سلام سلام. خوبین؟ روزهای آخر تابستون رو چه می‌کنین؟ یه کم فضا دلگیره نه؟

خب برای اینکه دلتون باز بشه، ما یه تخفیف خوب گذاشتیم براتون، تخفیف آخر تابستون. همه کتاب‌هامون هم تو این تخفیف هستن و بسته به ناشر می‌تونین ۲۵ تا ۳۵ درصد تخفیف بگیرین برای کتاب‌ها، برای همه کتاب‌ها، حتی بدون تاس (مشتری‌های حضوری می‌دونن یعنی چی 😁).

تازه این تخفیف برای همه است، هم فروش حضوری، هم فروش آنلاین، البته فقط و فقط، پنجشنبه و جمعه این هفته.

پس منتظر چی هستین؟ کتاب بخرین و انبار کنین برای پاییز و زمستون 😁

#هواخوری
#کتاب_هواخوری
#تخفیف
#تخفیف_کتاب

♾ هواخوری، کتاب‌فروشی به‌وسعت بی‌نهایت
@HavakhoriBookstore

☁️
سلام عصرتون بخیر.
تمام کتاب های باقی مونده از سفینه راما رو با تخفیف بیست درصد و باقی کالاها، مثل اکسسوری ها و ماگ‌ها رو با تخفیف پانزده درصد می‌تونید از کتاب هواخوری تهیه کنید.
🔷
اگر چیزی از راما می‌خواستید و نتونستید بخرید این بهترین فرصته!

از این لیست کالای مورد نظرتون رو پیدا کنید و به دایرکت کتاب هواخوری و یا آیدی‌ ادمین‌ها برای ثبت سفارش پیام بدید.
🔷

@havakhoribookstore

....
فردا اول شهریوره. پنج سال پیش تو همچین روزی، گوشم سکته کرد و از اون روز به بعد، دچار سرگیجه، کم‌شنوایی، سوت همیشگی گوش و مشکلات جسمی دیگه شدم. راستش هنوز هم اون آمپول با سوزن ۱۲ سانتی‌متری رو یادمه که دکتر فرهادی تو گوشم فرو می‌کرد و بعدش دنیا دور سرم می‌چرخید، واسه همین هروقت اول شهریور نزدیک می‌شه، دچار یه اضطراب عجیبی می‌شم.

اما چندوقت پیش مریم بهم گفت، این تاریخ‌ها می‌تونن فقط تلخ نباشن، می‌تونن فقط یادآور چیزهایی نباشن که دردشون هنوز تو جسم و روح آدم مونده، مخصوصا اگه تو همون تاریخ‌ها، اتفاق‌های خوبی رقم بزنیم.

شاید برای همین بود که تصمیم گرفتم افتتاحیه هواخوری رو بذارم اول شهریور، انگار می‌خواستم تلخی اون تاریخ رو با یه شادی خوب جایگزین کنم. منظورم همین هیجانیه که از باز شدن هواخوری دارم و می‌دونین، فقط من نیستم که این‌طوریم. همهٔ اون‌هایی که می‌شناسم و این خبر رو بهشون دادم هم بابتش خوشحال شدن. ولی من به این قانع نیستم، چون معتقدم شادی فقط با پخش شدنشه که موندگارتر می‌شه و من دوست دارم شادی هواخوری حالاحالاها موندگار باشه.

برای همین می‌خوام ازتون دعوت کنم که اول و دوم شهریور، بین ساعت چهار تا هشت عصر، یه سری بهمون بزنین و با حضورتون این شادی رو بیشتر کنین.
منتظرتونیم ????

پی‌نوشت: می‌خوام از همهٔ دوست‌هایی که تو این مدت برای آماده‌سازی هواخوری کمکم کردن تشکر کنم، از ضحی و نرگس و پارسا و سه ممد و تینا و جمع دوستانهٔ راما و خیلی‌های دیگه.
دم همه‌تون گرم
بهترینید ❤️❤️❤️❤️

#هواخوری
#کتاب_هواخوری
#افتتاحیه
#تخفیف
#تخفیف_کتاب
#همواره_تخفیف
#سکته_گوش
#سنجش_شنوایی
#یه_هواخوریمون_نشه

سلام.
این‌جا هواخوریه. یعنی کتاب‌فروشی هواخوری، اما فقط یه کتاب‌فروشی نیست، در اصل همون هواخوریه، یعنی یه جاییه برای هواخوری رفتن. حالا شاید فکر کنین آدم چرا باید بره هواخوری؟

خب راستش هزار و یک دلیل وجود داره که من فقط یکیش رو بهتون می‌گم، این‌که اگه یه کم چشم‌هامون رو باز کنیم و یه نگاه دقیق‌تر به دوروبرمون بندازیم، می‌بینیم این دنیای بزرگ و پرزرق‌وبرق اطرافمون، در اصل یه زندانه، یه زندان بزرگ کوفتی که ما همیشه دوست داریم قواعدش رو بشکنیم و یه جوری ازش جیم بشیم و خب، کجا بهتر از رفتن به هواخوری؟

راستش رو بخواین، قبل از این‌که تصمیم بگیرم این کتاب‌فروشی رو راه بندازم، راما برای من یکی از هواخوری‌هام بود، یه جایی بود که می‌دونستم هروقت از این زندانه خسته بشم، می‌تونم بهش پناه ببرم و هیچ‌وقت ناامید برنگردم و وقتی فهمیدم ممکنه از دستش بدم، تصمیم گرفتم به هر قیمتی شده نذارم این اتفاق بیوفته. چون می‌دونم چقدر آدم‌هایی بودن که میامدن اون‌جا و انرژی می‌گرفتن و می‌رفتن. از یه کتاب‌فروشی کوچیک که حتی محل گذر هم نبود، اما پای آدم‌های زیادی بهش باز شد و یه عالمه لحظهٔ زیبا و دوست‌داشتنی به‌وجود اومد و من می‌خواستم این لحظات ادامه پیدا کنن و این به تنهایی ممکن نیست، اصلا برای همین این‌ها رو نوشتم، نوشتم که بگم به قول رادیو چهرازی، آدمی به فرد می‌میرد، تنها به جمع است که معنا دارد و من این جمع را یادم هست و جمع‌هایی که از این به بعد قراره تو هواخوری شکل بگیره.

پس پیش ما بیایین، بیایین به یه کتاب‌فروشی تو مرکز شهر که شاید فضای کوچیکی داشته باشه، اما می‌تونیم تا بی‌نهایت کنار هم بخندیم و شاد باشیم و حداقل برای چند دقیقه، این میله‌های کوفتی زندان بزرگ دنیای مدرن رو از یاد ببریم و شاید، شاید، شاید، شاید، حتی چیزهای بیشتری هم در انتظارمون باشه.

از امروز تو هواخوری، می‌بینیمتون
بهترینید ❤️❤️❤️❤️