واقعا خدا خیلی بیشتر از چیزی که ما فکر میکنیم کریمه ،
یکی به آخرین امتحانم مونده بود که واقعا دیگه همه جوره کم آورده بودم و خسته بودم ، این ترم ۴ خیلی سخت تر از بقیه گذشت ، البته که خب قشنگی های زیادی هم داشت و درس های زیادی ...
ترم ۳ خیلی خوشگذرونی هم کنارش داشت
این ترم بیشتر برام بعد تفکریش زیاد بود
و کارای یدی و میدانی که ازشون فرار میکردم‌ رو برای اولین بار انجام دادم و
از این لحاظ ها خوب بود ...
امتحانا از لحظه ای که اومدیم شروع شد و واقعا سرکار و باقی کارای دانشگاه طولانی شده بود و انرژی دیگه برای اواخر نمونده بود برام ، تعداد شب بیداریای ترمی که گذشت واقعا از دستم در رفته ، لیتر به لیتر قهوه میخوردم و الباقی داستانا
خیلی دلم هوای مشهد رو داشت
ولی نمیخواستم از خانواده هزینه بگیرم اینا
میخواستم این بار کامل مستقلانه خودم بیام
و خب دوستم‌پیام داد یه مشهدمون نشه؟
و ما هم‌ گفتیم‌ چرا نشه ، از خدامونه
ولی ...
که دقیقا همون شب خیلی یهویی
حقوق واریز شد ، اصلا قرار نبود واریز شه
و اینگونه شد که طلبیده شدیم و
الان نیز در هتل میون خنده ها نشستم و دارم این متن رو مینویسم و میخوام فردا دوباره
با دفتر گل گلی معروف برم کنج دنج و برای این چند وقت باقیمانده پرکار تا اخر سال
برنامه بریزم و نفسی تازه کنم و
گزارشکار چندوقت اخیرم رو به درگاه مهربانشون ارائه کنم
دیگر همین 🙂🍃

I'm hooked on Episode 04 - Where and How Do Dreams Die? (رویاها کجا و چگونه می‌میرند؟) on Castbox. Check out this episode! https://castbox.fm/vb/690252064

از روی تو بیزارم گر روی بگردانم ...
@Bitazchannel🍃

من ؟
من افتخار میکنم شبیه خیلیا نیستم
حیف که نمیتونم نام ببرم ?

گفتم :" همیشه فکر می کردم
آدم ها می توانند در خیال هم،
عاشق هم بشوند بدون آن که
حتی یک بار دست یکدیگر را لمس کنند
ولی بعد همه چیز ذره ذره
عوض شد. یواش یواش حواسم
درگیر شد. به دیدنش عادت کردم.
باید او را در کنارم
حس می کردم. صدایش را
می شنیدم. باید هر بار مطمئن
می شدم که او هم
به همین شدت مرا می بیند
و احساسم می کند.
حالا فکر میکنم دروغ است.
نمی شود فقط توی ذهن
عاشق یک نفر شد. اگر بشود
خیالات است...ای کاش می شد
با خیال یک نفر زندگی کرد
ولی امکان ندارد. فکر می کردم
آدم ها همان طور که آمده اند،
می روند. نمی دانستم که نمی روند.
می مانند. ردشان می ماند
حتی اگر همه چیزشان را
هم با خودشان بردارند و بروند."
_فریبا وفی

هعی ...

راضی نیستم و فوق العاده غمگینم اما گاهی این جمله بهم آرامش میده و پرتو امیدی در تاریکی زندگیم خودش سوسو میکند:
اینکه هنوز زنده ای و نبض داری یعنی خدا هنوز واست برنامه داره

به چیز بگو برا اینکه سبز بمونم":)

آیا آنانی که شب گریه می‌کنند، می‌دانند؟
الله و فرشتگانش بسیار نگران می‌شوند؟
و آنجاست که خداوند می‌فرماید :
"یؤتِکُم خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ"
قسم به خودم که برای تو بهتر از چیزی که از دست داده ای نصیبت می‌گردانم.
-آیه ۷۰ سوره انفال.