Cafe sz

Description
این خاک مال ماست :عکس‌ها و سفرنامه های‌ سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 weeks, 2 days ago

3 months, 2 weeks ago
3 months, 3 weeks ago

گلوله‌باران
نگارش و‌ خوانش: سهیل سرگلزایی
@szcafe

4 months ago

ما و موسیقی
نگارش و خوانش: سهیل سرگلزایی
قطعات استفاده شده:
تو ای پری کجایی، حسین قوامی
جونم تو باشی، از آلبوم دف و دایره یزد و نایین
طاقتم ده، مرضیه
دلشکسته، همایون خرم
آتش در نیستان، شهرام ناظری
آخ لیل و داخ لیل، کیهان کلهر

@szcafe

https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA

6 months, 1 week ago

ایستاده‌ام کنار خودم و کنار خودم من ایستاده است. با فاصله از من خویشتن را می‌بینم که برایم دست تکان می‌دهد و موهایش در باد، بید‌مجنونم کرده است.
ایستاده‌ام کنار خودم و همزمان که بقا زیر شعله‌ی بلوغ را فوت می‌کند، داروخانه‌چی ویاگرا را برایم در پلاستیک سیاه می‌گذارد. زمان بر موهایم آرام‌آرام نمک می‌پاشد تا سرخم کند و مادر، دست‌های چروکیده‌ی حمام‌خورده‌ام را کرم می‌مالد تا از خشکی‌شان جلوگیری کند. صدای خاله‌ام را می‌شنوم که می‌گوید:«اگه می‌تونی پیدام کن!»
من ایستاده است کنار خویش و همزمان که نگاه دختری، جایی پشت چشم‌های من را سبز لاجوردی می‌کند، خویشتنم روی صورت بی‌جان خویش دخترک خاک می‌ریزد و خودم در آشپزخانه پشت گردن زنی را می‌بوسم که از من متنفر است سالهای بعد!
الفبا را می‌آموزم و همزمان فراموشش می‌کنم، به موازی آنکه چروک می‌شوم‌، در آینه‌ی باشگاهی عضلاتم حجیم می‌شود. کسی در گوشم اذان می‌خواند و جیغ می‌زنم، در حالیکه شیخ برای منی که ساکتم تلقین می‌گوید تا راه را گم‌ نکنم!
ایستاده‌ام کنار خودم و به خودم مشق دوتار می‌دهم. خویشتنم رقص کنان می‌خواند که:«مو آن رندم که نامم بی قلندر…»
من دلم‌ تنگِ خودم می‌شود و‌ بغض می‌کنم. خودم در آغوشم می‌گیرد و خویشتن اشک‌هایم را پاک می‌کند.

??سهیل سرگلزایی
@szcafe

6 months, 1 week ago
6 months, 1 week ago

اولین‌بار که دیدمت قرآن می‌خواندی! می‌گفتی جهان محل گذشتن است و بس. دین را که حذف کنی نه من می‌مانم و نه تو! تصادف می‌ماند و ترس!
دومین بار که دیدمت رمان می‌خواندی. می‌گفتی جهان قصه است و‌ اگر قصه را حذف کنیم سلول می‌ماند و مولکول! نه من میمانم و نه تو! نه خانه می‌ماند و نه رقص!
تنها سلول می‌ماند و‌ مولکول!
سوم‌بار که دیدمت مارکس می‌خواندی. می‌گفتی جهان دیالکتیک است و اقتصاد. اگر دیالکتیک را حذف کنیم نه من می‌مانم و نه تو! نه تمدن می‌ماند و نه عدالت. تنها گرگ می‌ماند و بره! تنها گرگ می‌ماند و گرگ…
دگربار‌ که دیدمت عرفان می‌خواندی. می‌گفتی جهان وحدت است و شور! این‌ها را که حذف کنیم نه من می‌مانم و نه تو! تنها تن‌ها می‌مانند و‌ بس! تنها، تنها می‌ماند و تن!
حالا چه مرگت شده که شعر می‌خوانی؟! می‌خواهی بگویی که جهان شعر است و بس؟! حنایت رنگی ندارد رفیق غم‌زده‌ی‌ من!
بگذار بگویم چه فکر می‌کنم؛ جهان تشنگی تو است که می‌دوی‌ دنبال آب. جهان تویی که سعی صفا و مروه می‌کنی هاجر طفلک من!
عطشت که سیر شود نه من می‌مانم و نه تو! نه قصه می‌ماند و نه شعر! تنها خواب می‌ماند و خواب! نگاه کن…. به پیرامونت نگاه کن… تنها خواب مانده‌ است و خواب.
??سهیل سرگلزایی

@szcafe

8 months, 3 weeks ago
8 months, 3 weeks ago

در کشور‌های مسلمان همین دور و بر خودمان که سفر کنید گاهی پیش می‌آید که یک راننده‌ی تاکسی، یک خدمتکار رستوران یا یک مسئول پذیرش هتل بیابید که شیفته و شیدای سران حکومت ما باشد؛ اسم بعضی‌هایشان را به شکل عجق‌وجقی تلفظ کند و با زبان شکسته و بسته‌ای به شما بفماند که آن‌ها را دوست دارد چرا که حال قلدر‌های غربی را گرفته‌اند. نمی‌دانم شما تجربه‌ای مشابه‌ داشته‌اید یا نه و اگر داشته‌اید واکنش‌تان چه بوده. من طبعاً خشمگین شده‌ام اما زبان ناقص طرفین این مجال را نداده تا به طرف مقابل حالی کنم که این طرفداری او چقدر برای من دردناک است؛ سد زبان نگذاشته کلماتی چون مهسا، ندا، سهراب و کیان را یادش بدهم؛ کلماتی که برای من آشنا هستند و دارای نوعی بار عاطفی قدرتمند. سد زبان مانع از آن شده که به او بفهمانم طرفداری‌اش چقدر به من این احساس را می‌دهد که دارد خون این کلمات آشنا را پایمال می‌کند. اما او چرا طرفداری می‌کند؟ شاید چون کلماتی برایش آشنا هستند که من نمی‌شناسمشان و دستی در غرب به خونشان آلوده است؛ خشم نمی‌گذارد آدم بی‌طرف بماند و خوب همه‌مان می‌دانیم که برای یک ذهن خشمگین دشمن‌ دشمن ما دوست ماست!
حالا برگردیم به ایران خودمان. در ایران خودمان گاهی پیش می‌آید که به یک راننده تاکسی، یک خدمتکار رستوران یا یک پزشک بربخوریم که شیفته‌ و شیدای سران اسرائیل است و آمریکا؛ بیشتر دومی!
اسم بعضی‌هایشان را به شکل عجق‌وجقی تلفظ می‌کنند و با زبان مادری‌مان بهمان می‌فهمانند که آن‌ها را دوست دارند چرا که حال قلدر‌های اینطرفی را گرفته‌اند.
سد زبان و رسانه نمی‌گذارد نام پسرک وحشت‌زده و مبهوتی‌ که تکه‌ای از برا‌درش را در غزه برمی‌دارد تا کنار تکه‌های دیگر بگذارد را بدانیم! یا آن نام معصوم عجق‌وجق ژاپنی را در هیروشیما که نفیر صوراسرافیل را پیش از قیامت شنیده و بوی تن سوخته‌ی جهانش را با دود و آتش بلعیده است.
ما و آن‌ها… چقدر شبیه‌ یکدیگریم و چقدر دور از هم.
می‌دانید دارم با خودم فکر می‌کنم شاید زیاد هم بد نباشد که ایران کشوری ایزوله از جهان است و هیچ بازمانده‌ای از کودتا‌های فراوان، بمب‌های اتمی و آتش‌افروز، بازار بردگان و بومی‌های آمریکا را در تاکسی‌هایش جای نمی‌دهد تا دندان بهم بفشارند و به یک راننده‌ی تاکسی، یک خدمتکار یا یک پزشک ایرانی بفهمانند که طرفداریشان چقدر خشمگینش می‌کند و آن‌ها دارند با طرفداریشان کلماتی را به لجن می‌کشند که او می‌شناسد و ما نه؛ کلماتی شبیه به ندا، سهراب و مهسا!

?سهیل سرگلزایی

@szcafe

9 months ago

سنگرهای خالی از پوکه..

نویسنده : #وحید_اکبری
موزیک : #شیگرو_اومه_بایاشی
صدا و تنظیم : #مانی_راد

@szcafe

10 months, 3 weeks ago
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 weeks, 2 days ago