"فرار می کنم و پشت سرم توی صحنه یه هیولاست پِی کشتنم توی این جعبه در رفتم با تن یخ زده‌ام بی‌ جون اما تصمیم گرفتم که از این در نرم بیرون من تو رو از وسط پوچی خلق کرده بودم وقتی ساخته شدی همون زد ازت بیرون پُتکم رو برداشتم و زدم توی سینه‌ات یه تاریخ از استبداد…

"فرار می کنم و پشت سرم توی صحنه یه هیولاست پِی کشتنم توی این جعبه در رفتم با تن یخ زده‌ام بی‌ جون اما تصمیم گرفتم که از این در نرم بیرون من تو رو از وسط پوچی خلق کرده بودم وقتی ساخته شدی همون زد ازت بیرون پُتکم رو برداشتم و زدم توی سینه‌ات یه تاریخ از استبداد…

"فرار می کنم و پشت سرم توی صحنه یه هیولاست پِی کشتنم توی این جعبه در رفتم با تن یخ زده‌ام بی‌ جون اما تصمیم گرفتم که از این در نرم بیرون من تو رو از وسط پوچی خلق کرده بودم وقتی ساخته شدی همون زد ازت بیرون پُتکم رو برداشتم و زدم توی سینه‌ات یه تاریخ از استبداد…

اومدم بگم من امشب این همه چرت و پرت و هله هوله خوردم. پس چرا الان گشنمه؟!? و یهو دیدم ساعت پنج و نیم صبحه-- برم بخوابم دیگه. شب خودم و اون دو نفر دیگه که الان بیدارن بخیر??‍♀

اومدم بگم من امشب این همه چرت و پرت و هله هوله خوردم.
پس چرا الان گشنمه؟!?
و یهو دیدم ساعت پنج و نیم صبحه--
برم بخوابم دیگه.
شب خودم و اون دو نفر دیگه که الان بیدارن بخیر??‍♀

وای من همیشه سر بخش تعبیر خواب ضحاک خنده‌ام میگیره تفطحعحطفطفح
قشنگ موبدها و کسایی که تعبیر خواب میکنن در طی تاریخ و تمام داستان هایی که خوندم، همشون انگار از شغلی که دارن پشیمون شدن??
همیشه اینجورین که پادشاه باز یه خواب مشکوک دیده؟ کاش استعفا میدادم و یا مرده بودم✨✨✨
الان اینجا هم خیلی بامزه‌اس. کل موبدها سه روز از ترس ضحاک سکوت میکنن.
هرچی ضحاک میگه بیاید بهم بگید معنی خوابم چی بود؟ اینا بازم جرئت نمیکنن.
تهش هم یکیشون شجاعت به خرج میده. میاد میگه معنی خوابت فلان بود و یه فریدون نامی میاد بدبختت میکنه.
ضحاکم تا اینو میشنوه مثل یه دراماکویین واقعی، غش میکنه.
و این موبده هم تا میبینه این ضحاک حساسمون بیهوشه، در میره.
چون میدونسته این مرد تا به هوش بیاد، گردن این بدبخت رو میزنه.

مادربزرگم(که جنگ رو دیده و به معنای واقعی کلمه با پای پیاده و چندتا بچه کوچیک و یه نوزاد همراهش، از خرمشهر که قلب جنگ بوده زیر بمب بارون و خمپاره خودش رو رسونده تا آبادان، و بعد از چند روزم که جنگ میرسه به آبادان، میان استان بوشهر و دیگه اینجا موندگار میشن)…

نشستم دارم با آرامش قارچ سوخاری میخورم.
چون هنوز زند‌ه‌ام.
چون معلوم نیست توی اپیزود بعدی "بگایی با خاورمیانه‌" هر شب ساعت هشت از شبکه‌ی 'بیچاره' چه چیز جدیدی ببینیم.

این دومین باره که داریم راجع به این جنگ حرف می‌زنیم.
دیوونه خونه.