𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week, 2 days ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
?در زندگی جمعی و فعالیت های آزاد مدنی رابطه ها بر مبنای احترام و کرامت هستند و رابطه ای سالم و شورانگیز شکل می گیرد."افسردگی" از آسیب های بزرگ عصر ماست. انسان مدنی به خاطر احساس خوب انسان بودن، در جمع زیستن، سودمندی و معناداری افسرده نمی شود.
فیلسوفانی مثل "گابریل مارسل" معتقدند ما" انسان" به دنیا نمی آییم بل "مستعد انسان شدن "به دنیا می آییم.
?۸) افزایش فراغت: فعالیت های مدنی فراغت ما را غنی می کنند. ما در "عصر فراغت" زندگی می کنیم. تکنولوژی ها وقت بشر را آزاد کرده اند. فعالیت های مدنی گسترده اند و ما را با شبکه وسیعی از انسان های آزاد و مدنی مرتبط می کنند؛ یعنی کسانی که زمان آزاد زندگی خود را در فضایی سالم، خلاق، انسانی، فرهیخته، گرم، عاشقانه و مهربانانه تجربه می کنند.
?فعالیت های مدنی متنوع اند و می توان همزمان عضو چندین شبکه فعال مدنی بود و وقت آزاد خود را به شیوه ای درست و مولد گذراند. اگر فعالیت های مدنی نباشند با جایگزین هایی روبرو می شویم که برای زدودن ملال زندگی به آن ها تن می دهیم. این جایگزین ها از مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی گرفته تا درگیری ها و ماجرا جویی های عجیب و غریب را در بر می گیرد و از همه عادی تر "مصرف گرایی افراطی" است.
? منافع فردی فعالیت های جمعی کدامند؟
?نعمت الله فاضلی، 3 مهر 1402
✅شهروندان مسئول به جامعه خدمت می کنند و خود نیز از مسئولیت پذیری برخوردارند. چند سال پیش سخنرانی ای در انجمن نیکوکاری "آلا" داشتم و فواید فردی کنش های داوطلبانه در نهادهای مدنی را با تکیه بر نظریه ها و پژوهش های جهانی بیان کردم. اکنون به برخی از آن ها به اختصار می پردازم:
? ۱) زیست معنادار: فعالیت های مدنی و داوطلبانه زیست ما را معنادار می کنند. این مهم ترین منفعت فردی فعالیت های مدنی است. در جهان از خود بیگانه امروزی، نیازمند فعالیت هایی هستیم تا احساس تعلق و هویت و سودمندی کنیم؛ البته فعالیت های "شوقی " نه شغلی، فعالیت های دلی نه "پولی"؛ فعالیت های فی نفسه ارزشمند و معنادار، نه بازاری و ابزاری و نه برای سلطه و ایدئولوژی؛
?۲) سرمایه اجتماعی: فعالیت های مدنی و داوطلبانه "سرمایه اجتماعی" تولید می کنند و بر سرمایه های ما می افزایند. از طریق این فعالیت ها به شبکه ای از گروه ها و افراد پیوند می خوریم و نزد آنها عزت و احترام و اعتبار کسب می کنیم و این منجر به حس رضایت پایدار در درون ما می شود. این سرمایه اجتماعی در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی دیگر به کمک ما می آید. این سخن سعدی که می گوید: "تو نیکی می کن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز " به همین معناست. ما نمی دانیم کجا و چگونه، ولی کار نیک داوطلبانه، ارزش و کیفیتی تولید می کند که به سوی ما باز خواهد گشت.
?۳) مرهم زخم تنهایی: فعالیت های مدنی و داوطلبانه مرهمی بر زخم تنهایی های ما هستند. امروزه آدم ها تنهایی را تجربه می کنند. فعالیت های مدنی داوطلبانه و مسئولانه به ما احساس در "جمع بودن"، کنار هم بودن" و"با هم بودن "را می دهند.
?۴) بالندگی اخلاقی: فعالیت های مدنی و داوطلبانه وجود اخلاقی ما را بالنده می کنند و ارتقا می بخشند. فعالیت های مدنی و داوطلبانه، ما را با ارزش های جهانی اخلاقی، انسان دوستانه و دگرخواهانه آشنا و درگیر می سازند و سراسر وجود ما را پر از شوق می کنند. ما از این طریق رشد می کنیم و ظرفیت های مدارا، تحمل دیگران، برقراری ارتباط، همنشینی و گفتگو کردن را می آموزیم و گسترش می دهیم.
?۵) رشد خلاقیت: فعالیت های مدنی و داوطلبانه ما را خلاق می کنند. در سایه باهم بودن و گفتگو کردن و تعاملات جمعی ما خلاق می شویم.
*?۶) تجربه های جدید*: فعالیت های مدنی و داوطلبانه "موجب"، "موجد" و"مولد" تجربه های جدیدی است. هر عرصه و میدانی از زندگی در برگیرنده تجربه جدیدی است. بسیاری از تجارب فقط از طریق تعاملات مدنی، داوطلبانه و مسئولانه امکان ظهور و بروز دارند. هریک از فعالیت های خانوادگی، تجارى و سازمانی تجربه هایی را با خود دارند. اما تجربه ای که در نتیجه فعالیت های مدنی مسئولانه شکل می گیرد در هیچ یک از تجربه های دیگر وجود ندارد.
?کسانی که فعالبت های آزاد، داوطلبانه و مسئولانه انجام می دهند چیزهایی را در زندگی تجربه می کنند که جالب و بدیع است. برای مثال من طی ۲۵ _۲۶ سال گذشته که به فعالیت های مدنی آزاد از طریق سایت ها، رسانه ها و مطبوعات اشتغال داشته ام دوستانی پیدا کرده ام و با گروه های اجتماعی و فضاهایی پیوند برقرار کرده ام که در محیط های خانوادگی و سازمانی امکان تجربه کردن آن ها نبود.
?ما در محیط های مدنی داوطلبانه با دوستانی آشنا می شویم که آنها هم دارای روحیه دگرخواهانه و انسانی تحسین برانگیزی هستند. تعامل با این تیپ از شخصیت های اجتماعی و ارزشمند تجربه اخلاقی منحصر به فردی است. کار جمعی کردن با چنین افرادی پاسخ به نیازهای اخلاقی، عاطفی و وجودی ما هم هست. همه ما دوست داریم در زندگی با کسانی معاشرت کنیم که به ما نگاه ابزاری نداشته باشند و ما را به خاطر وجودمان دوست بدارند؛ به این دلیل که مدنی و اخلاقی هستیم. از این طریق ما خود تبدیل به غایت و هدف برای زندگی و تعاملات اجتماعی می شویم. این لحظه ها لحظه های زیبای زندگی است.
?۷) کاهش آسیب ها: فعالیت های آزاد، داوطلبانه و مسئولانه از آسیب های زندگی امروز پیشگیری می کنند یا از آن ها می کاهند. فعالیت های مدنی عزت نفس، اعتماد به نفس، احساس خود بودن و احساس خویشتن داشتن ما را تقویت می کنند. "رولو می" روان درمانگر معروف اگزیستانسیالیست در کتاب " انسان در جستجوی خویشتن" می گوید مهم ترین نیاز انسان، خویشتن داشتن است. درد بی خویشتنی، درد بزرگ زمانه ماست. "خویشتن" آدمی یعنی" خود بودن" و"احساس زیست معنا دار داشتن".
?کنکورها را هم با حمد خواندن قبول شدم. البته آن سال ها مذهبی هم بودم و آداب شرعی را مراعات می کردم. حالا این طور نیستم اما موقع رانندگی و سفر، مواقع بیماری و گرفتاری حمدم را بارها می خوانم. قصه عجیبی است، نه؟ مطمئنم پزشکان و داروها درمانم می کنند و گرفتاری هایم از راه و روش معقولی حل می شوند اما ته ته دلم کسی می گوید این ها کار سوره حمد بود.
✅ بگذریم. مدرسه مرا مدرن کرد اما سوره حمد را هم در دلم کاشت. حالا که مومن و مذهبی نیستم به اعتبار حمد خواندن با خودم می گویم:
شکسته بسته کفران مرا یا رب مگیر از من
که این بشکسته بهتر باشد از ایمان مصنوعی
?این شعر را استادم محمود روح الاامینی سروده اند هم او که درس های مردم شناسی را به من آموخت.
✅ سرنوشتم این طور از آب در آمد که معلم شوم و هر سال یاد خاطرات ماه مهر می افتم. نوستالژی عمیقی از مدرسه و قیل و قال دانشگاه دارم.
?بازنشسته ام و کلاس و درس ندارم اما با نوشتن معلمی می کنم. اروین یالوم روان درمانگر معروف هم شصت سالگی خود را بازنشسته کرد تا به قول خودش بتواند با نوشتن معلمی اش را ادامه دهد.
مدرسه ام تمام شد، اما کت و شلوار، خوانایی و نویسایی، دعای مادرم و سوره حمدش همراهم هست. اینها بر تن و جانم نشسته اند و پاک نمی شوند.
? سلبریتی دانشگاهی چیست؟
?نعمت الله فاضلی، 30 شهریور 1402
✅ ورزشکاران، بازیگران، موسیقیدانان و هنرمندان محبوب و مشهور را سلبریتی می نامند. مدتی است به دانشگاهیان محبوب و مشهور هم سلبریتی می گویند. سلبریتی دانشگاهی، نقیضه و کنایه هم هست. دانشگاهی اصیل عامه پسند نمی شود. اما دانشگاهیان اصیلی را که به دلیل خدمات و کنشگری و مسئولیت پذیری شان، محبوب شدند چه بنامیم؟
?پاسخم اینست: گونه آرمانی انسان دانشگاهی مسئول، "روشنفکر دانشگاهی" است؛ کسی که خلاقانه، شجانه، نقادانه، صادقانه و مسئولانه می اندیشد و سخن می آفریند و در حوزه عمومی مشارکت می کند و در عین حال به اصول و اسلوب علم و دانشگاه هم وفادار است و مستدل و منطقی و واقع گراست.
? روشنفکر دانشگاهی با "روشنفکر عمومی ایدئوژیک" متفاوت است. روشنفکر عمومی تعهدی به علم و دانشگاه ندارد و صرفا پاسخگوی آرمان های ایدئوژیک و سیاسی و حزبی چپ یا راستش می باشد.
✅اما روشنفکر دانشگاهی نقیضه ای گریبانش را می گیرد. کنش روشنفکرانه اش پای او را لاجرم به حوزه عمومی می کشاند و عده ای خواهی نخواهی حامی و هوادارش می شوند. اینجاست که مخالفانش او را متهم به سلبریتی شدن می کنند. اگر هم کنش روشنفکرانه اش را کنار بگذارد، خب دیگر روشنفکر دانشگاهی نیست.
?آواتار و سلبریتی دانشگاهی، طعنه ای است تند و خوارکننده که ابتدا مخالفان پسامدرن ها به آلن بدیو، ژیژک، رولان بارت و فوکو و امثال ایشان زدند. مراد مخالفان این بود که شهرت و محبوبیت پسامدرن ها ناشی از حرف های هیجانی و مردم پسندشان است، نه اندیشه ای اصیل و سنجیده.
?در ایران هم طعنه سلبریتی دانشگاهی با ظهور شبکه های اجتماعی و حضور برخی دانشگاهیان در این شبکه ها رایج شده است. البته برخی کاربران، این مفهوم را با دلالت مثبت و به شخصیت دانشگاهی محبوب به کار می برند، ولی برخی هم به نقیضه نهفته در این مفهوم توجه دارند و آن را به معنای خوارکننده و طعنه آمیزش در نظر دارند.
?برای مثال، نجاتی حسینی همکار فرهیخته ام گفته اند سلبریتی شدن دانشگاهیان و حوزویان " فاجعه است"، و "مانع از انجام مسئولیت روشنگری انتقادی راهبردی است" .
✅ "انسان دانشگاهی روشنگر" ناگزیر از حضور موثر در حوزه عمومی است؛ چه، لازمه روشنگری سخن خلاقانه و ناقدانه نافذ و نافع گفتن برای همگان است. این گونه سخن هم تنها از دل برمی آید و لاجرم بر دل ها هم می نشنید. دل های حقیقت جو و پرسشگر و شورمند و مسئول، چنین سخنگویی را به جان دوست می دارند.
?بله، روشنفکر دانشگاهی بایسته است همان قدر که به نفوذ و اثرگذاری اش در حوزه عمومی و کنش روشنفکرانه اش متعهد است، به هویت دانشگاهی اش هم وفادار باشد و بماند. این یادآوری مهم و ضروری است.
?اما، روشنفکر دانشگاهی را نمی توان سلبریتی و آواتار نامید. حسن شهرت او به خاطر شهامت، خلاقیت، مسئولیت پذیری و حقیقت جویی اوست نه حرف های دم دست عامه پسند یا تهییج هیجانات کوچه بازاری.
✅ فاجعه دانشگاهی در ایران این نیست که روشنفکران دانشگاهی سلبریتی شده اند، بل فاجعه آنجایی است که اکثریت دانشگاهیان منزوی شده اند و نمی توانند و نمی گذارند در حوزه عمومی مشارکت کنند.
?این را هم به خاطر بسپاریم پسامدرن هایی مثل رولان بارت و بدیو و ژیژک و فوکو که آن هت را که سلبریتی و آواتار می نامند، ده و صدها میلیون مخاطب و هوادار جهانی دارند. در ایران هنوز در این مقیاس روشنفکر دانشگاهی هم نداریم.
?سولنیت تعبیر زیبایی دارد. می گوید:" انقلاب لزوما شبیه انقلاب نیست."
او مثال های متعدد می آورد که چطور در جهان،خشونت ها کاهش پیدا می كنند.چگونه تغییراتی در حوزه سیاست های محیط زیستی یا در حوزه اقتصادی یا در برخورد با مهاجران و حوزه های گوناگون بدون اين كه انقلابي صورت گرفته باشد، به وجود می آید. بي آنكه رژیمی سرنگون شده باشد.حکومت ها از ایدئولوژی هایشان عدول می کنند بدون این که قوانینشان را ظاهرا تغییر دهند. بي آنكه اذعان و اعتراف كنند که ما چیزهایی را پذیرفتیم.
?سولنیت به این ها سایه ها می گوید. می گوید ما به سایه ها توجه كنيم. یکی از منابع امید همین سایه ها هستند. یعنی کنشگری های پرشماری که به شکل های پیچیده ای در درون جامعه صورت می گیرد و ما آن ها را دست کم می گیریم. منظورم از ما آن هایی هستند که می خواهند کنش جمعی كنند.
✅ در دانشگاه ها هم تغییرات وسیعی به وجود آمده است. درست است که ما امروزه حساس تر و هوشیارتر شدهایم و تحملمان خوشبختانه برای پذیرش نابهنجاری ها کم شده است. اما این نابهنجاری ها همانطور که قبلا اشاره کردم به طور حادتر و پیچیده تر و گسترده تری وجود داشت. این ما بودیم که حساس نبودیم. حالا حساس شدیم.
?بحث فقط دانشگاه ها نیست. درباره زنان دقت کنید. فقط کافی است که به خیابان ها سری بزنیم. مدتی پیش یادداشتی تحت عنوان «تهران چه رویایی در سر دارد؟» نوشتم. آن جا مشاهدات خودم را از میدان فردوسی تا میدان انقلاب نوشتم و آن جا همان سایه ها را دیدم. همان زنان،مردان ،کتاب فروشی ها و کتاب خانه ها با کنشگری های خودشان تغییر ایجاد می کنند. تغییری که به وجود آمده البته جایی هم اظهار نشده جایی هم ثبت نشده جایی هم به طور رسمی پذیرفته نشده است.
?جیمز اسکات؛ انسان شناس بلند آوازه در حوزه سیاسی در کتاب خواندنی اش به نام «سلطه و هنر مقاومت» که نام فرعی اش «روایت های نهانی»، است، روایت های پنهان در درون جامعه را توضیح می دهد. روایت هایی که مقاومت می کنند. روایت گروه های فرودست گروه هایی که در حاکمیت و حکومت ها نیستند و مقاومت می کنند، سامان موجود جامعه را، تغییر می دهند، و دستکاری می کنند. آنها تلاش می کنند به نحو اثرگذاری کم کم سیاست را تغییر دهند. اسکات به این ها فراسیاست می گوید. یعنی در مقابل سیاست رسمی، فراسیاست هم داریم. همین را درباره عرصه های دیگر هم می شود دید.
د✅ ر دانشگاه ها هم چنین چیزی وجود دارد. نکته مهم این است، کسانی که می خواهند دست به کنش جمعی بزنند به ظرفیت های این روایت های نهانی و به سایه ها و به تغییرات کوچک که البته وقتی همه شان را کنار یکدیگر قرار دهیم تغییرات بزرگی را رقم خواهند زد توجه کنند و منبع امید را از همین ها جستجو کنند.
?من سعی کردم تا بخشی از بحث هایی را که در این زمینه وجود دارد تقدیمتان کنم.
?فکر می کنم و یقین دارم که نه تنها در این یک سال بلکه در تمام دوران مدرن و معاصر ایران در نتیجه کنش های جمعی و کنش های مدنی و تحولات دیگر تغییرات اساسی در جامعه ایران به وجود آمده است و دستاوردها و پیروزی های زیادی داشته ايم ولی چون هنوز به آن سرانجامی که دلمان می خواهد نرسیده ايم میل داریم که گذشته را فراموش كنيم و دستاوردها و کامیابی های خودمان را فراموش کنیم. اما ناکامی های خود یا هزینه هایی را که برای کنش های جمعی داده ايم برجسته جلوی چشم خودمان قرار می دهيم .
?این هم به تعبیر سولنیت بخشی از سیاست حاکم است که هزینه ها را سنگین کند و هزینه های سنگین را سنگین تر از آن چه که بوده یادآوری کند. دستاوردها را ناچیز كند و ما هم در کنش های جمعی خودمان این ها را بپذیریم.
✅ فکر می کنم دوستانی که در کنش های جمعی شرکت می کنند اگر بتوانند تجربه های موفق خودشان را توضیح دهند یا ما بتوانیم تجربه هایی را که در جامعه ميشناسيم توضیح دهیم آن موقع متوجه می شویم که چرا گفته می شود امید مثل اورانیوم در جهان است و نیاز دارد که اکتشاف شود.
?کافی است که ما در حوزه سیاسی به همین بحث دانشگاهیان در دوره سال های ٦٠ تا ٧٠ نگاه کنیم.در برخوردهای ویرانگری كه با استادان دانشگاه شد، صدای کسی برنخاست. اما ما امروز به موفقیت بزرگی دست یافته ایم و شاهدیم که در همین دو سال اخیر هر استادی که از دانشگاه اخراج شده است موج عظیمی از خودآگاهی در جامعه به وجود آمده است. این موج عظیم بسیار اهمیت دارد و جامعه دارد آن را نشان می دهد.
?سولنیت توضیح می دهد که روایت کردن زخم ها در جامعه از پیش شرط های بهبود جامعه است. وقتی جامعه نسبت به زخم های خودش حساس و آگاه می شود و آن ها را روایت می کند یعنی نیمی از مسئله و نیمی از مسیر امید طی شده است.
✅ در کتاب «روایت و کنش جمعی»، فردریک میر، توضیح می دهد که کاری که روایت کردن و به تصویر کشیدن و به زبان درآوردن و رویت پذیر کردن چالش ها و زخم های جامعه انجام می دهد، دقیقا به معنای گام برداشتن در مسیر اصلاح و بهبود جامعه است.
?در گذشته بحران های دانشگاه را فقط تعداد کمی از محققان دانشگاهی روایت می کردند، اما امروزه می بینیم که رسانه ها، مطبوعات، شبکه های اجتماعی و در گفتگوهای روزمره این اتفاق افتاده است.
? امروزه افرادی مثل «مسعود علیا »،«امیر مازیار »، «مهدی خویی» و دیگر استادانی که همین اواخر اخراج شدند و تمام پرونده استادهای پیشین در صحن علنی جامعه باز شده است. این دستاورد بزرگی است. ما این را باید ببینیم.
?امید از همین جا بیرون می آید. این که دانشگاهیان بیانیه می دهند. دانشگاهیان در انجمن های صنفی خودشان درباره اخراج استادان صحبت می کنند و حکومت را بابت این سیاست به چالش می کشند. اینکه حکومت و اجزای گوناگونش از نماینده های مجلس گرفته تا رئیس جمهور، وزرا و دیگران مجبور شدند درباره اخراج اساتید صحبت کنند، دستاورد بزرگی است. در گذشته استادان اخراج می شدند، تعلیق می شدند یا تحت فشار قرار می گرفتد. حتی یک رئیس دانشکده یا مدیرگروه حرفی نمی زد چه رسد به این که حاکمان یا سطوح دیگر درباره مسئله استادان دانشگاه سخن بگویند.
?درباره محیط زیست، فقر، مسکن، آسیب های اجتماعی و درباره دیگر چالش های جامعه شاهد روایت کردن صداهای سرکوب شدگان یا فرودستان در حوزه عمومی هستیم؛ این همان چیزی که من به آن "سیاست سخن" می گویم. اگر ما تمام این چهل و پنج سال گذشته در چنین وضعیتی بودیم، بدون تردید وضعیت ما بسیار بسیار بهتر از آن چیزی بود که الآن است.
✅ یکی دیگر از منابع امید برای کنش های جمعی توجه به ظرفیت ها و قابلیت های پنهان در جامعه است. خانم سولنیت در کتاب "امید در تاریکی"از اين ظرفيت ها با عنوان سایه ها ياد مي كند. او توضیح می دهد که ما اگر به صحنه های فرعی بدیعی که خارج از صحنه اصلی قدرت سیاسی است توجه نماييم، آن جايي که به شما گفته شده است نادیده بگیرید یا قادر به دیدنشان نیستید داستان هایی بیرون می آید که دنیا را تغییر می دهد. و این همان جایی است که فرهنگ قدرت شکل دادن به سیاست را پيدا مي كند و مردم قدرت تغییر جهان را پیدا می کنند.
?سولنیت از ما و همه محققانی که در حوزه امید کار كرده اند، دعوت می کند که توجه كنيم سیاست ریشه در اندیشه های ما و تخیلاتی که ما داریم دارد. اعمال نمادین فرهنگی، ماهیت قدرت هستند. وقتی در جامعه قدرت ها با انبوهی از نمادها و نشانه هایی که رسانه ها، شبکه ها و قصه هایی که مردم در زندگی روزمره می گویند رو به رو می شوند، ناگزیر هستند که زبانشان را تغییر دهند و بعد ناگزیرند که سیاست هایشان را هم تغییر بدهند.
? فایل صوتی سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی با عنوان ? زیبایی شناسی در پرستاری? ? 28 مرداد 1402، انجمن پرستاران قلب ایران ?حجم فایل: 36MB، زمان: 155 دقیقه ✅ پرستاری از سال های ۱۹۷۰ به بعد کنش و منشی سمبلیک و زیبایی شناسانه شده است. اما در جامعه ما وجه پرابلماتیک…
? فایل صوتی سخنرانی دکتر نعمت الله فاضلی با عنوان
? زیبایی شناسی در پرستاری?
? 28 مرداد 1402، انجمن پرستاران قلب ایران
?حجم فایل: 36MB، زمان: 155 دقیقه
✅ پرستاری از سال های ۱۹۷۰ به بعد کنش و منشی سمبلیک و زیبایی شناسانه شده است. اما در جامعه ما وجه پرابلماتیک پرستاری خلا بعد زیبایی شناختی است.
?براساس دیدگاه عملکرایانه جان دیویی، زیبایی شناسی تجربه آدمی از زندگی و تلاش برای مواجهه خلاق با زندگی است. زیبایی شناسی در این معنا شکلی از اندیشیدن و دست پنهان کیفیت در هر حرفه است.
✅ پیوند پرستاری و زیبایی شناسی:
?1- پرستاری زیبایی شناسانه: علی رغم همه مسایل موجود، رابطه انسانی همچنان برای پرستاری واجد ارزش است. پرستاری که نگاه جامع زیبایی شناسی دارد، تجربه ها و دانش های گذشته خود را ترکیب میکند تا روابط اثر بخشی با بیمار و سایر ارکان نهاد مراقبت برقرار کند. پرستاری زیبایی شناسانه راهبردهای زبانی و کنشی است که پرستار و نهاد پرستاری برای برقراری تعامل با بیمار و سایر افراد و ارکان نهاد مراقبت به کار میگیرد.
?2- زیبایی شناسی پرستارانه: پرستاری در ایران در جهان زبان و بازنمایی جایی ندارد و در حوزه عمومی نامرئی است. تجربه های پرستاری و ارزش های مراقبت باید در انواع هنرها بازنمایی شود.
?3- پرستار به مثابه زیبایی شناس: پرستارانی که ذائقه و مهارت هنری دارند می توانند راوی داستان خود باشند و ذائقه هنری خود را به حرفه شان پیوند بزنند.
? در ستایش فرهیختگی
?نعمت الله فاضلی، 23 شهریور 1402
✅ لحظه سختی از تاریخ مان را پشت سر می گذاریم. آیندگان درباره این لحظه بسیارها خواهند گفت و نوشت. "ایده مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان" را با این چشم ببینیم که کجای تاریخ ایستاده ایم و چه تلقی از خود و جایگاه مان داریم.
?ساده بگویم. ایده مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان" هسته اخلاقی دانشگاهیان است. فارغ از هر رشته ای که باشیم ما دانشگاهیان، به اندازه فرهیختگی مان دانشگاهی و انسان آکادمیک هستیم. فرهیختگی، صفت گمشده در زبان دانشگاهی است. اما اکنون ناگزیریم آن را بیابیم و احیا کنیم.
?فرهیختگی در سخنان و جامه زیبا نیست، در "دگرخواهی" است. فرهیختگی دور شدن از "خودخواهی" و نزدیک شدن به "دگرخواهی" است. این آموزه متعالی اخلاقی، علاوه بر ادیان و ادبیات ریشه در "علم مدرن" هم دارد، همان علمی که نهاد دانشگاه بر آن استوار است.
?اجازه می خواهم قصه اش را به اجمال بگویم.
✅ آگوست کنت، فیلسوف بلندآوازه نیمه اول قرن نوزدهم را اغلب بنیان گذار فلسفه اثباتی و مبدع واژه جامعه شناسی می شناسیم.
?اما او کار بزرگ دیگری هم کرد و از قضا این کارش برخلاف فلسفه اثباتی اش که بشدت به چالش کشیده شد، هرگز به چالش کشیده نشد و ماندگار ماند.
?کنت دینی به نام دین انسانیت را هم تبلیغ کرد و هسته و آرمان آن را "دگرخواهی" دانست. کنت سال های پایانی عمرش خود را "کاهن بزرگ بشریت" می نامید و همین "دگرخواهی" را تبلیغ می کرد.
?اگوست کنت فیلسوف، ریاضیدان و جامعه شناسی است که او را بیشتر شارح "عقلانیت ابزاری" خودخواهانه می شناسیم. اما او "تفکر عاطفی" و "عقلانیت ارتباطی" دگرخواهانه را هم ترویج کرد.
✅ "ایده مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان" را می توان از درون همین روایت های اخلاقی و تجربه های تاریخی علم مدرن هم صورت بندی کرد.
?تاریخ علم مدرن میدان نزاع میان این دو عقلانیت، و نزاع خودخواهی و دگرخواهی است. اما کسانی خدمت ماندگار و اثرگذار کردند که راه عقلانیت ارتباطی، تفکر عاطفی و دگرخواهی را عملا پذیرفته و طی کردند.
?این قصه را گفتم تا بگویم "ایده مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان" از بیرون علم مدرن نیامده است. پاره ای از هستی معنوی و انسانی آن است.
?علم فقط ابزار نیست، ارتباط و عاطفه و اخلاق و مسوولیت هم هست. علم دگرخواهی است. این دیگری هم محیط زیست، هم فرودستان، هم زنان و هم زبان ها و اقوام و هم فرهنگ های دیگر است. و ما، ما دانشگاهیان، دربرابر دیگری ها مسئولیم. این پیام بنیادین ایده مسوولیت اجتماعی دانشگاهیان فرهیخته است.
?عهد کرده ام هر کتابفروشی رفتم کتابی بخرم. کتاب های دلخواهم را داشت اما همه آنها را داشتم. حس و حال شنیدن قصه تجریش را داشتم. سراغ قفسه داستان ها رفتم. کلیله و دمنه و نسخه ای از هزار و یکشب را خریدم. این قصه های کهن هم بخشی از قصه های امروز ما هستند. مردم ما با همین قصه هاست که تاریخ بلندشان را به هم گره می زنند.
?پیرمردی هم وارد شد و دیوان مجد همگر را خواست. نداشت، اما دیوان شعر دیگری خرید. بیرون که آمدم کنارم آمد و گفت مرا می شناسد و سخنرانی هایم را گوش داده است. همراه شدیم. گفت برویم جلوتر تا کتابفروشی جدیدی را نشانت دهم.
?آمدیم بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و کتابفروشی زیبای "راوی" که تازگی ساخته شده. راوی معماری رومی و کلاسیک دارد و شبیه موزه ملی ایران باستان. فضایی سبز و آرام و باشکوه.
?خاندان افشار، حک شده بر تاریخ معاصر ما هستند. کم تر خاندانی به اندازه افشار به فرهنگ معاصر ما روشنایی و دانایی داده اند. کتابفروشی راوی از تازه ترین چراغ هایی است که برای ما روشن کرده اند. هنوز بخش های مختلف کتابفروشی کامل نشده بود.
?همراهم به کتاب "نقاشی های سلطنتی ایران در عصر قاجار" که تازه چاپ شده اشاره کرد. عکس عباس میرزا روی جلدش بود و گفت از نوادگانش هست. گفت مادر بزرگ مادری ام نوه امین السلطان است و مادربزرگ پدری ام هم از نتیجه های عباس میرزاست.
?کناب نقاشی های سلطنتی را خریدم و او هم مجموعه ۱۶ جلدی مقالات حسن تقی زاده را خرید. بیرون کتابفروشی نشستیم و گفتگو کردیم. فضایی سبز و آرام و جان می داد برای گپ و گفت.
✅ مشتاق شدم قصه اش را بشنوم. شوقم را که دید به شوق آمد و دو ساعتی همراه شدیم. گفت مادربزرگم دختر حاج میرزا اصغر وزیر، پسر امین السلطان بود و نسبش با عباس میرزا را هم گفت.
?گفت ساکن تهران است اما در کرمانشاه با برادرش مزرعه و کشاورزی دارند. نوجوانی اش به انگلستان و بعد آمریکا و بعد سوییس می رود. بعد از سال ها به ایران می آید و تهران ماندگار می شود. گفت شوق و ذوقم کتاب بازی و کتاب خوانی است. مورخ و محقق نبود اما دانش تاریخی و ادبی چشمگیری داشت.
?عاشق ایران و تهران بود. پرسیدم چرا ایران مانده ای؟ گفت درخت باید بر روی ریشه بماند والا می خشکد. قصه ها و غصه هایش زیاد بود. دید مشتاقم، بی مکث و لکنت، آنها را گفت. توانم نیست حتی اندکش را بنویسم والا کتابی می شد. فقط به این اندیشیدم که هزاران هزار چون او با قصه های شان به تهران روح و رونق داده و می دهند.
?او می گفت و من می اندیشیدم که تهران جهان ناپیدایی از خاندان ها و انسان ها و قصه های شان دارد و اینها جان این کلانشهرند که به چشم نمی آیند. اگر قصه ها هم چنار بودند، ما زیستن در سایه شان را بهتر احساس می کردیم و سبزی و زیبایی و ضرورت شان را می دانستیم.
?گفتم این قصه های تان بنویسید و بگویید. گفت نه پهلوی ها و نه جمهوری اسلامی می گذاشتند و می گذارند هر قصه ای گفته شود. تا آن روز که در جامعه ما راه درازی است که هر کس بتواند راوی قصه اش باشد.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 week, 2 days ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago