سلام از پروفایل جدید💘

آم

گوش نمی‌کنم. از کلاس‌های آنلاین بیزارم. قفل شدم توی لحظه‌ای که استاد گفت در نهایت همه‌چیز کلمه‌ست، حتی اگه خودت نخوای یه روز آدم‌ها رو هم تبدیل به کلمه می‌کنی. دیروز توی حافظیه فال گرفتم. تو کلمه شده بودی. خوندمت. امروز توی کتاب‌فروشی، بین تموم اون کلمات، دنبال چهره‌های آشنا بودم. امشب سرکلاس این جمله‌ها رو شنیدم و فکر کردم یعنی یه روز بابا هم کلمه می‌شه؟ مامان هم همین‌طور؟ اگه خواهرم توی کلمه شدن عجله کرد و داستانش کوتاه موند چی؟
حواسم به کلاس جمع‌ می‌شه. یکی از بچه‌ها داره از کلمه‌هاش می‌گه. صداش می‌لرزه. دلم می‌خواد تصور کنم وقتی روی تن کاغذ هم مشغول نوشتن بوده، دست‌هاش می‌لرزیدن. فکر کنم شروع نوشتن شبیه قدم زدن توی خیابونی باشه که باهاش زندگی کردی؛ پاهات حرکت می‌کنن اما نه روی زمین، نه روی نقشه‌ای که صفحه‌ی گوشیت نشون می‌ده، بلکه روی خاطرات توی سرت. روی اون کوچه‌ها و خیابون‌هایی که خودت بهشون اسم دادی و با اسمی که روی پلاک آبی بالای شماره‌ی ناحیه و منطقه‌شون ثبت شده، توی ذهنت نموندن. با هر جمله خاطرات رو زنده می‌کنی؛ همون‌طور که احتمالا یه روز به بابا، مامان، و خواهرت جون می‌دی.

I don’t mind being a villain in your story, because you’re a clown in mine.

I don’t mind being a villain in your story, because you’re a clown in mine.

برایتان یک پلی‌لیست پاییزی درجه یک و بوسیدنی ساخته‌ام، همراهان عزیزم ? https://open.spotify.com/playlist/0pW9aQvqLHBwFOMq32va1s?si=rCw_5rUDROKF_l27hsUf3g

راستش دلم برای اون ۶ و ۷ صبحی که مامان می‌اومد برای مدرسه صدام کنه ولی یه‌عالمه برف نشسته بود توی خیابون‌ها و می‌رفتیم تلویزیون رو روشن می‌کردیم، می‌زدیم شبکه شیش تا زیرنویس بیاد مدارس به دلیل بارش برف تعطیله و بعدش می‌رفتم با خوشحالی فرم مدرسه رو درمی‌آوردم و دوباره می‌رفتم زیر پتو تا بخوابم ولی از ذوق اینکه می‌تونم چند ساعت دیگه خواهرم رو راضی کنم که بریم پشت بوم برف‌بازی کنیم خوابم نمی‌رفت تنگ شده.

امیدوارم حال اون آدمی که اون سال‌هایی که مدرسه می‌رفتم توی صداوسیما تعطیلی مدارس رو زیرنویس می‌کرد خوب باشه.

when you are a teenager, no one tells you that one day, when you are grown up, you might wake up, scroll your Instagram, and see a picture of your favorite singer's funeral, making your 12-year-old self break into a million pieces.

یه‌روز وقتی این آهنگ داشت پخش می‌شد، باهات می‌رقصم.