?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
درگذشت اشوزرتشت:
اشوزرتشت در پنجم دی ماه(روز خور ايزد)چشم از جهان فروبست. به روایت اوستا، پیامیر ایرانی، در شهر بلخ به سر میبرد.
هفتاد و هفت سال از عمرش میگذشت و در آتشکده شهر بلخ به آموزش و راهنمایی انسانها میپرداخت و این هنگامی بود که گشتاسب کیانی، فرمانروایی آن سامان را به عهده داشت. گشتاسب و پسرش اسفندیار از بلخ ،که پایتخت آن زمان بود، خارج شده بودند و فرمانروای تورانی ارجاسب، که دشمن دیرینه ایرانیان بود از موقعیت استفاده کرد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشکری بسیار به ایران فرستاد. لشکر تورانی، دروازههای شهر بلخ را با همه دلاوریهای ایرانیان در هم شکستند و هنگامی که اشو زرتشت پیامبر ایرانی با لهراسب و گروهی از پیروانش در آتشکده بلخ به نیایش مشغول بودند بر انان تاختند و اشوزرتشت را به همراه هفتاد و دو تن از يارانش از دم تيغ گذراندند.
ریشه و معنای نام زرتشت:
در زبان پارسی،نام زرتشت به بیش از ده گونه گفته میشود:
زارتشت، زارهشت، زرادشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت
این نام در گاتها به گونه ی زَرَثُشْتَره آمده است.
واژه زرتشت از دو پاره درست شده است . ” زَرَتا ” که به معنی زرین است و ” اوشترا ” که از ریشه ” اوش ” به معنی روشن است و روی هم رفته به معنی ” روشنایی زرین ” است . برپایه ی نوشتار چندی از پژوهشگران و تاریخنگاران ، نام اصلی زرتشت ، سپیتامه بوده است که از نام خاندان و بنیانگذار این خانواده گرفته شده و زرتشت نامی است که در هنگام برگزیده شدن به پیامبری به او داده شده است .
( این دیدگاه میتواند درست باشد . زیرا می بینیم که نام اصلی بودا هم سیدذارثا بوده است و پس از دست یابی به بینش واقعی ، نام بودا به معنی ” روشن شده ” به او داده اند و به عیسی پس از پیامبری ” مسیح ” تقدیس شده بوسیله روغن لقب دادند ) .
سال های پیام آوری اشوزرتشت:
اشو زرتشت سی ساله بود و ده سال از تفکر و اندیشه او می گذشت سرانجام در روز خورداد ماه فروردین به همپرسگی اهورامزدا رسید و نور دانش و بینش اهورایی بر او پدیدار گشت، در این هنگام به پیام آوری برگزیده شد و آیین مزدیسنی را از دادار اورمزد پذیرفت.
او پیش از این نیز دیدگاه های خود را درباره روش زیست و هستی خداوند برای دیگران شرح می داد ولی ، پس از پی بردن به راز هستی و دریافت پیام اهورامزدا ، با کوشش ویژه ای دست به کار تبلیغ شد.
اشو زرتشت بسیاری از رسوم نیک پیش از خود را پذیرفت،آیین هایی را که به بیراهه رفته بودند را دگرگون کرد و با رسوم مخالف اهورامزدا و خرد ستیز کرد.
این کار ، با دشمنی شاهزادگان و روحانیون زمان او ، که منافع خود را در خطر می دیدند ، روبه رو گردید . روحانیون ( مغان ) از دریافت فدیه و قربانی برای خدایان و از باور مردمان به خرافات بهره می بردند ؛ و شاهزادگان می خواستند مردمان را در تاریکی نادانی نگاه دارند و خود بی دردسر فرمانروایی کنند .
پیام گات ها که به وسیله اشوزرتشت پخش می شد ، موقعیت آنان را ضعیف می کرد و جان زرتشت را مورد تهدید قرار میداد .
"به کدام سرزمین روی آورم؟ به کجا رفته پناه جویم؟ خویشانم مرا ترک گفته و دوستانم از من روی گردانده از همکاران کسی مراخرسند نمی سازد و فرمانروایان کشور نیز همگی به دروغ گرایش یافته اند. ای هستی بخش بزرگ چگونه خواهم توانست با انحام ماموریت تو را خشنود سازم"
هات 46 بند 1
اشوزرتشت ناگزیر در سن 42 سالگی تصمیم به کوچ گرفت و با شاگردان وفادارش به باکتریا(بلخ) در خاور ایران رفت.در آن سرزمین توانست پیروان زیادی پیدا کند ، از جمله کِی گشتاسب پادشاه بلخ ، و همسرش هوتَوسا و وزیرش جاماسب، آیین زرتشت را پذیرفتند و پیرو او شدند . با گرویدن گشتاسب به آیین مزدیسنی، رفته رفته این آیین در سراسر ایران رواج یافت.
در گات ها زرتشت بارها فرمانروایان بدکار و روحانیون سودجو را که می کوشند مردم را در نادانی نگاهداشته و از آنان بهر برداری کنند ، سرزنش می کند.
معرفی امرداد ۴۹۳ با آوای بانو شهرزاد مفرد همراه با چهارمضراب افشاری استاد سعید فرجپوری آلبوم غوغای عشقبازان
چنانچه امیر مغزیصایب و واعظ قزوینی در سرودههای خود آنرا گلی با رنگ سرخ آتشین پنداشتهاند و گفتهاند که گرچه سرخ است ولی گل سرخ نیست و خوشبو هم نیست.
اما در برخی دیگر از بنمایهها آنرا گلی زرد دانستهاند. پس چنانکه پیداست در زمانهای گوناگون نام «آذرگون» را بر گلهای همانند نهادهاند. در همین باره در واژهنامه دهخدا زیر واژههای آذریون و آذرگون آمده است: «گلی باشد زرد که در میان زغب و پرزی با ریشههای سیاه دارد و خوشبوی نیست و ایرانیان دیدار آنرا نیک دارند و در خانه بپراکنند.
چنانکه در آذرگون گفته شد آذریون تازی(عربی) گشته آذرگون است و بهگفته فرهنگ نویسان مانند چکامهسرایان در معنی آن فرجام گوناگون و پریشانی است و آنرا خیری و گونهای بابونه، ستردیقون، ارغوان، زبیده، کخله، گاوچشم و همیشه بهار و گونهای از شقایق و گل آفتاب پرست و مانند آن گفتهاند.
صاحب تحفه گوید: نباتی است میان شجر و گیاه به اندازه ذرعی برگش بیزواید و نرم به اندازه برگ جرجیر و با اندک زغبیت(آذریون) و گلهای او بزرگ و پهن و مدور و زرد و رخشنده و در میان او برگهای ریزه سیاه گراینده به سرخی و به اوج خوش چشمانداز و همیشه رو به آفتاب دارد و به جنبیدن او دور میکند. از این گفته روشن میشود که آذریون همان گل است که اکنون آفتاب گردان نامند: و آذریون از رشک رخسار آتش رنگ او رخ بزرآب فروشست و بهسان غمگینان از اوراق گلناری چهره زعفرانی بنمود.
از نمونههای بالا و نیز از نوشتههای فرهنگها و واژههای پزشکی چنین دریافت میشود که آذرگون را پیشینیان بهدرستی نمیشناختهاند و یا این واژه در جاها و زمانهای گوناگون چمارهای گوناگونی میدادهاند. از معنی که برای این واژه آوردهاند همیشه بهار، خجسته، بخشی از شقایق که پیرامونش فراوان سرخ و میانش خجک سیاه دارد، لاله، شقر، لاله دختری، آردم، گل آفتاب پرست، گاوچشم، خیری و کحله است و گفتهاند گونهای از گل است که گاهی به سرخی زند و گاهی به زردی».
به اینگونه اگرچه در برخی از فرهنگهای گیاهشناسی گاه «آذرگون» را با فرنام زابی برای گلهایی همچون شقایق، لاله، سیکلامن و همیشه بهار که به سرخی میگرایند، نیز بهکار بردهاند اما از آنچه در متون کهن پارسی درباره گل آذرگون یا آذریون برجای مانده چنین میتوان برداشت کرد که این گلی است گرد و بزرگ با گلبرگهای زرد که گاهی نیز به سرخی میزند و با نگرش به دیدهها موجود بگمان این نگارنده آذرگون یا آذریون باره اشاره در متون کهن ایرانی گونهای از آفتابگردان یا همانSunflower با نام علمی دانشیHelianthus annuus است که در اندازههای گوناگون و با رنگهای زرد یا سرخ یا آمیختگی از زرد و سرخ در زیستگاه وجود دارد.
✍️دین بهی
جشنهای ماهانه ایرانیمان
? #جشن_آذرگان?
در نهمین روز از آذرماه که نام روز و ماه یکی میشود روز آذر در ماه آذر، #جشن_آذرگان برگزار میشود.
جشن آذرگان در سالنامه مزدیسنی(زرتشتی) سوم آذر ماه است.
فرخندگی و هم نامی روز و ماه بنام ایزد آذر و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه #ایرانیان:
آتش یكی از چهار آخشیج(:عنصر) پاک در نزد ایرانیان باستان و زرتشتیان است.
آذر نام ایزد نگاهبان آتش است. از اینرو، آذرگان نیز در شمار جشنهایی است كه آیینهای آن با بزرگداشت آتش كه یكی از فروزههای نیک اهورایی است، نزدیكی و همخوانی دارد.
آتش میان ایرانیان از دیرباز از سپنتینگی(:پاکی و ورجاوندی) ویژهای برخوردار بوده است و بنا به یک باور آنرا جانشین خورشید روی زمین میدانستند. به این دلیل است كه در اوستا سرودههایی درباره ستایش آتش و خورشید بهچشم میخورد.
جایگاه آذر در فرهنگ ایران:
آذر در اوستا «آتَر - آتَرش» و در پهلوی «آتُر - آتَخش» و در پارسی امروزه «آذر- آتش»است. آذر، ایزد نگاهبان آتش و فروزه اهورامزداست برای همین گاه او را در شمار امشاسپندان آوردهاند.
در فرهنگ ایران، آتش یکی از پدیدههای زاستار(:طبیعت) است که ستودنیست چون گرمای زندگی را در کالبد دیگر پدیدههای هستی جاری میسازد و با روشنایی خود که نشانی از آذر اهورایی است جان و دل یاران اهورامزدا را روشنایی میبخشد پس «سوی ستایش» اهورامزداست و آتش پرستاران در آتشکده از آن پرستاری میکنند. جشن آذرگان از جشنهای ویژه آتش در فرهنگ ایران است که در ستایش آذر اهورایی برگزار میشود.
در یسنا نیز بارها به آذر و آتش و اهمیت آن اشاره شدهاست كه چند نمونه از آن به این شرح است:
«ای آذر تویی خوشی بخش جهان مزدا آفریده، ما خواستاریم به وسیله تو با اندیشه پاک، گفتار راست و كردار درست و آیین نیک، مزدا اهورا را پرستش كنیم و به او نزدیک شویم.
(یسنا. هات۳۶ بند۳).
یزد آذر در نوشتارهای کهن:
در بسیاری از نوشتههای کهن از آذر اهورایی یاد شده و جایگاه او ستوده شدهاست. برای نمونه در «یسنا، هات۶٢» از آذر اهورایی با فروزگانی چون «برازنده ستایش و نیایش»،«گشایش بخش»و«پناهبخش» یاد شدهاست و از او شادکامی، زندگی دراز، آسایش همگانی، کامروایی و روشنایی خواستار شدهاند. همینگونه در آتش نیایش در ستایش آذر اهورایی آمده است:
«درود بر تو ای آتش، ای برترین آفریده سزاوار ستایش اهورا مزدا. به تو ای آتش، ای پرتو اهورامزدا، خشنودی و ستایش آفریدگار و آفریدگانش برساد. افروخته باش در این خانه پیوسته افروخته باش در این خانه فروزان باش در این خانه تا دیر زمان افزاینده باش در این خانه به من ارزانی ده.
ای آتش ای پرتو اهورامزدا آسایش آسان پناه آسان آسایش فراوان فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان و هوشیاری روان و پس از آن خرد بزرگ و نیک و بیزیان و پس از آن دلیری مردانه، استواری، هوشیاری و بیداری، فرزندان برومند و کاردان، کشورداری و انجمن آرا، بالنده، نیک کردار، آزادیبخش و جوانمرد، که خانه مرا و ده مرا و شهر مرا و کشور مرا آباد سازند و انجمن برادری کشورها و همبستگی جهانی را فروغ بخشند.»
آیینهای جشن آذرگان:
در فرهنگ جهانگیری، برهان قاطع، مروج الذهب مسعودی و المدخل فیصناعة احکام النجوم از کیا کوشیار ابنلبان شهری جیلی، این جشن را با نام «آذرخش» نوشتهاند.
ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» درباره جشن آذرگان نوشته است:
روز نهم آذر، جشنی است که به فراخور سازگاری و همآوایی دو نام #آذرجشن میگویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند است و این روز جشن آتش است و بنام فرشتهای که به همه آتشها گمارده است نامیده شده است.
اشوزرتشت میگوید که در این روز در آتشکدهها نیایش کنند و در کارهای جهان رایزنی نمایند.
نیاکان ایرانیمان آذرگان را روزی خجسته میدانستند و در خانهها و بامها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و خواندن نیایشها و گستردن سفره آیینی با خوراکیهای گوناگون در آتشکدهها که آذینبندی شده بودند، جشن میگرفتند. به هنگام جشن، بر آتش چوبهای خوشسوز و خوشبو مینهادند و آنگاه به فراخور آغاز سرما، از آتش فروزان در آتشگاه، هر کس اخگری به خانه برده و آن آتش تا پایان زمستان در خانهها فروزان بود و نمیگزاشتند خاموش شود و آن را نیک فرجام و فرخنده میدانستند.
یکی از نیایشهایی که در آذر روز هر ماه و همچنین در آذر روز از آذرماه خوانده میشود «آتش نیایش» نام دارد که پنجمین نیایش از پنج نیایش «خرده اوستا» است.
در نسک(:کتاب) پهلوی «بندهش» آنجا که «درباره چگونگی گیاهان» سخن به میان میآید از میان گلها #آذریون گل ویژه آذر شناسانده شده و آمده است:
«این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است و باشد که گوید: آذریون آذر را».
در متون پارسی گل آذریون را با نامهای دیگری همچون آذرگون، گل آتشی یا گل آتشین نیز نامیدهاند.
?ادامهاش?
#جاوید_باد_ایران?
مسئله ازدواج با محارم در دوران پیش از اسلام (شماره ۱۳)
#پژوهشی_در_فرهنگ_زرتشتی
#تاریخ_کیش_زرتشت
#مسئله_ازدواج_با_محارم
مینوی خرد خویت ودثه را در میان هفت حمد و شکران در مرتبه دوم و در میان سی وسه کردار نیك دیگر ( ۱۲،۳۷) در مرتبه نهم جای می دهد. به عکس، فسخ ازدواج همخون را در میان سی گناهی که بدترین گناهها باشد، در رده چهارم می گذارد(۷،۳۶). در بهمن یشت(۱) که شاید متن پهلوی کنونیش یادگار زمانی پیش از استیلای عرب باشد، گفته می شود که مرد پرهیزکار و پارسا، حتی در زمان تسلط بیگانه هم باید از خانواده خویش زن بگیرد. بخش سوم دینکرد که به دست اتورپات - هیمیت (آذربادھیمیت - آذربادامید -)(۲) مصنّفی نسبهً متأخر نگاشته شده است، در فصل هشتادو دوم دفاع ذیل را از ازدواج همخون در بردارد: «هرچه میزان خویشاوندی در «خویت ودثه نزدیکتر باشد، تنومندی و فرزانگی و خصال نیکوی فرزندان نمایانتر و مزدایی تر خواهد بود. این سخنان خطاب به خاخامی گفته می شود و دستوری که سخن می گوید در شرح و بسط تئوری برگزیدگی برخی از انواع، همانند اسب و سگ (و به زبان دیگر، تئوری بقایِ انسب) برای حریف خویش کوتاهی نمی کند. اظهار می دارد که خویت ودثه مایه بقا و اصلاح نژاد می شود و از پی این سخنان چنین می گوید: «گواهی می دهم که تنها اهریمن می تواند بر گرده انسانها بگذارد که ازدواج همخون را که برای آسایش و خوشبختی و نگهداری نژاد سودمند است، وادهند...)
تصدیق می کنم که زیبایی و نشوء ونماء و صحت عقل و سلامت مزاج و سلامت قوای دیگر كودک با میزان نزدیکی و درجه خویشاوندی طبیعی پدر و مادری که به او زندگی می دهند تناسب مستقیم دارد و میزان این نزدیکی هرچه بیشتر باشد، کودک، به همان میزان، زیباتر و نیکوتر و پخته تر است.» تصدیق می کنم که خویت ودثه در میان برادر و خواهر باید به سه طرز ذیل باشد : یکی آنکه فرزندان دو برادر باشند (یعنی، پسر عمو و دختر عمو باشند) -دوم آنکه فرزندان برادر و خواهر باشند (ازدواجی که در میان برادر زاده و خواهرزاده صورت می پذیرد) و سوم آنکه فرزندان دو خواهر باشند .» قضيه کودکانی هم که فرزندان پدر و دختر و پسر و مادر هستند، به همین گونه است... پسر بچه ای که از پشت تو و شکم مادرت آمده است، در واقع برادر تو است... چنین فرزندی برادر پدر خویش است. مگر این کار کاری خوب(۳) نیست؟» اگر، از سوی دیگر، مادر ، خواهر یا دختر گرفتار مرضی نهانی باشد ، مگر نیکوتر نخواهد بود که جراحی که به معالجه آنان می پردازد، به عوض هر مردی که با خانواده بیگانه است، پسر ، برادر، پدر باشد؟ نیکوتر است که قباله (نبشتِ(۴) چنین ازدواجی در خفا (در پشت(۵) نگاشته شود . در اوائل ویس و رامین می بینیم که چنین قباله ای، مثل سند عادی ازدواج، نیازی به این ندارد که به مهر هیربد (۶) آراسته شود. - و بسی نیکوتر است که «کار» ازدواج در نهان به اتمام برسد، بی آنکه شیپورها قضيه را به مردم محلّه یا دِه خبر دهند. زیرا که، در چنان صورتی، ممکن است که بیگانه ای - چون يك نفر رومی- از آن آگاه شود. یکی دیگر از امتیازهای این وصلت بر زناشوییهای دیگر آن است که زن و شوهر بیشتر از آن حدی که دو بیگانه بتوانند یکدیگر را دوست بدارند، یکدیگر را دوست می دارند. در چنین وصلتی، شوهر، به ملایمت و ملاطفت، صاحب دارایی (بنك شاه(۷) است، زیرا که خشونت بیگانه در او دیده نمی شود. به جهاز و مهر (کابین (۸) و لباس و عطر و هر چیزی هم که باعث خرج و نقصان میراث شود نیازی نیست» - در وِیس و ورامین نیز همین دلیل آورده شده است.(ص ۱۳۵ _ ۱۳۶)
۱)Bahman - yast
۲)Aturpat - Hemat
۳)xūp- kār
۴)nipist
۵)dar pust
۶)herpatt
۷)Bunak - šah
۸)kābēn
مأخذ: مظاهری، علی اکبر _ خانواده ایرانی در دوران پیش از اسلام _ با مقدمه پل فوکونه (استاد دانشگاه سوربن) و دکتر حامد فولادوند _ ترجمه: عبدالله توکل _ نشر قطره _ تهران، سال ۱۳۷۷
آرامگاه اشو زرتشت کجاست؟
تاریخ درگذشت اشوزرتشت روز خیرایزد و دی ماه برابر با پنجم ماه دی می باشد، زرتشتیان چون به بقای روح و فروهر نیاکان خود باور دارند، اصولا پس از مرگ، علاقه زیادی به اینکه به سر مزار درگذشته بروند و شیون و زاری كنند، را ندارند، بنابراين برای زرتشتيان، مهم نبوده که اشوزرتشت در کجا دفن شده و همواره روح او را در کنار خود احساس می کنند و از روح و فروهر پاک اشوزرتشت برای پیشرفت کارهایشان کمک می خواهند و به دنبال محل آرامگاه اشوزرتشت نیستند.
ولی بنا بر اثبات بيشتر دانشمندان، آرامگاه اشوزرتشت، دراستان بلخ افغانستان و درشهر مزار شریف می باشد. همان جايیکه بنا بر باور مذهب شیعه( بيشتر مردم شهر مزار شریف را شيعيان تشکیل می دهد)، آنجا مزار علی پیشوای تازیان می باشد، در حالیکه مزار علی در عراق واقع است و از نظر تاریخی هرگز علی به افغانستان گذر نکرده است، و مزار شریف به خاطر این گفته اند که مردم می دانستند که یک مزار شریفی در شهرشان وجود دارد که برای حفظ آن بایستی یک نام مقدس و سپنتايي به آن بدهند.
نام قدیم شهر مزار شریف هم بلخ بوده و نام این استان هم اکنون هم بلخ است و در اوستا بسيار آمده که بلخ محل پادشاهی شاه گشتاسب بوده که اشوزرتشت دین خود را ارايه و تبلیغ می کرده است، و در این شهر جاودانه شد.
از این نوع کارها د رایران زیاد است، مانند لقب تخت سلیمان که به مقبره کورش بزرگ داده اند یا نقش رستم یاتخت جمشید وغیره، که بتوانند این مكان ها را به خاطر احترام این افراد، از حمله دشمنان در امان دارند، که خوشبختانه موفق هم شده اند.
موبد اردشیر خورشیدیان
پرسش:
موبد نیکنام عزیز، در این جهان آشفته چه کسی و یا چه معیاری برای اندیشه نیک وجود دارد؟ از کجا بدانیم که اندیشه ای نیک است؟
پاسخ:
چنانچه در این جهان، آشفتگی وجود داشته باشد از نابخردی، بی دانشی و احساس برگرفته از تعصب ما مرتو(:انسان) ها فراهم شده است.
چگونگی دانستن اندیشه نیک، گام برداشتن همگان در زندگی با انگیزه دانش اندوزی، با هدف سود بخشی و آسایش، رسیدن به تازگی وآبادی وسرانجام خشنود ساختن « گه اوش اوروان» (:روان هستی) است که در بند نخست از اهنودگات(:سرودهای زرتشت) آمده است. این تلاش و همت برای خشنودی روان هستی، به هر ریختی(:شکلی)، به هر روزگاری و درهر جایگاهی شدنی است.
آشکار است آنکه خواستار پیروی از اندیشه نیک باشد چنانچه پشتکار و اراده آن را نیز به همراه داشته باشد بیگمان به هازمان(:جامعه) دروغین نگرشی نخواهد داشت چون نیکی ها را تنها برای ارزش آنها پاسداری خواهد کرد و نه برای باور، برداشت و خواسته کسانی که ارزش اَشا(:راستی) را درک نکرده اند.
برگرفته از تارنمای روانشاد موبد دکتر کوروش نیکنام
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago