زیر سقف آسمان

Description
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 4 days ago

3 weeks, 5 days ago

*♦️*فقدان "دستگاه فکریِ  فلسفی" و "دستگاه فکریِ  منسجم" در اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی
[بخش ششم و پایانی]

✍️ دکتر محمدباقر تاج‌الدین**
بازنشر: ۳ دی ۱۴۰۳

13.این که ادعا شد ایشان از  فقدان دستگاه فکری منسجم رنج می برند دقیقا ناظر به همین سخنان و دیدگاه های شان است چرا که دستگاه فکری عرفان و علم و فلسفه و الاهیات و ادبیات و شعر را با هم چنان مخلوط می کنند که حق هیچ کدام به خوبی ادا نمی شود. به این بخش از گفتگوی ایشان توجه کنید:«البته بعضی از جنون ها هستند که عین عقل اند. این عقل عقل کسی است که به قول مولانا: خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش/ بِنَماند هیچش الّا هوس قمار دیگر. این جنون العاشقین است یا همان عقلاء المجانین. خوب، این آدمی است که زده زیر همه چیز، ولی این عین عقلانیت است....من این را عین عقل می دانم»(همان، 156). از نظر ایشان همه چیز دارای استدلال عقلانی است و آن وقت مشخص نیست پس تفاوت بین مثلاً "شعر" با "فلسفه" و با "علم تجربی(science)" و با "عرفان" و سایر موضوعات در چیست؟ هنگامی که از ایشان سئوال شد که برخی معتقدند ممکن است  در ادیان بین آموزه هایی با مُدرَکات عقل عملی یا نظری ناسازگاری وجود داشته باشد و اگر خاستگاه عقل و وحی یکی است[فرضی که آقای دکتر ایراهیمی دینانی به آن قائل هستند و پیش تر هم بیان کرده اند] چگونه این تعارض قابل تبیین اند؟ و ایشان  در پاسخ گفته اند:« شما گرفتار این تعارض شده اید برای این که اصالت را به عقل تجربی داده اید. ...من تعارضی نمی بینم شما گرفتار تعارضید، به علت این که عقل را آنطور که من معنا می کنم، معنا نمی کنید...یک عقل معنوی داشته باش تا بفهمی که عقل تجربی همۀ عقل نیست»(همان، 159). می بینید که چگونه ایشان فقط دیدگاه و سخن خود را قبول دارند و این که  دستور به قرار گرفتن همگان و تمام اندیشه ها و دیدگاه ها در یک قالب از پیش تعیین شدۀ مورد نظر خودشان می دهند و در نهایت این که چنان  دچار ساده انگاری و تقلیل گرایی عجیبی می شوند که هرگز از کسی که ادعا دارد مشی فلسفی دارد چنین انتظاری نمی رود!!

14.از این کتاب  آقای دکتر ابراهیمی دینانی چندین  انتظار مهم می رفت که چندان  برآورده نشد.
1.14.هیچ تعریفی از عقلانیت نظری و عقلانیت عملی که از شعب مهم عقلانیت و مورد نظر تمام فیلسوفان بوده است،  ارائه نداده اند و بدون توجه به این بحث مهم حرف های حاشیه ای فراوانی زده اند که فقط خواننده را در یک وادی سرگردان رها می سازد.

2.14.در تعرف معنویت هم نه تنها آن را روشن نکرده اند بلکه حتی تفاوت آن را با عرفان و دین هم مشخص نکرده اند و این که نگفته اند معنویت در جهان سنتی برای یک انسان سنتی چگونه حاصل شدنی بود و برای یک انسان مدرن در جامعۀ مدرن چگونه برآوردنی است؟. ما اکنون با انسان مدرن و جامعه و فرهنگ مدرنی روبرو هستیم که بسیار با جامعۀ سنتی و فرهنگ پیشامدرن متفاوت است واین که برای این انسان با این ویژگی های جدید چه باید کرد؟ و این که سرچشمه های معنویت از کجاست؟

3.14.این که فلسفۀ جهان پیشامدرن چگونه می تواند به بسیاری از پرسش های انسان امروزی و مدرن پاسخ بگوید و نگاه تاریخی و فراتاریخی در این جا چه کاربردی خواهد داشت. برای مثال اگر انسان امروزین به کتاب حکمه الاشراق شیخ شهاب الدین سهروردی مراجعه کند کدام یک از نیازهای خود را می تواند  رفع نماید و پاسخ کدام یک از پرسش های سهمگین و پیچیدۀ  مربوط به جهان کنونی را می تواند بیابد؟!!

4.14.با این دیدگاهی که  جناب دکتر دینانی طرح کرده اند کدام آگاهی و معرفت برای انسان امروز حاصل می شود  و چگونه می تواند انبوهی از مسائل و گره های  هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی، روان شناختی و جامعه شناختی ای که در جامعۀ مدرن سربرآورده اند را باز کند؟  این که عقلانیت و معنویتِ مورد نظر جناب ایشان  انسان امروزی چگونه می تواند به یک زندگی سرشار از ارزشمندی، خوشی و خوبی دست یابد؟ و قرار است کدام یک از  درد و رنج های بی شمار انسان در این جهان مدرن را کاهش دهد؟ چرا که هنگامی که  یک فیلسوف سخن از عقلایت و معنونیت می کند چنین انتظاری چندان بی راه و بیهوده نیست!!

#عقلانیت
#معنویت
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
#نقد

#دکتر_دینانی
#دکتر_تاج‌الدین
@NewHasanMohaddesi

3 weeks, 5 days ago

*♦️*فقدان "دستگاه فکریِ  فلسفی" و "دستگاه فکریِ  منسجم" در اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی
[بخش پنجم]

✍️ دکتر محمدباقر تاج‌الدین**
۳ دی ۱۴۰۳

11.پایان بخش  کتاب عقلانیت و معنویت که عنوان "عقلانیت و معنویت در اسلام" به خودش گرفته از صفحۀ 149 تا صفحۀ 174 را در بر می گیرد. این بخش  در قالب گفتگویی که  با آقای دکتر ایراهیمی دینانی انجام  شده است تنظیم گردید  و  ایشان کوشش کردند ربط و نسبت عقلانیت و معنویت را مورد واکاوی قرار دهند. به بخش هایی از این گفتگو اشاره می شود تا دریابیم که فهم آقای دکتر دینانی از نسبت میان عقلانیت و معنویت چیست. نخستین پرسش که در این بخش از ایشان شد این بود:«جنابعالی از عقلانیت و معنویت  چه  برداشتی دارید؟ این دو مفهوم را چگونه تعریف می کنید؟». نام برده در پاسخ آورده اند:«دربارۀ عقلانیت معانی و تعریفات مختلفی گفته شده است. شاید برای هیچ چیزی این مقدار تعریف مطرح نشده باشد. اشراقیون یک طور تعریف کرده اند، در ادیان یک طور تعریف شده است؛ مثلا در روایات ما عقل شریعت باطن خوانده شده است؛ این در واقع یک نوع تعریف است. فلاسفه هرکدام بنا به مسلکی که داشته اند عقل را یک طور معنا کرده اند. بیشتر حکمای ما عقل را موطن کلیات نامیده اند، عقل نیرویی است که به کلیات نائل می شود.....من از شما می پرسم که اصلاً عقل را با چه باید تعریف کنیم و تعریف کنندۀ عقل نیست؟ هیچ چاره ای در جواب این سئوال نداریم به جز اینکه بگوییم غیر عقل نمی تواند عقل را تعریف کند.....هرکس هم عقل را تعریف کند با لحاظ عقلانی آن را تعریف می کند. تعریف عقل کاری عقلانی است و برای همین هم تعریف عقل فقط با عقل قابل بیان است...بنابراین عقل با آن معنایی که از آن صحبت می کنم از همۀ تعریف هایی که خودش برای خودش کرده فراتر است. من از عقلانیت یک چنین معنایی را می فهمم. حال سراغ معنویت می رویم؛ معنویت را هم عقل می فهمد، یعنی چه؟ من نمی دانم معنویت چگونه می تواند از دایرۀ عقل بیرون باشد یا خلاف عقل باشد....اگر معنویت را که کمتر تعریف شده است بخواهند تعریف کنند معمولا می گویند چیزی است که مافوق محسوس است و در امور ظاهری نمی گنجد»(عقلانیت و معنویت، 1383: 149-151). همان گونه که ملاحظه می شود هیچ تعریف روشن و مشخصی از "عقل" و "عقلانیت" و "معنویت" از ایشان نمی بینید و نمی شنوید.

12.در ادامه پرسش های دیگری از  ایشان می شود که برای توضیح هر یک از پرسش ها بسیاری از دیدگاه های فلسفی، کلامی، عرفانی، فقهی و ادبی را با یکدیگر در هم می آمیزند به گونه ای که خواننده نمی تواند به نتیجه ای منطقی و درست در این زمینه دست یابد که در نهایت عقلانیت چه تعریف و شاخص ها و مؤلفه هایی دارد؟ معنویت چه تعریف یا تعاریف و مؤلفه های مهم و سازنده ای دارد؟ و این که در نهایت ربط و نسبت عقلانیت و معنویت چه می تواند باشد؟ آقای  دکتر ابراهیمی دینانی به جای توضیح دربارۀ  این سه پرسش  مهم بسیار به حاشیه رفته اند و ابعاد و زوایای بحث را به خوبی روشن نکردند و به جای پرداختن به موضوعات فرعی و غیر مرتبط اصل بحث را دنبال می کردند تا در نهایت به نتیجه ای به نسبت روشن و قابل توجه دست یابند. اما واقعیت این است که چنین نشد. آوردن تمام  این گفتگو هم نوعی اطالۀ کلام است و هم ممکن است خارج از حوصلۀ خوانندۀ گرامی باشد. «ببینید خود واژۀ معنویت از معناست، اگر معنا نداشه باشیم آیا معنویتی وجود پیدا می کند؟ معنا از معنویت است یا معنویت از معنا؟ معنویت را از معنا می سازیم یا معنا را از معنویت؟ اگر معنویت از معنا است پاسخ دهید که معنا با چه نیرویی قابل درک است و موطن آن کجاست؟ معنا در چه عالمی تحقق می یابد؟ موطن معنا عالم عقل است. معنا در عالم عقل حضور دارد»(همان، 155). از سرِ انصاف  شما از این توضیحات ایشان دربارۀ "معنا" و "معنویت" و نسبتش با "عقل" و "عقلانیت" چیزی دستگیرتان می شود؟ اگر چیزی دستگیرتان شد لطفاً مرا هم با خبر کنید تا متوجه موضوع بشوم!!!
(ادامه دارد........)

https://t.me/tajeddin_mohammadbagher/4040

#دکتر_دینانی
#دکتر_تاج‌الدین
@NewHasanMohaddesi

3 weeks, 5 days ago

*♦️*فقدان "دستگاه فکریِ  فلسفی" و "دستگاه فکریِ  منسجم" در اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی
[بخش چهارم]

✍️ دکتر محمدباقر تاج‌الدین**
بازنشر: ۳ دی ۱۴۰۳

8.همان گونه که از عنوان کتاب "عقلانیت و معنویت"  بر می آید خواننده انتظار  دارد پس از مطالعۀ این کتاب درک و دریافتی به نسبت روشن از موضوع "عقلانیت" و "معنویت" داشته باشد،  اما واقعیت این است که چنین نیست.  این اثر را می توان اثری کاملاً "اعتقادی اندیشانه" دانست چرا که گویندۀ اثر  برای بحث دربارۀ عقلانیت و معنویت کوشش کرده است با توسل  به اعتقادات و باورهای از پیش پذیرفته شدۀ خودش و البته دیگران این دو موضوع را مورد بررسی قرار دهد. این در حالی است که ضرورت دارد اگر کسی خود را  فیلسوف  می داند بیش از نگاه "اعتقادی اندیشانه"  بر نگاه "انتقادی اندیشانه" و نگاه "پرسشگرانه" و نگاه "استدلال گرایانه"  تأکید بورزد که در این اثر چندان خبری از چنین نگاه فلسفی ای نیست. برای مثال در بحث مربوط به "نسبت فلسفه و  دین" که از صفحۀ 45 کتاب آغاز می شود و  تا صفحۀ 57  ادامه می یابد  نویسنده کوشش می کند این نسبت را بکاود اما نه حق فلسفه را به خوبی ادا می کند، نه حق دین را  و نه حق نسبت بین این دو را.

9.به دلیل طولانی بودن متن به بخشی از آن اشاره می شود و مطالعۀ بقیۀ متن را بر عهدۀ خوانندگان گرامی  می گذارم. «چطور می شود که آدم هم فیلسوف باشد و هم مؤمن؟ اگر مؤمن است باید تسلیم باشد و اگر فیلسوف است باید بگوید چرا؟ فیلسوف به خدا  می گوید: اول تو  خودت را  معرفی کن تا من از تو اطاعت کنم. فیلسوف بسیار جسور است. وقتی می گویم ماجراجوست بیهوده نمی گویم. اصلاً به چه دلیل باید مطیع باشم؟ همین هم سئوال فلسفی است. حالا چطور می شود که یک آدمی هم مؤمن و هم فیلسوف باشد. لذا عرض کردم که وقتی فلسفه وارد جهان ادیان می شود مشکلش مضاعف می شود. خودش که ماجراجوست حالا در دیانت این ماجرا چند برابر می شود و اینطور هم رخ داده است......در اسلام هم فارابی و ابن سینا به یکباره وارد میدان شدند. از معاد و خدا تفسیر می دهند. خدای ابن سینا با خدای مردم کمی فرق دارد. ابن سینا از واجب و ممکن صحبت می کند، از برهان صدیقین حرف می زند. ....ابن سینا و فارابی مشکل دارند. وقتی که وارد می شوند دیگرانی که فیلسوف نیستند می گویند: تو چکاره ای که آمدی و این سخنان گزاف چیست که می گویی؟ و ماجرا شدیدتر می شود. ابوحامد غزالی پیدا می شود. غزالی خودش متفکر است. آدم معمولی که نیست،  اندیشمند است. ولی یکباره حس می کند که قرن پنجم است و در همین یکی دو قرن با پیدایش فارابی و ابن سینا یه دفعه صحنۀ عقاید دینی عوض شده و به سمت یونانی زدگی رفته است. قرآن کجا و ارسطو کجا؟ اصلا احساس کرد که اسلام در چنگال ارسطو رفت. فلسفه و منطق ارسطو وارد صحنه شده و همه جا را فرا گرفته است....غزالی هوشیار بود. حس کرد که دیگر این ذائقه،  ذائقۀ اسلامی نیست بلکه ذائقۀ یونانی است. یونانی زدگی یعنی غرب زدگی. غرب زدگی که فقط امروز مطرح نیست از اول مطرح بوده است. متأسفانه آن هم غرب زدگی بود. از نظر غزالی، ابن سینا و فارابی غرب زده بودند. منتهی غرب ارسطویی و غرب افلاطونی. غزالی احساس وظیفۀ شرعی کرد که بساط آن ها را بر هم بریزد»(ابراهیمی دینانی، 1383: 45-48).

10.صحبت از ربط و نسبت فلسفه با دین است و نه فلسفه با مؤمن که مؤمن بودن اگرچه نسبتی با دین دارد اما خودِ دین نیست و موضوع دیگری است. ایشان ضرورت داشت  در آغاز،  تعریفی دقیق و مشخص از "فلسفه"  ارائه می کرد و سپس منظور خودش از "دین" را طرح می کرد و در نهایت ربط و نسبت این دو را می کاوید. اما بحث هایی را پیش کشید که اصلِ  موضوع به حاشیه رفت به گونه ای که  خواننده نمی تواند درک درستی از بحث داشته باشد. ایشان به هیچ وجه نگفت که فلسفه در "جهان سنتی"  چه نسبتی با "دین" داشته و در "جهان مدرن"  چه نسبتی. بلکه بدون تفکیک این دو موضوع مهم به صورت بسیار کلی و در هم آمیخته به ماجراهای فکر فلسفی در جهان اسلام در دورۀ پیشامدرن پرداخته که جای آن دست کم این جا نبود. البته اشاره ای کوتاه و دقیق می توانست مناسب باشد اما بیش و پیش از همه باید کوشش می کرد این ربط و نسبت و تأثیر و تأثیر متقابل را واکاوی نماید. در واقع، شرحی که ایشان ارائه می کند نه  تنها  هیچ ربطی  به "نسبت میان فلسفه و دین" به لحاظ هستی شناسانه(ontological)، معرفت شناسانه(epistemological) و روش‌شناسانه (methodological) نداشته، بلکه خواننده را دچار سردرگمی و بلاتکلیفی در این عرصه می نماید. به دیگر سخن، از کسی که خودش را فیلسوف می داند این انتظار  می رود که بتواند دست به چنین کاری بزند و حوزۀ بحث را به خوبی روشن نماید. 
(ادامه دارد.......)

https://t.me/tajeddin_mohammadbagher/4039

#دکتر_دینانی
#دکتر_تاج‌الدین
@NewHasanMohaddesi

1 month ago

*🔈فایل صوتی*

🔻گفتگوی گفتمان ها جلسه چهارم

♦️نقدی بر اندیشه‌ی سیاسی‌ی دکتر بیژن عبدالکریمی
۲۷ آذر ۱۴۰۳

با حضور :
#حسن_محدثی
#بیژن_عبدالکریمی
برگزار شده در ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۳

کانال تلگرام صدای فردا:
@sedayeefardaa

کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی:
@bijanabdolkarimi

کانال تلگرام حسن محدثی:
@NewHasanMohaddesi

#مناظره
#حکم‌رانی_بد
#بیژن_عبدالکریمی

@NewHasanMohaddesi

1 month ago

*♦️*عبدالکریمی چه می‌خواهد و چه می‌گوید؟ /۲

✍️مجید یونسیان**
۲۷ آذر ۱۴۰۳

همه راه حل نظری اقای عبدالکریمی حول یک واژه کاملا متعارض شکل گرفته است۔ "گفتمان انقلاب"با اتکا به "بچه های انقلاب" این دو می تواند بخشی از یک واقعیت ملموس جامعه ایران تلقی شود اما چگونه می توان ان را به جامعه ای سرایت داد که جامعه ای انچنان متکثر است که این تکثر از مرز قومیت،زبان ودین فراتر رفته است وحول ان نوعی فرهنگ وتمدن شکل گرفته است که توضیح ان با بخشی از واقعیت ها کاری بس دشوار است انچه باعث شده است که عبدالکریمی متقاعد شود که جامعه متکثر فرهنگی وتمدنی ایران را حول یک گفتمان دینی،اسلامی توضیح دهد حادثه تاریخی انقلاب ۵۷ است که حادثه ای مهم در تاریخ ایران است اما ایشان از این نکته مهم غفلت کرده است که انقلاب ۵۷ در عین حال که یک حادثه مهم سیاسی است وپیامدهای مشخص وروشنی در شیوه حکمرانی بوجود آورده است۔ اما فاقد یک دگردیسی تمدنی وفرهنگی است ۔این حادثه واتفاق مهم باعث شد بخش سرکوب شده ای از لایه ها زیرین بر بخش دیگر غلبه یابد در حالی که همه بنیان های اصلی که انسان ایرانی،تاریخ وتمدن وجهان بینی اجتماعی این جامعه را می سازد وتشکیل می دهد دست نخورده باقی مانده است۔گفتمان انقلاب که مد نظر اقای عبدالکریمی است چه چیزی را توضیح می دهد؟

بیش از ۲۵۰۰ سال تاریخ ایران نشان می دهد که نظم حکمرانی بر نوعی آمرانگی کاریزماتیک بنا شده است ایا این آمرانگی تغییر کرده است؟ایا اصلا ضرورت دارد تغییر کند؟
این آمرانگی کاریزماتیک در نظم سیاسی وشیوه حکمرانی محدود نشده است وبنوعی به فرهنگ اجتماعی تبدیل شده ودرخلق انسان ایرانی نقش بارزی داشته است ایا در گفتمان انقلاب این موضوع لحاظ شده است وبرای ان پاسخی می توان یافت۔؟

یک نظریه فراگیر که قادر به توضیح مساله ایران باشد همزمان باید توانایی توضیح جهان ونوع ارتباط وتعامل با ان را داشته باشد چون موقعیت ژئوپلتیک وارتباطی وجغرافیای ایران اهمیت ان را به ما تحمیل کرده است. گفتمان مد نظر اقای عبدالکریمی فاقد ان است.

لذا انچه اقای عبدالکریمی گفتمان انقلاب می نامد فاقد این ویژگی هاست ولذا نیازمند ان است که توضیح داده شود ۔

اما انچه موجب خرسندی است این است که عبدالکریمی دریچه ای برای گفتگو گشوده است گرچه بارها از آداب این گفتگو عبور کرده وخود مانع استمرار وعمق یابی ان شده است۔

#مجید_یونسیان
#بیژن_عبدالکریمی
@NewHasanMohaddesi

1 month ago

*♦️*عبدالکریمی چه می‌خواهد و چه می‌گوید؟ /۱

مجید یونسیان**
۲۷ آذر ۱۴۰۳

بیژن عبدالکریمی پدیده ای منحصر بفرد در ساحت روشنفکری ایران معاصر است۔

چگونه می توان اورا شناخت وچرا چنین کوشش وشناختی مهم است؟

اولین ومهمترین نکته این است که اوسعی دارد نشان دهد متفاوت است ومی کوشد از جریان عام روشنفکری ایران فاصله بگیرد وبنیان گذار نوعی روشنفکری  یا مکتبی متفاوت وجدید باشد۔

دوم اینکه عبدالکریمی در صدد خلق وآفرینش نوعی ادبیات روشنفکری است که تلفیقی از ادبیات کلاسیک وزبان محاوره ای وعامه است۔

سوم بیژن عبدالکریمی در بیان ایده ها ونقدها ونگرش های خود هیچ چارچوب ومرز مشخصی را به رسمیت نمی شناسد۔

چهارم ،عبدالکریمی تنها یک مرز مشترک با اغلب روشنفکران ایرانی دارد وانهم این است که فقط باورها ودانش خودرا درست می داند واین باورها را مطلقا حق می پندارد۔یک بیماری مزمن که موجب امتناع گفت وگو هم در عرصه روشنفکری وهم عرصه اجتماعی وسیاسی شده است۔

پنجم عبدالکریمی خودرا فیلسوف ومعلم فلسفه می داند اما بیش از انکه از فلسفه سخن بگوید در ساحت جامعه شناس،استاد سیاست بین الملل،نظریه پرداز انقلاب ها،روانشناس واستاد اخلاق ظاهر می شود۔

ششم عبدالکریمی جسارت وشجاعت زیادی در بیان ایده ها وافکارش دارد بگونه ای که تا مرز تکفیر روشنفکران وسیاستمداران وغیره پیش می رود ۔

اما مولفه ودال مرکزی ایده وآرمان عبدالکریمی تنها نقطه محوری قوت  اوست که باید جدی گرفته شود در حالی که خود انطور که باید ان را جدی نگرفته است واین امر مهم را در حجم وسیعی از حاشیه ها دفن کرده است۔

بحث وپرسش کلیدی عبدالکریمی موضوع چرایی توسعه نیافتگی جامعه ایران است یا شاید همان پرسش ساده عباس میزرا نایب سلطنه است که وقتی ایران در زمان فتحعلی شاه در جنگ با روسیه شکست خورد در دیدار با نماینده ناپلئون پرسید ،این پرسش این بود:

"اجنبی به من بگو،چرا ما که گذشته،فرهنگ،دین وتمدن غنی داریم اینهمه از شما که اینها را ندارید عقب مانده ایم".

در پرسش عباس میرزا حرف های زیادی وجود دارد۔
اولین واکنش عباس میرزا برای یافتن پاسخ عملی به این پرسش اعزام صنعت کاران ونخبگان به اروپا برای کسب علم وابزار نظامی بود۔ دانش وقدرت،یکی برای توسعه صنعت ودیگری برای کسب قدرت۔ دانش برای توسعه وقدرت برای مدیریت توسعه۔
اما انچه عباس میرزا از ان غفلت کرد مبنا وچارچوب والگوی توسعه است اینکه توسعه نیافتگی ما چه ارتباطی با خودمان،فرهنگ وتاریخ مان ونیروی اجتماعی وتاریخ ما دارد؟

عبدالکریمی سعی کرده است اینطور نشان دهد که روشنفکری ما در عصر جدید بجای طرح درست سوال از همان ابتدا به دنبال پاسخ بوده است همان اشتباهی که عباس میرزا مرتکب شد.

عبدالکریمی مدعی است که بدون فهم درست مساله یافتن پاسخ به بیراهی می انجامد. عبدالکریمی برهمین مبنا دائم در حال کاوش  است تا دریابد که توسعه را از کجا وچگونه باید اغاز کرد۔

عبدالکریمی بر گفتمانی تاکید دارد که تلفیقی از نظرگاه بازگشت به خویش شریعتی (دین+اسلام+شیعه) وناسیونالیسم آمرانه است۔در ساحت فلسفه واندیشه تلفیق شریعتی وهایدگر ان چیزی است که عبدالکریمی را از مرز یک معلم فلسفه دانشگاهی به عرصه سیاسی واجتماعی کشانده است۔

عبدالکریمی تا وقتی در عرصه اندیشه حضور دارد حرفهای شنیدنی ومنطقی قابل تامل ومبنایی بر نقد وگفتگو فراهم میکند اما وقتی وارد عرصه جامعه شناسی،اخلاق اجتماعی،سیاست بین الملل وتبیین روندهای سیاسی در داخل می شود نه تنها حرفی بر تامل ندارد بلکه تحملی برای گفتگو هم ندارد ونمی تواند آداب نقد علمی را رعایت کند وهمچون یک ایدئولوگ سیاسی به بلای سخنرانی های آمرانه گرفتار می شود۔

عبدالکریمی درست در نقطه ای ایستاده است که جامعه روشنفکری ما سالها در همان نقطه متوقف شده اند وانهم سردرگمی در خلق یک نظریه بنیادن برای توضیح مساله ایران است۔

کی هستیم،انسان ایرانی چیست،چه می خواهیم،کجای جهان قرار گرفته ایم وبه چه افقی خیره شده ایم،وبا جهانی که نمی شناسیم چگونه باید برخورد کنیم۔

#مجید_یونسیان
#بیژن_عبدالکریمی
@NewHasanMohaddesi

1 month, 1 week ago

*♦️*ابتهاج ممنوع (تاملی در باره‌ی نسبت دین و شادی)

آقای مهندس از ارومیه**
۲۱ آذر ۱۴۰۳

foreboding joy

https://rootrisetherapyla.com/blog/2022/foreboding-joy

وقتی می‌خندد بعدش احساس غم یا گناهکاری دارد و با خودش می گوید: نخند وگر نه بعدش اتفاقی بد می‌افتد.
این حالتی است که نه فقط در مسلمین گزارش شده بلکه در جوامع مسیحی و آتییست ها هم گزارش کردند. البته آماری ندارم که میزان آن در جوامع اسلامی شیعه چقدر است و در جوامع مسیحی و میان بی دین‌ها چقدر است، ولی پدیده ای است که منحصر در ایران نیست.

پس تبیین علت این وضعیت روانی از طریق اینکه بگوییم سخنرانی آخوندها بالامنبر علیه شادی منجر شده است به حالت روانی ما، کافی نیست. البته این تبیین نادرست نیست ولی برای توضیح جوامع غیرمسلمان چه خواهید کرد؟
تبیین‌هایی جایگزین مطرح است:

از لحاظ روانی انسان احساس می کند روی آینده کنترل ندارد و احساس اظطراب دارد، به دلیل هراس از زندگی نمی‌تواند در لحظه‌ی حال شاد باشد و زندگی کند چون نگران آینده است. او دنبال ابداع روشی است که در خودش توهم کنترل ایجاد کند و احساس کند آینده را با آن روش  کنترل خواهد کرد و یکی از آنها مقید کردن خودش است. با خودش می گوید: اگر الان زیادی شادی نکنم و نخندم، در آینده هم اتفاق بد نمی‌افتد، چون اگر زیاد شادی کنم، بعدش خاصیتی در جهان هست که متعادل کنندگی است و برای متعادل کردن آنهمه شادی، اتفاق بدی رخ خواهد داد ولی اگر اکنون زیاد نخندم، می توانم جلوی اتفاقات بد آتی را بگیرم. اینطوری خودش را از شادی در زمان حال محروم می کند و احساس می کند اتفاق بد در آینده نخواهد افتاد.

این حالت روانی که پس از خندیدن احساس غم کنیم، ناشی از سرکوبی های روانی قبلی است و غم های پنهان. این حالت روانی در غیرمسلمین و جوامع دیگر هم هست. گرچه از طریق تبدیل شدن به حدیث و روایت می تواند تثبیت و توجیه شود و نهادینه شود (به جای اینکه درمان شود).

گویا پیشتر محقق جامعه‌شناسی در ایران در این باره و تاثیر سخنرانی آخوندها در ایجاد این حالت پژوهش کرده بود. برقرارسازی رابطۀ علی بین سخنرانی آخوندهای بالای منبر برای نسل های قبل و احساس کنونی، شاید اندکی دشوار باشد و قابل تشکیک.

What does foreboding joy mean?
this term describes when a feeling of joy is disrupted by a worry or fear of impending doom or unhappiness. This is a similar phenomenon to cherophobia, which is a fear of happiness, though it is not quite the same.

به آن پژوهش دسترسی ندارم تا دقیقا بخوانم شاید دریافت من از پژوهش ایشان نادرست بوده است.

نخست این حالت روانی در انسان بود و از روی آن، انسان دین (حدیث و روایت) را ساخت فلذا دین، علت نیست و معلول است و مطالب داخل دین، معلول هستند و نه علت حالت های روانی، گرچه با تکرار آن حالت روانی را تثبیت کنند.

#شادی
#دین_و_شادی
@NewHasanMohaddesi

1 month, 1 week ago

*♦️*داستان سقوط در خاورمیانه: نگاهی به تقویم سقوط

✍️حسن محدثی‌ی گیلوایی**
۲۰ آذر ۱۴۰۳

این روزها یکی از جذاب‌ترین داستان‌ها در منطقه‌ی ما داستان سقوط مستبدین خاورمیانه است. آن‌ها یکی در پی‌ی دیگری سقوط می‌کنند و این داستان ادامه دارد. با خود می‌گویم کاش وقت کافی داشتم و کتابی با عنوان داستان سقوط می‌نوشتم و هر فصل اش را به یکی از سقوط‌کرده‌ها اختصاص می‌دادم. قطعا خواندنی و پرفروش می‌شد. من وقت کافی ندارم و پیش‌نهاد می‌کنم صاحب قلم دیگری در خاورمیانه این داستان را بنویسد. قطعا به زبان‌های مختلف موجود در خاورمیانه ترجمه خواهد شد.

خواهی نخواهی این داستان ادامه خواهد داشت؛ چون مستبدین مست قدرت اند و در درون سیستمی گرفتار آمده اند که راه تغییر و تحول را به روی‌شان بسته است. آن‌ها گرفتار وضعی شده اند که خود در طی‌ی دهه‌ها پدید آورده اند و خروج از آن دیگر در دست خودشان نیست.

نفر بعدی چه کسی خواهد بود؟ آیا پوتین جنگ‌طلب می‌تواند گزینه‌ی بعدی باشد؟ او تهدیدی جدی برای بشریت است. وسط جنگ گیر افتاده و گاهی به استفاده از بمب اتمی تهدید می‌کند.

بگذارید نگاهی بیاندازیم به مستبدین سقوط کرده‌ و ببینیم تقویم سقوط در منطقه چه‌گونه رقم خورده است:

*🔻تقویم سقوط در منطقه*
۱. عراق / صدام حسین / ۲۰۰۳ / با حمله‌ی امریکا

  1. تونس / بن علی / ۲۰۱۱ / با انقلاب یاس

  2. مصر/ حسنی مبارک / ۲۰۱۱ بعد از موفقیت انقلاب تونس/ انقلاب مصر

  3. لیبی / معمر قذافی / ۲۰۱۱ بعد از انقلاب مصر / جنبش داخلی و مداخله‌ی خارجی

  4. یمن / علی عبدالله صالح /۲۰۱۲ / جنبش داخلی با الهام از بهار عربی

  5. سوریه / بشار اسد / ۲۰۲۴ / جنبش ائتلافی‌ی داخلی با حمایت ترکیه

این تقویم سقوط نشان می‌دهد که حاکمان مستبد شش کشور منطقه در طی‌ی دو دهه سقوط کرده‌ اند؛ بی‌آن‌که از سقوط دیگری درس گرفته باشند. هر کدام‌شان تصور کرده سقوط برای هم‌سایه است!

به‌نظر ام این تقویم سقوط حس خوش‌آیندی در باره‌ی آینده‌ی منطقه به ما می‌دهد. امیدوار ام کشورهای منطقه بتوانند استبداد را ریشه‌کن کنند و به سوی ایجاد دموکراسی حرکت کنند!

#سقوط
#استبداد
#دموکراسی
@NewHasanMohaddesi

1 month, 1 week ago

*♦️*شبان و گوسفندان خدا: تحلیل فیلم دو پاپ

حسن محدثی‌ی گیلوایی**
۱۹ آذر ۱۴۰۳

امروز با این عنوان در باره‌ی فیلم دو پاپ سخن خواهم گفت و توضیح خواهم داد که پاپ قبلی یوزف راتزینگر اهل تفتیش عقاید در کلیسا بوده و پاپ جدید متاثر از الاهیات رهایی‌بخش مسیحی است.

امروز هم‌چنین از عقب‌مانده‌گی‌ی سازمان کلیسا و مسائل و بحران‌هایش سخن خواهم گفت.

🔻پس‌نوشت:
«هر که نخواهد از در واردِ آغل گوسفندان شود بلکه از روی دیوار به داخل بپرد، دزد و راهزن است. 2زیرا شبان گوسفندان همیشه از در وارد می‌شود. 3دربان نیز برای شبان در را باز می‌کند، گوسفندان صدای او را می‌شنوند و نزد او می‌آیند. شبان نام گوسفندان خود را یک به یک می‌خواند و آنها را بیرون می‌برد. 4او پیشاپیش گوسفندان حرکت می‌کند و گوسفندان به دنبالش می‌روند، چون صدای او را می‌شناسند. 5گوسفندان به‌دنبال غریبه‌ها نمی‌روند، بلکه از آنان می‌گریزند، چون با صدای غریبه‌ها آشنا نیستند.»
6کسانی که این مَثَل را شنیدند، منظور عیسی را درک نکردند. 7پس برای ایشان توضیح داد و فرمود: «مطمئن باشید که من آن دری هستم که گوسفندان از آن وارد می‌شوند. 8دیگران که پیش از من آمدند، همه دزد و راهزن بودند. به همین جهت، گوسفندان واقعی به سخنان ایشان گوش ندادند. 9بله، من در هستم. کسانی که از این در وارد می‌شوند، نجات پیدا می‌کنند و در داخل و بیرون می‌گردند و چراگاه سبز و خرّم می‌یابند. 10کار دزد این است که بدزدد، بکشد و نابود کند؛ اما من آمده‌ام تا به شما حیات واقعی را به فراوانی عطا نمایم.
11«من شبان نیکو هستم. شبان نیکو از جان خود می‌گذرد تا گوسفندان را از چنگال گرگها نجات دهد. 12ولی کسی که مزدور است و شبان نیست، وقتی می‌بیند گرگ می‌آید، گوسفندان را گذاشته، فرار می‌کند، چون گوسفندان از آن او نیستند و او شبانشان نیست. آنگاه گرگ به گله می‌زند و گوسفندان را پراکنده می‌کند. 13مزدور می‌گریزد، چون برای مزد کار می‌کند و به فکر گوسفندان نیست.
14«من شبان نیکو هستم و گوسفندانم را می‌شناسم و آنها نیز مرا می‌شناسند. 15درست همان‌طور که پدرم مرا می‌شناسد و من او را می‌شناسم. من جان خود را در راه گوسفندان فدا می‌کنم. 16من گوسفندان دیگری نیز دارم که در این آغل نیستند؛ آنها را نیز باید بیاورم. آنها نیز به صدای من توجه کرده، همه با هم یک گله خواهند شد و یک شبان خواهند داشت.

منبع: انجیل یوحنا
https://www.bible.com/fa/bible/1619/JHN.10.PCB

🔻پس‌نوشت ۲:
رییس کنفرانس اسقف‌ها می‌گوید: «این ارقام هشداردهنده هستند. آنها نشان میدهند که کلیسا در یک بحران همه جانبه قرار دارد.»

https://www.google.com/amp/s/amp.dw.com/fa-ir/

#کلیسا
#مسیحیت
#پاپ_راتزینگر
#پاپ_برگولیو
@NewHasanMohaddesi

1 month, 2 weeks ago

📌 همراه با زیرنویس فارسی

🆔 t.me/mrfilmbaz_official

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 4 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 4 days ago