۳۵- فلسفه دوستی

همزیستی بی تداخل و تجاوز و تدافع و تهاجم و توقع وتكذيب : اینست دوستی !

همزیستی یا بر اساس نیاز است و یا بی نیازی. نوع اول به خصومت می انجامد و نوع دوم به دوستی.

و اما همزیستی بدون هیچ نیاز فقط در صورتی ممکن می شود که نیازی برتر وجود داشته باشد که آن دوستی است.

دوستی حاصل دوست داشتن نیست چون دوست داشتن طبعأ توقعاتی بهمراه دارد. لذا فقط دو انسان که به تنهائی رسیده و تنهائی را انتخاب کرده و در آن قرار گرفته باشند می توانند دوستی کنند.

همزیستی بر اساس اشتراکات فکری و عاطفی هرگز به دوستی نمی انجامد و اتفاقا به جدال و خصومت می کشد زیرا آنچه توقع نامیده می شود که اساس عداوت است برخاسته از اشتراکات و قراردادهای کتبی یا شفاهی می باشد.

جدال و تشنج یک رابطه تماماً حاصل اشتراكات فکری و عاطفی و سوابق معلوم می باشد. و اشد خصومت حاصل عواطف قلبی است زیرا آنکه شدیدتر کسی را دوست میدارد از وی توقع دارد که بیشتر با او باشد و مصاحبت و رفاقت و هموئی و اتحاد داشته باشد و در واقع پیر و مرید امیال او باشد. زیرا انسان میخواهد محبوبش بخشی از وجودش ب...

از کتاب فلسفه جهانی دین ص 191
مولف: استاد علی اکبر خانجانی

فرزندان روحانی من

۷۶- زین پس هزاران هزار دکتر خانجانی بر روی زمین زندگی خواهند کرد اینان فرزندان روحانی من هستند . من از نژاد و فرزندان خود برای خدا گذشتم و خداوند بدینگونه برایم فرزندان نزادی در جهان خلق نمود که هیچکدام مرا هرگز فراموش نخواهند کرد زیرا در قلوب همه آنها حضور دارم و لذا نیازی هم به تلفن کردن نیست و من دیگر در انتظار تلفن بچه هایم نخواهم بود. انتظارم بزودی بسر خواهد رسید .

من بزودی از بی خانمانی و دربدری نجات خواهم یافت زیرا هر دلی در جهان خانه من است در سراسر زمین از جنگلهای آمازون تا صحاری آفریقا و استرالیا و قلب اروپا و آمریکا تا شرق دور و تا ارتفاعات هيماليا . من در همه قلوب و اندیشه ها جاری خواهم شد و از تنهائی بدر خواهم آمد . نوشته هایم قبل از هر کسی خود مرا نجات می دهند. هر کجا دلی زنده باشد آن زندگی منم . هر ذهنی که خدا را می جوید آن جستجو منم . و هر چشمی که او را دیدار می کند آن چشم منم و بلکه آن جمال هم منم . او زین پس با همه بندگانش با صورت من دیدار می کند.

استاد علی اکبر خانجانی
سرگذشت روح من ص ۱۳

موسیقی و سماع عرفانی و کاباره ای

۲۶- موسیقی و سماع عرفانی و روحانی انسان مؤمن و اهل دل را در مقام مذکوریت قرار می دهد و اینست مستی حاصل از سماع عارفان که گاه به مقام تجلی و دیدار می رسند. در این نوع موسیقی فرد نوازنده در حقیقت نواخته می شود .

۲۷- در نماز این انسان مؤمن است که خدایش را ذکر میگوید و ناطق است ولی در سماع عرفانی ، مؤمن در مقام مذکور و منطوق است و مخاطب حق قرار می گیرد پس عین وحی است منتهی وحی عرفانی و باطنی . چون موسیقی بداهه است ولی موسیقی معمولی ذکر است یا الهی یا شیطانی .

۲۸- پس موسیقی و سماع عرفانی مرتبه ای برتر از نماز و نیایش کلامی است که البته از پی آن می آید و اجر و محصول نماز است و پاسخ خدا به نمازگزار است و مصداقی ناب از " ادعونی استجب لكم " است و می دانیم که در سماع عارفانه برخی از دنیا رفته اند .

۲۹ - در نماز ، آدمی می گوید و در سماع عرفانی می شنود . البته آدمی که در ولایت عرفانی یک پیر واصل است.

٣٠ - متأسفانه امروزه سماع عرفانی نیز همچون نماز، به انحراف گرائیده و محفل عیاشی فاسقان شده است و نوعی عرفان کاباره ای پدید آورده است
.

استاد علی اکبر خانجانی
پدیده شناسی عرفانی ص ۱۰۱

مرد و زن آخرالزمانی

۱۹- زن در هیچ جای تاریخ تا این حد بازار بدن خود را داغ و پر رونق ندیده است و لذا زن مدرن به لحاظ نفسانی بکام رسیده ترین زن تاریخ است و تباه شده ترین زن تاریخ و شیطان صفت ترین زن تاریخ.

۲۰ - مرد آخرالزمانی، زن را با خداوند عوضی گرفته است و لذا زن هم جز پرستش فزاینده از مرد توقعی ندارد که این پرستش فقط با پول معنا می یابد.

استاد علی اکبر خانجانی
حکمت نوری ص ۱۸۱

صفحه ما در اینستاگرام:

https://www.instagram.com/reel/C_Xa57QORtt/?igsh=MWVwaGIzNHExdnVzeQ==

.

دعای مهر و محبت تا ... و ابتلا به اجنه و شیاطین

۵۰۵- بدان همه کسانی که در جستجوی اسرار الهی در جهت مقاصد شیطانی و سلطه گرانه هستند خود حامل و ناقل شیاطین و اجنه اند و هر که با آنان در رابطه باشد بدام این شیاطین و اجنه می افتد و عقلش زایل می شود.

۵۰۶- و بدان که هیچ سر الهی بدست این ظالمان نمی رسد الا القائات و فریبهای شیطانی که خودشان را به دام می اندازد و رسوا می کند. "شیطان به امر خدا به متکبران و کذابان نزدیک می شود تا رسوایشان سازد." قرآن-

۵۰۷- و نخستین تلاش برای مسلط شدن بر همسر است و به بند کشیدنش. و این نخستین گناه و شیطان و جادو و عرفان ابلیسی است که حاصل می آید. از دعای مهر و محبت تا دعای سلطنت بر جهان!

۵۰۸- در نزد این دعانویسان و به اصطلاح غیبگویان و جادوگران دو دسته مردم شدیداً جلب نظر می کنند. ورشکستگان زناشوئی و اقتصادی-سیاسی. زنان شوهرخوار و حاکمان مردم خوار!

استاد علی اکبر خانجانی
مذهب اصالت عشق جلد ۷ ص ۶۵

قهر شریعتی

شریعتی به آن زودي به طرزی افسانه ای از دنیا رفت تا با کیفیتی بر حق که لایق اوست یکبار دگر بازگردد و زندگی کند و عشقش به مردم در آرمانش واقعیت عینی یابد و تماما تصدیق گردد.

زیرا شریعتی در زمانی از دنیا رفت که به طور تمام عیار و همه جانبه مورد تردید و سوظن ها و تهمت هايي بس ناجوانمردانه قرار گرفته بود.

مرگ شریعتی در واقع قهر شریعتی بود....

رجعت شریعتی ص 93
استاد علی اکبر خانجانی

• پس کار انسان در این جهان چیست؟

اینست که بفهمد . بفهمد که چرا از چیزی خوشش می آید و یا بدش می آید . کسی که می خواهد خوش بگذراند نمی تواند بفهمد . انسان یا اهل خوشی است و یا اهل فهم. و اما آنکسی هم که خوشی را برگزیده بالاخره می فهمد که انتخاب بدی کرده است. فقط کسی که فهمیدن را انتخاب کرده از انتخابش هرگز پشیمان نمی شود .

و اما آنکه از فهمش به آه و ناله و فغان می آید که چرا دیگران نمی فهمند و مرا که می فهمم نمی فهمند ، براستی فهمیدن را انتخاب نکرده است بلکه به فهمیدن مبتلا شده است یعنی خوشی از سرش پریده است . فهمیدن یا یک بلا است و یا انتخاب . انسان بالاخره مجبور به فهمیدن است. جبری جز جبر فهمیدن بر انسان حاکم نیست و مابقی جبرها دلایل این جبر محسوب می شوند . و کسی که این جبر ذاتی را انتخاب می کند از هر جبری میرهد و به وادی اختیار میرسد.

• هر چیزی بمیزانی که انسان را آرام می سازد بهمان شدّت مدتی بعد وی را به طغیان و جنون می کشاند مثل موسیقی ، مثل ایمان ، مثل مواد مخدر و مثل هر بکام رسیده گی . و این دیالکتیک آرامش - توحش است.

استاد علی اکبر خانجانی
خاطرات حواس ص ۷۶

آرمانگرایی ، دو نوع آرمان انسان
قسمتی از سخنرانی استاد خانجانی

۵۲- آیا براستی چرا عشق میزان امور انسان است؟

۵۳- فی المثل به کسی از روی محبت و مسئولیت در خلوت انتقادی کنید اگر قلباً پذیرفت و تصدیق نمود و از شما هم تشکر کرد و بتدریج این انتقاد را در جریان زندگیش به کار بست معنایش اینست که دل زنده و اهل محبت است و عشق را می شناسد و اگر مکدر و کینه ای شد و انکار نمود دل مرده و بیگانه از محبت است زیرا محبت شما را درک نکرده است.

یعنی عشق منشأ عقل است. زیرا انتقاد پذیری واضح ترین نشان عقلانیت انسان است و رشد پذیری و دین پذیری و حق پذیری.

استاد علی اکبر خانجانی
مذهب اصالت عشق جلد ۴ ص ۱۰