معصومه حنیفه‌زاده

Description
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago

2 years ago

دوستان و همراهان گرامی،
رشتهٔ تحصیلی من، پس از کارشناسی ارشد در زمینهٔ آسیب‌شناسی روانی، «انسان‌شناسی از دیدگاه روانکاوی» (psychoanalytic anthropology) بوده است. خود این نشانگر گرایش من به واکاوی پدیده‌های اجتماعی و رفتار آدمی از دیدگاه روانکاوی است. این بدین معناست که پرداختن و نوشتن در این زمینه‌ها برای من ارزشمندتر از نوشتن در زمینهٔ بالینی از دیدگاه روانکاوی است.
این گرایش پیامدهایی داشته است :
- شمار دنبال‌کنندگان کانال من همواره کمابیش ۸۰۰ تن بوده و افزایش نداشته است. چراکه بیشتر دنبال‌کنندگان در پی آشنایی با روانکاوی و روانشناسی‌اند و نوشته‌های من همواره در این چهارچوب نمانده است.
- انتقادهای بسیاری به من شده است که چرا «چون روانکاو» در زمینه‌های دیگری می‌نویسم. یا «خودافشایی» می‌کنم و …
پس از اندیشیدن بسیار به این نتیجه رسیدم که براستی برای بسیاری از هموندان کانال (همانگونه که در پرسش‌نامه دیده می‌‌شود)، این «دوگانه‌نویسی» خوشآیند نیست. و بهتر است در جایی چون روانکاو بنویسم و در جایی دیگر چون شهروند.
برای نوشتن چون روانکاو، شبکه‌های اجتماعی را سودمند نمی‌یابم، چراکه به «مردم‌پسندنویسی» کششی ندارم. از این پس اگر چیزی برای نوشتن داشته باشم، در چهارچوب کتاب یا نوشتار خواهد بود.
و برای نوشتن چون شهروند، با وام‌نام‌ نوشتن را بهتر می‌پسندم. پس کانال دیگری خواهم ساخت و در آنجا با وام‌نام خواهم نوشت.
از همین رو این کانال را می‌بندم.
از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.
تندرست و شادمان باشید.

2 years ago
2 years ago

همجنسگرایی یا همجنس‌گرایی؟

از آنجاییکه همجنس‌گراییِ امر به معروف کنندگان ج. اسلامی، یعنی توسری‌زنان بر زنان ایران، بتازگی در شبکه‌های اجتماعی به روشنی آشکار شده است، بتازگی پرسش‌هایی برای پیگیران کانال پیش آمده است :
- آیا همجنسگرایی غریزی است؟
- آیا همجنسگرایی گونه‌ای روانکژی است؟
- آیا باید آن را قانونی کرد یا نه ؟
یک به یک و به کوتاهی به این نکته‌ها بپردازیم :
۱. آیا همجنسگرایی غریزی است؟
از دیدگاه روانکاوی، هیچ چیز در آدمی غریزی نیست. حتی کامرانه (libido) نیز از راه رانه‌تابی مِهادیگری (مادر یا پرستار کودک) بر کودک و واژه‌گذاری بر خشنودی برآمده از آن، در روان انسان جای می‌گیرد.
همجنسگرایی، همانگونه که از نامش پیداست، گرایش به همجنس است، و رفتاری است که بر یک گزینش جنسی استوار است : برگزیدن همجنس برای ...
برای عشق‌بازی یا برای کام‌گیری؟
و این همهٔ پرسش است.
۲. آیا همجنسگرایی گونه‌ای روانکژی است؟
آنچه از دیدگاه روانکاوی رفتار جنسی روانکژانه را از رفتار جنسی ناروانکژ جدا می‌کند، تنها گزینش یک آدم همجنس یا دگر‌جنس نیست، بلکه شیوهٔ بودن با دیگری است. اینکه تا کجا همراه جنسی برای آدمی، «دیگری» است.
آیا این همراه جنسی براستی عشق مرا برمی‌انگیزد، عشقی که دگربودگی دیگری برانگیزندهٔ آن است، و یا تنها «جنسی» است برای کام‌گیری؟ آیا همآمیزی جنسی نمودیافت عشق به دگربودگی دیگری است، یا تنها گونه‌ای هم – آمیزی است؟ هم – آمیزی با دگرمنی همسان؟ آیا همآمیزی جنسی نمودیافت «رخداد» عشق است، یا رفتاری کامگرایانه (hedonistic)؟
بدینگونه، در درون چهارچوب ازدواج با جنسی دیگر، رفتار جنسی می‌تواند همجنس‌گرا باشد و در چهارجوب همجنسگرایی، دگرجنس‌گرا.
۳. پس، آیا باید آن را قانونی کرد یا نه ؟
یکی از بزرگترین دستاوردهای نوینگرایی، جدا کردن زندگی خودینه از پهنهٔ همگانی است. یعنی داروغه را به آنچه در اتاق خواب یک شهروند می‌گذرد کاری نیست..
در چهارچوب زندگی شهروندی، دو تن می‌توانند زیر یک سقف زندگی کنند و چون یک واحد حقوقی مالیات بپردازند و از حقوق زندگی زوجی برخوردار شوند، هم‌جنس باشند، یا ناهم‌جنس.
نام این قرارداد حقوقی «ازدواج» نیست. ازدواج دستوری دینی است. اینکه شماری از همجنسگرایان خواستار «ازدواج همجنسگرایان» اند، نکته‌ای است که می‌توان روی آن درنگ کرد. آیا چنین کسانی خواستار بازشناسی همجنسگرایی از سوی نهاد دینی‌اند؟ و چرا؟ می‌توان به این پرسش‌ها اندیشید. بگذریم.
آنچه که خشم و ریشخند مردم را در این ماجرا برمی‌انگیزد، بی‌گمان همجنسگرایی این دستوردهندگان به عفاف زنان نیست، بلکه همجنس‌گرایی آنان است.
این همجنس‌گرایی بخوبی چرایی زن‌ستیزی این روانکژان را آشکار می‌سازد.
به امید آزادی ایران.
زن، زندگی، آزادی

2 years ago

پراکنده نویسی.
فرزامگرایی از دکارت تا فروید. (*فرزام : whole, perfect)

دکارت، در سومین بخش کتاب «ژرف‌اندیش‌های فراگیتاشناسی» (Méditations Métaphysiques)، با یادآوری پدیده‌های پریش‌انگاری (halluciantion) و کژپنداری (illusion)، باور استوار به راستین بودن همهٔ بازنماها (representations) (انگاره‌ٔ چیزها و حس‌ها در روان) را به پرسش می‌گیرد. او همچنین با تکیه بر شایندگی (احتمال) ناراستین بودن شماری از فرایافت‌ها (concepts)، استواری فرایافت‌ها را نیز به پرسش می‌گیرد.

بی‌گمان دکارت یک وسواسی خل و چل نبوده است که با خود بگوید: این میز را می‌بینی؟ گویا هست، ولی شاید هم نباشد! ?
دکارت با به پرسش گرفتن راستین بودن همهٔ بازنماها، به راستینی زیرنهادی پرسشگر و اندیشا می‌رسد. چراکه دستکم این یکی دیگر براستی کنشور است، پس هست. هرچند این اندیشا در دمی پدیدار شده و سپس ناپدید شود و از همین رو، بازنمایی‌ناپذیر باشد.

با این کار، دکارت برای نخستین بار در دیرینه‌شناسی اندیشهٔ فلسفی، زیرنهاد اندیشا را در کانون هستی می‌گذارد، زیرنهاد اندیشایی که بازنما‌ها را فرامی‌آورد، خود فرآورنده و آفرینندهٔ بازنماهاست. پیش از او، «بازنمایی» نبود، هر چه بود هست بود و بودِ خود را از آفرینندهٔ هستی (خدا) می‌گرفت. آدمی نیز در میان دیگر هستومندان.

ولی، بازنماناپذیری و ناپایداری این زیرنهاد اندیشا، او را بی‌گوهر (insubstantial) می‌کند. پس چگونه می‌توان براستی به هستومندی بازنماهای آفریدهٔ او پی برد؟
برای این کار، دکارت به سراغ خدا می‌رود. خدا تنها پنداره‌ای است که براستی هستومند است. و از همین رو، می‌تواند پشتوانه‌ای باشد برای راستین بودن پدیدهٔ بازنمایی.
ولی چگونه می‌توان دریافت که پندارهٔ خدا راستین است؟
پاسخی که دکارت می‌دهد برای ما پسافرویدی‌ها بسیار بامزه است!
«خدا فرزام است و ما نافرزام، پس فرآوریِ پندارهٔ خدا نمی‌تواند کار ما باشد»!!

فروید در نامه‌نگاری خود با رومن رولان، می‌نویسد که «حس اقیانوسی»، این حس یگانگی با یک هستی فرزام، با گرایش به بازگشت به زیستهٔ یگانگی مادر − فرزندی در پیوند است. این فرزامی که ما (در آینده) در پی آنیم، در گذشته رخ داده است. این پنداره در واقع یک انگارهٔ انگارشی (fantasmatic image) است!

خدای دکارتی به همین سادگی، مانند یک آدم برفی، زیر نور گرم‌کنندهٔ دانش روانکاوی، آب می‌شود و با آن، همهٔ ساختمانی که بر پایهٔ آن ساخته شده فرو می‌ریزد.

پی‌نوشت: سنجشگری خدای دکارتی به معنای ناباوری به بود آفریدگار نیست. به آن باورمند باشیم یا نباشیم.

2 years ago

از مِهر بشنویم که پس از «درد» پرانمایه‌ای برتر از آن نیست!
@ZibAhangha

2 years ago

اگر می‌دونستم که ۶۹ تن از رفتن من این همه خشنود می‌شند، و ۱۰ نفری هم به دنبال‌کنندگان کانال افزوده می‌شه، زودتر این کار را می‌کردم ! ??

2 years, 2 months ago

دوستان و همراهان کانال، از همراهی شما سپاسگزارم.
چندی در کانال نخواهم نوشت و در شبکه‌های اجتماعی نخواهم بود.
برای همه‌تان آرزوی تندرستی، آرامش و شادمانی دارم.

2 years, 2 months ago

با واژهٔ «سوژه» چه کنیم؟

واژهٔ سوژه در زبان فرانسوی و در بنیاد به معنای دِهوَند و شهروند است. برگردان واژگانی آن می‌شود : زیرنهاد.
Sub + jacere (from latin) زیر + نهادن، زیر + افکندن
سوزه به معنای آدمی کِهتر است که زیر فرومانروایی آدمی مِهتر است.
ولی این واژه اندک اندک به درون فلسفه راه می‌یابد، و بویژه از زمان دکارت در معنای اندیشه‌ورز بکار می‌رود : اویی که می‌اندیشد. می‌اندیشد، پس هست. اندیشه‌ورز دکارتی هستی خود را نه از باورمندی دینی، نه از باور به آفرنیش خود بدست ایزدی آفریننده، که از توان به پرسش گرفتن هستی خویش می‌گیرد.
بدینگونه اندیشه‌ورز دکارتی از پهنهٔ فلسفه به میدان کنشگری سیاسی- اجتماعی نیز کشیده می‌شود : کسی می‌تواند براستی کنشگر باشد که کنش خویش را، با اندیشهٔ خویش، برگزیده باشد.
ولی در زمینهٔ فلسفه، سوژه را نمی‌توان تنها اندیشه‌ورز دکارتی دانست. برای نمونه، سوژهٔ فوکویی بیشتر «خودبرساز» است، تا اندیشه‌ورز و …
ولی چرا ایرانی‌ها برابرنهادی برای واژهٔ سوژه بکار نمی‌برند؟
اینگونه می‌نماید که گیرایی واژهٔ سوژه در میان ایرانیان وامدار چند نکته است :
(تنبلی اندیشه را درز می‌گیرم ?)
۱. برجسته کردن اندیشه‌ورز دکارتی در برابر باورمند دینی.
۲. پیروی از فلسفهٔ اروپایی بی‌ژرف‌نگری بسنده.
۳. نیافتن واژه‌ای پرسون (دقیق) برای برگرداندن آن. واژه‌ای که بتواند همهٔ فرایافت‌های نهفته در این واژه را همزمان برساند.
ولی دقیقاً از همین رو، از این رو که این واژه چندین فرایافت را پوشش می‌دهد، واژه‌ای گنگ است.
از دیدگاه روانکاوی وام‌واژه‌ها به اندیشیدن آسیب می‌زنند. اندیشیدن نیازمند واکافتن واژه‌ها و دوباره سوار کردن آنهاست. بکار نگرفتن وام‌واژه‌ها بویژه در روانکاوی، آنهم در رویکرد لکانی آن، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چراکه از دیدگاه pychoanalysis (که برگردان درست آن روان‌آناکافت یا روان‌واکافت است) ناخودآگاه از راه جداسازی واج‌ها (phonemes) و از نو درآمیختن آن‌ها می‌اندیشد.
وام‌واژه‌ها از دیدگاه لکان، چون تکواژگزاره (holophrase) کار می‌کنند، و به سازوکار ناخودآگاه و اندیشیدن آسیب‌ می‌رسانند. تکواژگزاره‌ها چندین فرایافت را بهم می‌چسبانند و ما را از روشن‌اندیشی بازمی‌دارند. از همین رو است که برای لکان، در زبان‌هایی که وام‌واژه فزوده بکار می‌رود، هرچند رواندرمانی شدنی است، ولی کار آناواکافت نمی‌توان انجام داد.
واژهٔ سوژه از آنجاییکه چندین فرایافت (concept) را همزمان پوشش می‌دهد، براستی تکواژگزاره‌ای است که اندیشه را گنگ می‌کند. این واژه چندین فرایافت را در خود پنهان دارد : کِهتر، شهروند، هومن (آدمی، انسان)، روان، کنشگر سیاسی-اجتماعی، اندیشه‌ورز فلسفی و زیرنهاد روانکاوی.
از دید من، می‌توان هر کدام از معنا‌های این واژه را، با نگرداشت بافتار، با واژه‌ای جداگانه در فارسی بکار برد (هومن، روان، کنشگر، اندیشه‌ورز ...)، ولی همزمان می‌توان واژه‌ای فراگیر نیز برای برگرداندن آن به فارسی برساخت که بتواند کمابیش همهٔ فرایافت‌های این واژه را پوشش دهد. بدینگونه به جان زبان نزدیکتر خواهیم بود، از گنگ‌اندیشی رهایی خواهیم یافت و اندیشه‌ای تکواژ‌گزاره‌این نخواهیم داشت. پیشنهاد من در این زمینه بدینگونه است :
من برای سخن گفتن از سوژهٔ دکارتی، واژهٔ «اندیشه‌ورز» را بکار می‌گیرم و در روانکاوی واژهٔ «زیرنهاد» را، چراکه زیرنهاد به زیرِ پرانمایه (Signifier) رفتن φ – را بخوبی نشان می‌دهد.
برای واژه‌ای فراگیر نیز «اندیشا» را پیش می‌نهم. اندیشا صفتی است که ویژگی پایای یک فرد را نشان می‌دهد : آدمی تنها جاندار اندیشا است. این واژه می‌تواند در زمینهٔ اجتماعی و فلسفی به جای واژهٔ سوژه بنشیند و معناهای گوناگون و ویژهٔ آن، نزد اندیشمندان و فیلسوفان گوناگون، را پوشش دهد.
در زمینهٔ سیاسی، کنشگر بهترین گزینه است، چراکه واژهٔ کنش (action) به کرداری اشاره دارد که آگاهانه برگزیده شده است، به وارونِ فرایافت کِرد (act) که کرداری تکانشی است - با دو معنای هایسته (مثبت) و نایستهٔ (منفی) آن.
امیدوارم خوانندگان من دستکم اندکی به این پیشنهاد بیاندیشند، تا بتوانیم اندک اندک از وام‌واژه‌اندیشی، و از همین رو گنگ‌اندیشی، رهایی یابیم.

2 years, 3 months ago

البته، حدس می‌زنم اینا کی می‌رن.
بدجوری بوی ۵۶ میاد!

2 years, 3 months ago

راستش من هم نخستین پرسشی که از جی‌پی‌تی کردم همین بود: اینا کی می‌رن؟
دلم می‌گه ۹۰درصد شما هم همین را پرسیدید!
?

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago