شنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱

امروز و امشب روز و شب بهتری از دیروزش بود. صبح که پاشدم دیدم دیشب گویا برف باریده؛ اما تا من پا شدم، آفتابی تخمی زده بود و لذت یک روز برفی را کوفتمان کرد. جدا در حسرت و آرزوی دیدن برفم. کاش ببارد امسال. پارسال که خبری نبود. و اما بعد؛ امروز به نظرم حسابی کار کردم! در ادامه‌ی شب پرکار دیشب، امشب هم که خانواده نبودند نشستم به گرفتن ویدیوی دو هفته بعدِ «چهره‌به‌چهره». کارها را باید تا می‌توانم همین‌جوری جلوجلو و تکه‌تکه انجام بدهم وگرنه یخ‌زده باقی می‌مانم و بیشتر هم یخ می‌کنم. فقط نباید اجازه دهم بیفتم. باید کار کنم. باید سرپا باشم. چون چاره‌ی دیگری ندارم. نجات‌دهنده هم در گور خفته است. نمی‌دانم. شاید هم در آینه‌ی روبرویی باشد که پارسال گیر داده بودم که درونش چه می‌بینی؟ اما فارغ از این نمک‌پرانی‌های شوهرعمه‌ای بی‌مزه‌ام، حالم بد نیست. در طول روز با کسی صحبت خاصی نمی‌کنم و راستش نیازش را هم چندان حس نمی‌کنم. مشغولم پای لپتاپ و کار و یوتوب و گِیم و بطالت دوارم و خواب و خوردن و ریدن و کارهایی از این دست. فقط یک نفر هست که توی ربات ناشناس تلگرام گه‌گاهی پیامی می‌دهد و حال و احوالم را می‌‌پرسد و راستش را بخواهی خیلی هم بانمک است. هیچ ایده‌ای ندارم که کیست و هر چقدر هم که می‌‌پرسم نم پس نمی‌دهد. جالب است خلاصه. حس همراهی روزمره با کسی که اصلا نمی‌دانی کیست بامزه است. فکر کنم به این بازی کماکان ادامه دهم و پابه‌پاش پیش بروم تا ببینم به کجا می‌رسد و می‌کشد. خلاصه که همین‌ها. حرف زیاد خاصی برای گفتن ندارم. بیست‌وچهار ساعت شبانه‌روز را محبوسم در این اتاق و پای این میز و این لپتاپی که دارم این‌ها را باهاش می‌نویسم. کار خاصی نمی‌کنم، جز تلاش برای تداوم در کار و پول‌جمع‌کردن و هفته‌ای چند جلسه ورزش‌رفتن. حال می‌دهد. دوستش دارم. دوست دارم بیشتر هم ورزش کنم. اگر کونم را هم بیاورم، باشگاه بدنسازی و دوچرخه‌سواری را هم به این روتین ورزشی اضافه می‌کنم. ببینم کون و روان خسته‌ام همراهیم می‌کنند در این برره‌ی آخر دنیایی.

کانال یوتوب فارسی مورد علاقه‌تون چه‌ کانالیه؟ :))

«‏هزار بار کتاب تن تو را خواندم
هنوز فصلی از آن کهنه و مکرّر نیست»

—حسین منزوی

«آن قصر که با چرخ همی‌زد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو

دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای
بنشسته همی‌گفت که کوکو کوکو»

بیاید معاشرت کنیم و برای هم موزیک بفرستیم: https://t.me/HarfinoBot?start=4d0e03b75518a62

«دل کوچولو»

خواننده: مهستی
آهنگساز: انوشیروان روحانی
ترانه‌سرا: هما میرافشار

«كه هست در پی شام سياه صبح سپيد»

وصلم به زندگی با پادکست‌ساختن.

دارم اپیزود هوشنگ ابتهاج رو بازبینی می‌کنم برای انتشار و نهایی‌شدن. خوب دراومده. دوستش دارم.

#رادیو_سرگذشت
پیوست نمره۳:
«اجرای اصلی نوامرکب‌خوانی»

@RadioSargozasht
https://t.me/abolchap
@falahxan