همه اولش خوبن،
همه اولش دوستت دارن،
همه اولش واست وقت میزارن،

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇   

ببین واسه کی، تا آخرش مثل اولی ...!

‏با مامانم نشسته بودیم صحبت می‌کردیم یهو فضا رو احساسی کرد گفت پسرم یه مدته همش می‌بینم که جوونا از ماماناشون ناراضی‌ان، تو از من راضی‌ای مامان؟ گفتم این چه حرفیه مامان جان معلومه که راضی‌ام ایشالا سایه‌ت ۱۰۰ سال دیگه بالا سر ما باشه، بعد من پرسیدم شما چی؟ از من راضی‌ای؟ گفت: نه

سخت ترین جدایی رو معمولا کسایی تجربه میکنن که طرفشون انسان بسیار خوبیه ولی پارتنر خوبی نیست

دیشب داشتم لباسایِ امروزمو اتو می‌کردم مامانم بدو بدو اومد پیشم با یه لحن خیلی جدی گفت درست اتو کن لطفا، همکارات می‌بینن میگن مامانش بلد نیست اتو کنه :))

‏الان بدون پشتوانه مالی بری کافه یه زندگی رو باید تقریباً از صفر استارت بزنی

ما توی ایران هیچوقت شامپو و مایع هامون تموم نمیشه
یذره آب میزنیم تنگش مثل روز اول قابل استفاده میشه.

عکس‌ویزام رو گذاشتم تو گروه خانوادگیمون
چی بگن خوبه؟
این کمترین چیزی بود میتونستی بهش برسی
من واقعا نمیدونم چرا اینا فک میکنم من خیلی گوه خاصیم و جایگاهم هاروارده

Lagertha

بهش میگم اسم این خیابون چیه ؟ از رو‌ گوگل مپ نگاه کرده میگه خیابان نونوایی ، من تعجب کردم خدایا این چه اسمیه گذاشتن رو‌خیابون ؟!!!
بعد فهمیدیم خیابون باکری بوده بعد آقا، bakery رو بیکری خونده ، ترجمه هم کرده ?

° Aliz °

خانواده همسرسابق خیلی اذیت میکردن
هر جوری، از انواع و اقسام توهین‌ها تا بیرون کردنم از خونه‌اشون و خیلی چیزا
تقریبا شونزده ساله که ندیدمشون، شش ساله که خارج از کشور هستم
ولی هنوز گاهی شبا خواب می‌بینم که با اونام می‌خوام فرار کنم اما نمیشه
بهونه میارم که نرم اونجا
شکنجه‌ای تا ابد

راپورتر اندرونی

من تلاش کردم این غم رو از وجودم پاک کنم.
خودم کم‌رنگ شدم؛ ولی یه ذره هم از غم کم نشد!

آقای خاکستری