امروز به درس‌هام یکم چیت کردم و شیش صفحه تولفث نوشتم.
(علاوه بر دو سه صفحه که از قبل نوشته بودم)

و هنوز فاکین اصل قضیه اتفاق نیفتاده.
حالا همین وسط، یونگی رو هم باید به نیمه گمشدش برسونم...😤

این طوریاس خلاصه...^^
اینفوقرافی سنجاقیان...😂😭

داستانش انقدر ساده و بچگانه و صادقانه‌اس که دلتون میخواد شخصیت اصلی رو بغل کنین.🥹
یه فضای بچگونه‌ که بچه‌ها توش به همدیگه ظلم میکنن، باهمدیگه دوست میشن، شخصیتشون تغییر پیدا میکنه، دروغ میگن و قضاوت میکنن... ولی درنهایت بازم باهمدیگه دوست میشن و رشد میکنن.
شخصیت اصلی کلی مشکلات اخلاقی داره و دانش‌آموز تنبل، ناسازگار، شر و خشن و بی‌تربیت کلاسه. بهش میگن هیولا. و ته کلاس، ردیف آخر صندلی آخر میشینه.
و داستان به روند رشد شخصیت معصوم و بچگونه‌اش می‌پردازه که چطور مشاور جدید و کاردرست مدرسه، روش تاثیر مثبت میذاره‌.

خیلی اثر کیوت و ساده و در عین حال تأثیرگذاری برای من بود.
احساساتم تاچ شد.😔✨

راز جوون موندنم هم لپه بچه‌ها‌.
لپ.

اتفاقا با یه دختره‌ی دیگه هم توی آرایشگاه سر اینکه داره میاد کارآموزی آرایشگری و چقدر بند انداختن براش سخت بوده دوست شدم...
گفت ۲۱ سالمه‌. گفتم عه تقریبا هم سنیم.
پشماش ریخت... اومد ابراز تعجب کنه گفتم من ۲۳ سالمه...
دوباره ریخت. گفت فکر میکردم نهایتا ۱۷ باشی.??

با دختره توی کتابخونه سر اینکه کولرا خرابن روشن نمیشن، دوست شدم.?
پشماش ریخت برای ارشد میخونم.
گفت فکر کردم تازه میخوای برای اولین بار کنکور بدی...