‌ این قسمت : زن و رفیق ‌ ڕوزگاری در مناڵی ما عاشق فودباڵ بودیم در مدرسه بیسوچواری- وەخت و ناوەخت- باران و بەفر ما فوتباڵ میکردیم و تمام شەڕ و قین و خوشی و خاطره ما فوتبال بود.ما بیشتر از رونالدو سنگ رئال را بر سینه میزدیم و از فرهاد مجیدی که گڵ میکرد بیشتر…

صداقت برایتان دوستان زیادی پیدا نمی کند
ولی دوستان شایستەای پیدا می کند.

جان لنون
خواننده, ترانه سرا و نوازنده انگلیسی

دەرکەکەت چەن خوەش گەڕا دەنگێ لە باران وەرگەڕێ

دەنگی تۆ بوو خوەش گەڕا

باران لە دەوری تۆ گەڕێ!

خانم معذی

مراسم عروسی های مناطق محروم !

عروسی چوون های اکنون انزجاری بیش نیست.
هربار که میروم به انتظار دیدن اتفاق های زیبا میروم، اما به محض ورود، علاوه بر نحوه اجرای آنها, خود را نیز پڕجوێن میکنم که چرا آمدم.

هربار که به شکل کلی آن فکر میکنم استفراغ ذهنم را فرا میگیرد اکثرا هدف آنها اینست که بگویند تالارمان گرت بۆ فڵانی.یک نوع چاولێگەری و لە کۆڵەو کردنەوە است
ارگ.. رقص.. شام و تمام! به ظاهر: فولکلور اما در باطن : افتضاح.

چیزی که اکنون میخوانید، عروسی های اکثر مردم محروم است که کاش فقط مسئلەشان نداشتن پول بود. اگر شما تاکنون این لحظات را ندیدەاید بنظرم یک وجهه از خوشبختی را تجربه کردەاید.

گروه موزیک : اگر خواننده مشهور را نیاورده باشن, دانەی فیقەنە لووت را آوردەاند که اگر اکۆ و ساب را از او بگیرند، صدایش برای خودش هم قابل تحمل نخواهد بود. جا شعرهایی که میخواند :
قەسەمم خوارگه قەسەم خوەر بووگم
باڵاتم دیگه گرفتار بووگم...
مارەیەکەی سەند دایه تیبا ۲
خوەیشی وەیلانه ئەگەڕیا بۆ شوو
و افتضاحاتی دیگر که مردم عاشق آنها هستند و هنگام رقص، با لۆتی همخوانی میکنند.

باوک عروس یا داماد ابتدا 50 ـیی شاباش میکند و وقتی شاواشکەر میخواند: باوک زاوا گەڵای پەنجاهەزاری, انگار تمام شهر را دارا است.

خواهر عروس یا داماد آنقدر آرایش میکند که با موجودی به اسم عەجنه فرقی ندارد. اول دور او چۆپی میگیرد تا قدرت و (دسترفتنش) را به همه اثبات کند. جا هنگام گەڕیان ۲پا اضافه میرود تا با این تفاوت بگوید من رقص را متفاوتتر بلدم. معمولا در اواخر هەڵپەڕکێ با پای پەتی میرقصد تا بگوید چقد خوشحال است. او اگر مجرد باشد این موقعیت را بهترین فرصت برای شووکردن میداند که در ۹۹٪ اوقات ، شخص بگیری هم پیدا نمیشود.

معمولا آدمهای بسیار ضایعی به مراسم دعوت میشوند که 40% آنها عرق دستی (آب + ترامادول) خوردەاند که وقتی اتفاقی نزدیکشان میشوی، بۆی صگ تۆپی میدهند.آنها فکر میکنند کسی از این بد مستیشان خبر ندارند اماحتی از بوی گندشان..ساقیشان هم مشخص است. دۆ تن از این سۆک ها خر میشوند و چه پول دارند شاباش میکنند. اکثر دعواها از این دسته شروع میشود.

محدودیت هایی از قبیل جیابودن محل نشستن مرد و زن هم وجود دارد که افراد خانووگمان باید حتما گیر بدهند به کسی که با گوشی فیلم میگیرد زیرا توهم میزنند که همسرشان آنقدر جذاب است که مردم عکس و فیلمی لێ ئەگرن, درحالیکه به مراتب، برعکس این قضیە از آب درمی آید. در 85% مراسمات عروسی سر اینکه چه کسی چۆپی بکشد هم دعوا میشود که اگر بتوانند, کنترل خواهند کرد. اگر نه, کار به چەقۆ کێشاندن نیز میرسد.از این اتفاق کوچک میتوان نکته بزرگی را برداشت کرد : همه میخواهند لیدر یا رهبر باشند.

درین عروسی ها معمولا فقط چند دسته از آدمها لذت میبرند : 1- بچەهایی که شاواش جم میکنن 2-خوش رقصهایی که همپا و هم شان خود را دارند 3- خدمه های تالار وقتی غذا و میوه اضافه بیاید و 4-خوێڕی هایی که همتایشان برای پسکەبازی پیدا میشود.
شاید بپرسید ای عروس داماد ؟ که باید بگویم خیر. آنها بازیگران ناشی هستند که در زیباترین روز عمرشان به فیلم عروسیشان هم گند میزنند. فیلمبردار هرجور میلش باشد آنهارا مثل عروسک خیمه بازی خول میدهد و همه فکر میکنند درستش هم همین است!

واقعیت را که بخواهید ما دست از رسم و اصل خود برداشتەایم و به چرندیاتی که بدون هیچ دلیلی مد کردەایم تن دادەایم. ما درک نمیکنیم با پیروی از این مدها چقدر سۆک شدەایم چۆن دیگر سنگین و رنگینی هم نمیبینم درحالیکه میتوانیم خود آغازگر راه خود باشیم.
به امید روزی که درک کنیم فقر فقط بی پولی نیست!
و فرهنگ و تمدن هم فقط ناشی از پولداری نیست!

چاوم پڕ خوێنه پڕ له گریانه
لە هەر چوار دەورەم ئاگر بارانه!
‌

‌ رازهایت را نگو وقتی دلت بی تاب شد تا دهان وا کرد ماهی صید با قلاب شد! مسعود بانصیری

آدم‌هایی که بیشتر از من و تو سرشان می‌شود می‌گویند؛ انسان متمدن آن کسی‌ست که در تنهایی احساس تنهایی نکند. تو باید برای خودت یک دنیای درونی داشته باشی و همچنین تکیه‌گاه‌های ثابت روحی و فکری. یعنی در عین حال که در بین مردم زندگی میکنی، خودت را کاملا از آن‌ها بی‌نیاز بدانی. مردم هیچ‌چیز به ما نمی‌دهند که ما خودمان از بدست آوردنش عاجز باشیم. از مردم فقط رنج و ناراحتی و سر و صدای بی‌خود نصیبِ آدم می‌شود.»

فروغ فرخزاد 1934  شاعر

معاشرت بر دانایی می افزاید
اما تنهایی مکتب نبوغ است!

ادوارد گیبون 1731 مورخ انگلیسی

رتبه میخواهی چو خورشید از خلایق دور باش
سایه از همراهی مردم به خاک افتادە است!

صائب تبریزی ۱۵۹۲  شاعر

له شەوانی شادمان