرژی مار نابینا را بینا می کند . فرقه کهن یهودی بود که خود را ناسّیان ( مارپرستان ) می نامید . برای آنها مار مسیحا بود .
این موج سینوسی از مغز ما عبور می کند و ترشحات مغز آزاد می شود و قلب آهنگ فی را جذب می کند . ( فی بیست ویکمین حرف الفبا یونانی است . نمادش فاز در یک موج است . م ) سپس تجلی تجربه می شود . تجلی مادی از ظهور خدا یا الهه یا سر یزدان در نور .
مانی پی هال در کتاب " فراماسونری مصریان باستان " توانایی ها مغزی بسیار پیشرفته ای را توصیف می کند . اینکه افراد واصل سطح بالا با شروع چنین موج سینوسی این توانایی در آنها فعال می شده . مانی پی حال از فیثاغورث و تأثیرماورایی او برغریبه ها صحبت می کند . وقتی در راه مردم او را می دیدند به زانو در می آمدند و نیروی مرموزی ( احتمالا نیروی مسمسر ) بر آنها از جانب فیثاغورث چیره می شد . آپولونیوس تیانایی مشهور به بلیناس جادوگر ، فیلسوف نو فیثاغورثی ، پیامبر و معجزه گر و از دانشمندان علوم غریبه هم چنین قدرتی داشت . روزی پیامبر با شنیدن شورشی به میان مردم رفت و ساکت میان آنها ایستاد و با نیرویی که داشت هیجان جمعیت را فرونشاند .مری مگدالن ( میریم مجدلیه ) هم بعنوان واصل طریقت فیثاغورث چنین قدرتی داشت . طبق نظر جرالد ماسی در کتاب " نور جهان " ، مافخ یا مفخت یکی از عناوین الهه هاثورگاو گوش یا گوساله طلایی است . او معشوقه و الهه معادن بود . فلزات گرانبها مافکات نامیده می شدند و مافخ نامی مصری برای فیروزه و دیگر گنجینه های معاد هاثور بود .
لارنس گاردنر شواهدی را ارائه کرده که نشان می دهد نام مصری " نان فرشتگان " هم مفکزت است که آن را گاهی مفکزوت هم تلفظ می کردند . گاردنر می گوید که این فرایندی بوده که مصریان باستان طی آن یک پودر باستانی را بعمل می آوردند و آن را موفکیت می نامیدند . از این پودر برای تغذیه کالبد اختری فراعنه استفاده می شد . نام این کالبد کاراست بوده .
اما یکی از مصرشناسان بومی به نام عبدالحکیم نظر دیگری دارد . او با تفسیرگاردنر موافق نیست . وقتی استفان مهلر مصرشناس از حکیم می خواهد که نظرش را درباره ملفکات یا مفکات بگوید حکیم می گوید که ترجمه گاردنر درست نیست و احتمالاً منظور او مَسکات بوده که معنی آن فلزپودر شده است .( مثل طلایی که پودر شده ) . و این پودری بوده که در خمیت ( مصر ) باستان برای زینت چشم استفاده می شده و حکیم می گوید منشاء عبارت انگلیسی مَسکارا ( mascara ) یا ریمل از همین جا اقتباس شده . او در تکمیل صحبت های خود می گوید که کلمات مصری که به طلا اشاره داشته باشند با neb شروع می شوند .
( ادامه دارد ... )
https://t.me/AncientOccultism
هاثور الهه گاو گوش
https://t.me/AncientOccultism
خنوخ : مردی که دچاردگردیسی شد ( بخش سوم )
ویلیام هنری
ترجمه : مهر
بطور خلاصه خنوخ در رویایی از طریق ابری اسرارآمیز به ملکوت منتقل می شود . ( این نکته را هم توضیح بدهم که تقریباً همه ربوده شده ها توسط موجودات بیگانه طوری حافظه آنها دستکاری می شود که ربوده شده تصور کند که هرچه برایش اتفاق افتاده رویایی عمیق بوده . طوری ذهن دستکاری می شود که ربوده شده بعضی چیزها را مبهم به یاد داشته باشد . م )
خنوخ پس از عبور از ستاره ها به سرای کریستالی واچرها ( ناظران ) می رسد . خنوخ به محض ورود به محوطه تخت درخشان ،آتشین و باشکوه الهی (سیون ) ومواجهه باخدای بر تخت نشسته ، خداوندی تابناک ، درخشان و نورانی و سفید پوش با فرشتگان واچر ( ناظران ) روبرو
می شود . آنها کاهنان معبدآسمانی و اعضاء شورای الهی خدایان هستند که او را بیدار
می کنند .
( اریک فون دنیکن در مستند فراسوی افسانه طبق متن عبری کتاب خنوخ می گوید که در واقع خنوخ را به یک سفینه مادر در فضایی نزدیک به زمین برده اند . م )
سپس به خنوخ گفته می شود که او باید پیام قضاوت و در واقع رای نهایی واچرهایی که در ملکوت مانده اند را به واچرهای شورشی هبوط کرده بر زمین ابلاغ کند . خداوند آنها را متهم
می کند که آنها ازطریق تماس با زنان زمینی خود را آلوده کرده اند و اینکه آنها باید بعنوان موجوداتی معنوی درقلمرو ملکوت می ماندند و ازتماس با زنان زمینی اجتناب می کردند .
آنها در واقع خنوخ را استخدام می کنند تا یک دادخواست محکومیت برای واچرها بنویسد . درداستان خنوخ ، واچرها یا ناظران به زبان آرامی iyrin ( ایرین ) هستند . فرشتگانی که برای مراقبت از انسانها به زمین اعزام شده بودند . Watcher در آرامی می شود iyr تئودوریان ، یهودی هلنیستی ( کسانی که سنت های یهودی را با عناصر فرهنگ یونانی ترکیب کرده اند ) که در 150 میلادی بایبل را به یونانی ترجمه کرده معتقد است که ir ازریشه عبری er گرفته شده به معنی واچرها یا ناظران است . آنهایی که هوشیار هستند . از اصطلاح یونانی egrḗgoroi بوده که عبارت اسلاوی Grigori / گریگوری اقتباس شده به معنی واچرها ( ناظران ) و به کلدانی به آنها guard گفته میشده به معنی مراقب .
در نهایت خنوخ متوجه می شود که فرشتگان شورشی کاملاً آگاه هستند که تخلف آنها باعث خشم خدا شده .
در فصل هفتم کتاب خنوخ اینطورآمده که :
وقتی پسران انسان در آن زمان زیاد شدند دخترانی زیبا از نسل به دنیا آمدند . خیلی خوشگل و وقتی فرشتگان ( واچراها یا ناظران ) یا به اصطلاح پسران آسمان آنها را دیدند شیفته آنها شدند ( مشخص میشه واچرها مذکر هستند و دست کم اندام تناسلی شبیه مذاکرهای انسانی دارند .م ) و به یکدیگر گفتند که بیایید برای خود زنانی از نسل دودمان انسان انتخاب کنیم و فرزندانی داشته باشیم .
( در واقع آنها به لحاظ تکاملی سخت تحت تاثیر جفت گیری و زادو ولد و تجربه جنسی و فرزندآوری گونه بشر قرار گرفته بودند و این نشان می دهد که این واچرها برزمین حضور فیزیکی داشته اند . م )
رهبرآنها سامیازا به آنها گفت :
می ترسم که نسبت به مشارکت در این کار بعداً پشیمان و بیزار شوید ومن به تنهایی برای یک جرم سنگین زجر بکشم .اما آنها به او پاسخ دادند و گفتند که ما قسم می خوریم که خود را برای هر مجازاتی آماده کنیم و قصد خود را تغییر ندهیم و طبق تعهد خود عمل کنیم . پس همه آنها سوگند خوردند و همه تعهد دادند که بار رنج و مجازات این سرکشی را متقابلاً به دوش بکشند . آنها دویست واچر بودند که روی آردیس ، بالای کوه آرمون فرود آمدند . این کوه آرمون نامیده شد چون آنها بر آن سوگند یاد کرده بودند تا باهم باشند و هررنجی را متقابلاً تحمل کنند . از آن به بعد کوه آرمون یا هرمون کوه نفرین نامیده شد چون این واچرها باسوگندی که برآن خوردند خود را نفرین کردند . برای واچرها ( ناظران ) شورشی ، دیگرراه برگشتی وجود نداشت .
( چون ناظران با این کار خود دیگر از وضعیت ناظری و نظارت خارج شدند و به مداخله گران در زندگی بشر تبدیل شدند . آنها اصل عدم مداخله در و عدم آمیزش با تمدنی پست تر را نادیده گرفتند . اما این واچرها چه کسانی بودند ؟ و این وقایع مربوط به چه زمانی است ؟ . م )
https://t.me/AncientOccultism
مقدمه و بخش های اولیه کتاب هدیه ای از ستاره ها
https://t.me/Buyingbook
هر سه جزء تشکیل دهنده یک انسان یعنی کالبد فیزیکی ، روح و روان در هنگام خواب توسط عناصر جوهری ظریف تر از سطح بالاتر نیرو میگیرند و از طرفی در جهان اختری کالبد اختری با توجه به تأثیراتی که از طریق ارتعاشات مادی دریافت میکند نیرومند تر می شود جان می گیرد
هنگامی که یک انسان از سطح اختری به سطح فیزیکی تناسخ می یابد بند ناف بین کالبد ذهنی و کالبد اختری وجود خواهد داشت و موجود آنجا میمیرد تا دوباره در این دنیا متولد شود. روند مرگ در جهان اختری نیز مانند زمانی است که کالبد فیزیکی روی زمین می میرد. کالبد اختری دیگر با تاثیرات بر گرفته شده از کالبد ذهنی تغذیه نمی شود .روند تجزیه بدن اختری به طور قابل توجهی کندتر از بدن فیزیکی است مطابق با سنجش زمان یک کالبد اختری میتواند برای سالهای طولانی بدون تنفس و تغذیه توسط یک روح خاص وجود داشته باشد موجودات دیگری مانند دیمون ها این اجساد اختری را تصاحب میکنند تا به وسیله آن مردم را فریب دهنددر بسیاری از جلسه های احضار روح ، کالبدهای اختری افرادی که احضار میشوند در آن بدنها روح شخص خاص وجود ندارد بلکه آن کالبد توسط یک دیمون کنترل میشود و حرکت می کند تنها یک روشن بین با تجربه که حواس معنوی اش را به خوبی پرورش داده باشد میتواند کالبد اختری را از ذهنی تشخیص دهد و حقیقت را افشا کند. دیمون ها دوست دارند به انسانها کلک بزنند و علاقمند به طلسم کردن انسانها هستند. همه ارواحی که انسان ها را تسخیر می کنند مثل ارواحی که صداهای اسرار آمیز از خود تولید میکنند ، فانتومها ، شماتیکها و امثالهم همه از همین شیوه پیروی می نمایند در شرایط عادی یک کالبد اختری تدریجا در عناصر خود حل می شود ، کالبد اختری توسط عناصر جذب میشود و کم کم ناپدید میشود انگارغربال میشود تا زمانی که به طور کامل در مواد عنصری حل شود . علاوه بر کسانی که پس از مرگ جسمانی خود به سمت سطح اختری حرکت می کنند در این منطقه که زمین را در برگرفته است موجودات بسیار دیگری نیز زندگی می کنندجدا از همه موجوداتی که قبلا ذکر کردم . برای مثال موجودات ذهنی , لاروها، شماتیک ها و فانتوم ها و موجودات عنصری نیز در این سطح وجود دارند در فصلی از این کتاب تحت عنوان سلسله مراتب کیهانی من تک تک موجودات عناصر و اصول ارتباط با آنها را با جزئیات بیشتری شرح خواهم دادهر موجودی که بخواهد به نحوی حضور خود را در دنیای فیزیکی آشکار کند صرف نظر از اینکه از کجا آمده است حتی اگر متعلق به بالاترین سطوح باشد بدون استثنا باید از سطح اختری عبور کند زیرا کمربندی که زمین را در بر میگیرد اولین ناحیه ایست که مستقیما در کنار جهان فیزیکی قرار داردمنطقه ای که زمین را احاطه کرده در درخت زندگی کابالا ، مالكوت (Malkuth) يا پادشاهی نامیده میشود خواننده توضیحات بیشتر را در کتاب کلید رمزی کابالای خواهد یافت .
فراخوانی ها و احضارات جادویی
( دانش ارتباط با موجودات ماورایی )
فرانتز باردون
ترجمه : ژولیت مهرپرور
https://t.me/AncientOccultism
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago