Cause nobody saves me the way you do

همیشه می‌دونم چی شده، فقط گاهی دلم می‌خواد نفهمم. از دنیا خسته می‌شم. نمیدونم وقتی کسی که دوستش دارم میمیره باید چیکار کنم. وحشت میکنم، پس سریع فراموشش میکنم. امروز به دخترهای رندوم دانشگاه، ناشناس یا شناس پیام می‌دم و ازشون تعریف می‌کنم. می‌گم چقدر خوشگلن، چقدر جسورن. تمام محبتی رو که در طول روز غریبه‌ها ازم دریغ می‌کنن رو مثل گل پرپر شده بین همه پخش می‌کنم. آقای سوپرمارکتی تو هر خرید کلی لبخند تحویلم می‌ده، ولی با این حال دلم می‌خواد ناپدید بشم، نادیده گرفته بشم. گاهی فکر می‌کنم دلم میخواد فقط یه سیستم کامپیوتری معمولی باشم که می‌تونه به همه عشق برنامه‌ریزی‌شده ببخشه. خدا هم این وسط دید من دوست دارم بی‌حاشیه و کمرنگ باشم، لاشی تصمیم گرفت قدم رو بلند کنه تا بیشتر تو چشم باشم. گاهی پاشنه‌بلند می‌پوشم تا بهش نشون بدم با کی طرفه، اما بعدش کمرم درد می‌گیره.
یه مرد رندوم تو شلوغی بهم می‌گه هی خوشگله. سرم رو به نشونه‌ی تشکر تکون می‌دم. گیج می‌شه که چرا عصبانی نشدم. این هم از تنظیمات مردها. توی فروشگاه لباس، گوشه‌ی میز نشستم. فروشنده گفت خانوم لطفا بلند شین، اونجا لباس گذاشتیم. گفتم چرا تو یه مغازه به این بزرگی صندلی ندارین؟ سرش رو انداخت و رفت، و من هم یه لگد کوچیک به میز زدم و رفتم دنبال غذا. حاضرم قسم بخورم این مردم لحظه‌ای نمی‌تونن گرسنگی رو تحمل کنن؛ قحطی بیاد همدیگه رو می‌خورن، قسم می‌خورم. از شلوغی حالم به‌هم خورد. سوار اتوبوس شدم. یه پیرزن سرحال کنارم ایستاد. جلوییم با نگاهش می‌گفت خدای من! نمی‌خوای از جات بلند شی تا این پیرزن بیچاره بشینه؟ اتصال نگاهش رو ول کردم و زل زدم به بیرون. بارون میاد و شبه. هیچ شبی قشنگ‌تر از این نیست که با چکمه‌های پاشنه‌بلندت تا خونه قدم بزنی، تو خیالت سیگار بکشی و صورتش رو تصور کنی. شب‌بخیر.

تست امروز:

عزیزانم تحلیل جواب این تست بسیار پیچیده‌ست. خدایی ناکرده حس داشتن نقص عجیبی رو نکنین. در عوض هوشمندانه نگاه کنیم ببینیم چیکار میتونیم بکنیم. همه‌ی ما باید روی قسمت‌هایی کار کنیم و این طبیعیه.❤️

سلام ظهربخیر بچه‌ها‌جان، بیاین هرروز باهم یک تست روانشناسی بزنیم و بررسیش کنیم. اگه خواستین تفسیر پیشرفته هم داره. جوابارو ناشناس بفرستین گفت‌و‌گو کنیم و به یک نتیجه‌ی کلی و حدودی برسیم.
تست امروز:

هوا طوفانی بود. بنده خدا شلوارکم که در انتظار آفتاب چروک شد. داخل مغازه شدم، گربه‌ قرتیه افتاد دنبالم. بدجور زل زده بود ناکس. دلم رو برد به جنگ چشم و اداش. چاره‌ای نبود. براش غذا گرفتم. گفتم بیا اینم سهم تو، این هوا هم سهم من. پشتش رو کرد بهم مشغول شد.

چمدون جمع کردن با قصد برگشت به خونه، مثل سیگار بعد از سکسه. همونقدر تراژدی. زندگی‌ت رو فشار بده داخل یک مکعب و خودت را بردار و برو. ما هم فشار دادیم. بعد گفتم گور پدرِ پدرسگِ هوای طوفانی. امروز هیچ‌چیز ناراحتم نمی‌کنه. حتی فکر کردن به گربه‌ی پشت به زین. بعد پلی لیست اُلد هَپی جَز پلی شد. حالا نرقص کی برقص. بعد رفیقم زنگ زد. بعد یاد تلخی‌ها کردیم. بعد گریه کردیم گریه کردیم گریه کردیم. هفت تیره، اینجا داره بارون میاد.

رمز و راز تو در اعماق جنگل‌های مه‌آلود

آبروی زن اهمیت بسیار بیشتری نسبت به مرد دارد، زیرا در زندگی زن، رابطه جنسی امر عمده را تشکیل میدهد. آبروی زنانه در نظر عموم عبارت از این است که دختر، پیش از ازدواج خود را تسلیم مردی نکرده باشد و زن به شوهرش وفادار باشد. اهمیت این نظر از این قرار است، زن از…