?☘تأملات عارفانه☘?

Description
فاطمه سادات کتابچی
مدرس دانشگاه
پژوهشگر فلسفه

ارتباط با مدیر (انتقادات، پیشنهادات):
@Divine_mysteries
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 4 weeks ago

1 year, 7 months ago

رو کرد به کریم‌ِاهل‌بیت‌ و پرسید:
- عقل چیست؟!

آقا فرمود:
اینکه بتوانی جرعه جرعه
بغض‌ و اندوهَ‌ت را
فرو بَری‌ و صبوری‌ کنی؛
تا وقتِ اتفاقاتِ خوب فرا برسد ...

#تاملات_عارفانه

? @Mystical_meditations?

1 year, 7 months ago

يا مُرْتاحُ يا مُفَرِّجُ
اي فرح‌بخشِ دل‌ها، اي غم‌زُدا

#تاملات_عارفانه
? @Mystical_meditations?

1 year, 8 months ago

مجنون چندین روز طعام نخورده بود.
آهویی به دام او افتاد، اکرامش نمود
و رهایش کرد.
پرسیدند: چرا چنین کردی؟
گفت: 《از او چیزی به لیلی می‌ماند.
جفا شرط نیست.》

#تاملات_عارفانه

? @Mystical_meditations?

1 year, 8 months ago

عشق
اگر در جان نباشد،
جان، چه باشد ؟؟
هیچ ... هیچ ...

-شاه‌نعمتِ‌اللهِ‌ولی

#تاملات_عارفانه

? @Mystical_meditations?

1 year, 11 months ago

?همیشه فکر می کنم کاش آن قدر عمر می کردم تا می توانستم تمام کتاب های خوب جهان را بخوانم... حیف از عمر کوتاه و زمان اندک و این دنیای عجیب و غریب... ?در حد توان و به فراخور موضوع کانال، دوست دارم، تکه تکه از کتاب های متفاوت را در چند سطر باهم بخوانیم، جمله…

1 year, 11 months ago

?بُرشی از ?ملتِ عشق... وقتی کسی را می‌کُشی، حتما چیزهایی از او در تو باقی می‌ماند. یک تصویر، یک بو، یک نَفَس… یک آه، یک نفرین، یک صدا… من به این می‌گویم «نفرینِ مقتول» ... این نفرین به بدنت می‌چسبد، می‌ماند و بعد شروع می‌کند به کندن، گویی که تنت را سوراخ…

1 year, 11 months ago

?بُرشی از ?ملتِ عشق...

وقتی کسی را می‌کُشی، حتما چیزهایی از او در تو باقی می‌ماند.
یک تصویر، یک بو، یک نَفَس…
یک آه، یک نفرین، یک صدا…

من به این می‌گویم «نفرینِ مقتول» ...
این نفرین به بدنت می‌چسبد، می‌ماند و بعد شروع می‌کند به کندن، گویی که تنت را سوراخ می‌کند و فرو می‌رود، تا اینکه به اعماق قلبت راه پیدا کند.

آنجا منزل می‌کند و دوباره در تو زندگی می‌یابد. وارد رویاهایت می‌شود، خواب‌هایت را زخمی و تکه‌تکه می‌کند.
روزها را به هر نحوی می‌گذرانی ولی شب که تنها می‌شوی، توی رختخوابت عرقی سرد بر تنت می‌نشیند.
هر مقتولی در قاتلش به زندگی ادامه می‌دهد.
از زمانی که قابیل، هابیل را کشته،
هیچ قاتلی نتوانسته از بار امانت مقتولش رها شود.

#ملت_عشق
#تاملات_عارفانه

1 year, 11 months ago

سود کرده یوسفَ‌ش را؛
هر کسی نفروخته...

#تاملات_عارفانه

? @Mystical_meditations?

2 years ago

✏️"منِ"فیلسوف...
?نوشته ای اندر حکایت حال و هوای این روزها...
?فاطمه سادات کتابچی

در دوران کودکی به پدربزرگم بسیار علاقه مند بودم،از عالمان دینی بود؛
از کودکی همواره شبیه یک انسانِ بزرگ مخاطبش قرار می گرفتم،
مشوقم بود در کنار مطالعاتِ قرآنی و اعتقادی، بوستان‌ و گلستانِ سعدی بیاموزم...
و من با آن سن کَم، چه بسیار کنارش می نشستم‌ و
گاه به قرآن خواندنش گوش میدادم؛
گاه به حاشیه نویسی ریزی که با مداد، کنار کتب روایی انجام میداد خیره میشدم؛
و گاهی هم در سکوت، تنها به بسیاری از کتاب هایی که در کتابخانه داشت _که حتی خواندن نام هایشان هم  برایم سخت بود_ نگاه می کردم...
صدای اذان که می آمد،
به 《اشهد ان امیرالمؤمنین علی ولی الله》 که می رسید؛
بغض گلویش را درهم می فشرد،
هنوز قطرات اشکی که به هنگام شنیدنِ نامِ مولا بر دیدگانش جاری می‌شد،برایم تازه است...
با خود میگفتم ،چرا هر بار با شنیدن نام امیرالمؤمنین اشک میریزد؟...
حکایتِ این اشکِ عجین شده با شوق
این بغضِ نفس گیرِ آمیخته با حُب چیست؟...

سال آخر دبستان بودم،
از مدرسه به خانه آمدم،
به عادت همیشه
به سراغش رفتم تا چای عصر را در حضور وجودِ گرمابخشش باهم بنوشیم،
اما او قبل از من، برای همیشه خانه را ترک کرده بود،
این اولین بار بود که در کودکی،
با واقعه ای روبرو بودم که درک آن، فراتر از ظرفیتِ روحِ لطیفِ دخترانه ی ۱۱ ساله ام بود...

به حیاط خانه رفتم،
دیگر نه آن درخت انار؛
نه آن گل های رزِ سرخ باغچه،
هیچ کدام برایم زیبا نبود،
اولین بار بود که عدم پایداری و بی ثباتی این جهان را احساس می کردم،
اولین بار بود که می فهمیدم خاصیت این دنیاست که نباید دل ببندم به داشتن ها و بودن ها، که فقدان، ذاتی این جهان است...

??????
حال در این روزگار جوانی که می گذرد، فکر می کنم چه عواملی مؤثر بود تا در زندگی،
من و امثال من به دنبال علوم عقلی و عرفانی باشیم...
در عصری که هم سن‌ و سال هایمان مشتاق علوم مهندسی بودند و بعضی دیگر پزشک شدن را حرفه ی مناسب و درخور می دانستند...

آن چه میان سرگذشت خودم و برخی دیگر از دوستانی که اهل اندیشه و فلسفه اند، مشترک می یابم،
این است که از سنین راهنمایی و دبیرستان، همواره پرسش هایی بنیادین برایمان پُر رنگ بوده است...

اما مهم تر از آن امر مشترک،
نقش عواملِ محیطی در زندگی است؛
که این پرسش ها را پُر رنگ تر می‌کرد
و  در پی کشفِ پاسخ آن ها برآمدن را برایمان ضرورت می‌بخشید.
یکی از این‌عوامل محیطی،
حضور انسان های صاحب نفس بود...
انسان هایی که همواره الهام بخش بودند که در این  جهان در جستجوی یقین و حقیقت باشیم،
اینکه دریابیم عمر دنیا کوتاه تر از آن چیزی است که به نظر می رسد،
و فرصت ها خیلی زود از دست میروند..

اینکه به دنبال کسب معنویت، اخلاق و تقویت ارتباط با اهل بیت علیهم السلام باشیم.
شنیدنِ این حرف ها از یک سو،
عامل بودنشان‌ از سوی دیگر،
تلاش ما برای داشتن یک زندگی معنوی بر اساس اعتقادات و اخلاق را رقم زد،
تلاشی که صرفِ نظر از میزان موفقیت ما در حصولِ نتیجه، خود ذاتا ارزشمند است.

???????
این روزها اما
این "منِ" فیلسوف
جور دیگری به شرایط کنونی نگاه میکند..

این روزها هرچه می گردم آن صاحبان نفس را، آن اهل دل را، زیرخاک می یابم...
و اما
روی خاک،
نسلی را می بینم،
اغلب نشسته در کافه های کم نورِ تاریک،
که نشانه ی روشنفکریشان سیگار است
و شاید هم شرابی که هزار توجیه برای حلال بودنش دارند؛
حالا هم که کشف حجاب.
نسلی همراه با اندیشه هایی ضد دین و شریعت  که حاصلِ خلط مفهوم دین و مصداقِ دینداری است...
نسلی که امیال و باورهایش را با جامعه غرب و نه با وطن سازگار تر می یابد...
نسلی که دیگر پرسش های بنیادین برایش مطرح نیست،
نسلی که مولفه های دینی را  معناستیز می یابد،
و تمام هم و غم اش، شده کسبِ آزادی موهوم از آنچه غربی ها دارند و این ها ندارند...
??????
نمی دانم چه بر سر اندیشه فلسفی و اعتقادی این نسل خواهد آمد؟!

آیا فرزندانِ این نسل؛
صدای قرائت نماز و  قرآنی را در خانه می شنوند؟
و یا روح و دلشان، از اشکِ چشمانِ پدر بزرگی به هنگام شنیدن نامِ 《علی》، معنا می پذیرد؟
و یا با دیدن پدیده ای همچون مرگ، به تفکر اثربخش واداشته می شوند؟

??????
من اما این نسل را مواجه با بحرانی می دانم که نامش را می گذارم:《بحرانِ فقدان معنویت》...

معنویت و اخلاق به عنوان مهم ترین مولفه های معنابخش زندگی فردی و اجتماعی اند که خلا آن ها می تواند صدمات جبران ناپذیری را به فرد و جامعه تحمیل نماید...

فقر فلسفی، فقر معنوی، فقر اخلاقی
تهدیدات این جامعه اند؛
که البته می توان فقر اقتصادی را به عنوان مهم ترین علت در تبیین این بحران درنظر گرفت...
????

و خلاصه اینکه،
این "من" فیلسوف
نگرانِ یاس فلسفی و فقر معنوی نسلِ آینده ی این سرزمین است...

#تاملات_عارفانه
#منِ_فیلسوف
? @Mystical_meditations

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 4 weeks ago