?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 2 days ago
در هفدهمین سالروز درگذشت پدر این مطلب ابوالحسن عزیز را در اینجا ارسال میکنم…
روانشان شاد
يادي از پدر در نهمين سال بي او
امروز نهمین سالی است که پدرمان را از دست دادهایم. شب در مجلسی بودم که جمعی از ایرانیان فرهیخته هم حضورداشتند و یادی از او کردم نزد بزرگی که او هم پدری بینظیر داشت که حقی بزرگ بر گردن همه ما ايرانيان داشته و دارد.خاطرهای گفتم از پدرم که چه شوقی داشت در کارهای عام المنفعه حمایتگرانه اجتماعی. مردی بود به غایت صادق و جدی که بعدها در کمتر کسی از دور و بری ها آن نشانهها را دیدم. از سال قبل نوشتهای به یادش نوشتم که وجهی موسیقایی و ادبی او را نمایان میسازد. همان رابه یادش آوردهام که تا دیگران را هم در سالروز درگذشتش شریک کنم. اگر چه یاد او همهگاه با من است. هر صبح و مساء، همچنانکه یاد هر پدری نزد فرزندش هست. تا ابد.
در مجلس به يادش فاتحه اي خواندم ، چرا كه مردي باورمند بود و ايماني قوي داشت و سنت هاي ايماني را نيز به كمال به جاي مي آورد.
یاد و خاطرات- بخش دوم :شاهنامهخوانیهای پدر
امروز (۲۱ آذر) هشت سالی است که بیپدر شدیم. آن زمان این کلمه یک فحش بود و هنوز هست. اما در این هشت سال وقتی به این واٰژه فکر می کنم می فهمم که چقدر درست بوده است و واقعا بد فحشی است که کسی بیپدر شود. مهم نیست که چه سن و سالی داشته باشی و پدرت را از دست داده باشی. مهم نفس وجود چنین شخصی است که وقتی از زندگی رفت گویی چیزی بزرگ را از کف دادهای. البته دوست بزرگوارم دکتر غلامحسین معتمدی(که شاید شاخصترین مرگشناس ایران باشد) بر این باور است ک رابطه فیزیکی از دست میرود اما نفس رابطه وجود دارد و به گمانم تا حدودی هم درست میگوید. چرا که در تمامی این هشت سال حضور معنویاش را حس کردم. نمیدانم دیگرانی هم که بیپدر شدند، به خصوص در سن و سال ما که دیگر زندگیای تشکیل دادیم، چنین حالتی داشتهاند یا نه؟
پدرم شاهنامهخوان قهاری بود و علاقه من به شاهنامه هم از داستانهای او و نیز اشعاری که از شاهنامه در خاطرداشت شروع شد. شاهنامه را همیشه با آواز میخواند. آوازی در گوشههایی شبیه سوز و گداز یا مثنوی اصفهان. برایم جالب بودکه یکبار هم نشد که او بدون آواز شاهنامه بخواند. چنان احترامی برای شاهنامه و فردوسی قایل بود که انگار باید تمامی آیین و رسوم این کار را هم رعایت میکرد و به جا می آورد. یاد صحبتهای محمد زهرایی میافتم که میگفت برای کتاب حرمت و احترام قایل شو تا حرمت و احترام ببینی و پدر ما برای شاهنامه چنین شانی قایل بود.
وقتی فوت کرد دفترچهای( علاوه بر دفترچهخاطرات که نزد برادر بزرگم مصطفی است) از او به جا مانده بود که دغدغههای روحی و شخصیاش در روزهای آخر حیات را نشان میداد و این را از انتخاب اشعاری خاص از شاهنامه میتوانستم بفهمم . نوعی مواجهه و پرسش از خود و اینکه که بود و چه کرد؟ پرسشهایی اساسی که نمیدانم آیا در روزهای پایانی زندگی ما و هر کسی به سراغش میآید یا نه؟ روزهایی که آدمی بیش از هر چیزی مرگ را حس و دریافت میکند. این دفتر را عبدالحسین گرفته بودو پیشنهاد داد که برای شعر سنگ قبر پدرمان، به جای اشعاری مرسوم( که در جایش قابل احترام است و اما به ذهن من تکراری میرسید) همان دغدغهها را انعکاس دهیم و لذا من نیز این اشعار را انتخاب و در رایزنی با او و برادر بزرگترمان در نهایت روی سنگ قبرش نوشتیم که این شعر در زمره آخرین دستنوشتههایش بود و امضای معروفش(البته معروف در همان منطقه خودما) را پای این شعر زدیم و نام فردوسی بزرگ.
جهان را چنین است ساز و نهاد
برآرد زخاک و دهدشان به باد
تو گر دادگر باشی و پاک رای
به آیین بيایی به دیگر سرای
نکته جالبتر این که وقتی عبدالحسین نخستینآلبومش به نام تمنای وصال را منتشر کرد. روزی نشسته در مسیری میرفتیم که او همین ریتم و وزن مثنوی پدرمان را زمزمه کرد و ناگهان گفت: الان به ذهنم رسید که چرا به جای آن مثنوی سوز و گداز در تمنای وصال از این ریتم و وزن در مثنوی استفاده نکردم و همهگاه این افسوس با او بود، چرا که کمتر کسی این فرم آوازی را در آواز اصفهان خوانده بود و یا حداقل ما نشنیده بودیم.بعدها البته در چند کنسرت از این فرم استفاده کرد و من به دنبال اینم که نسخهای صوتی از این اجرا را به دست آورم و یا نمونهآی رادر یکی از پست های آینده قرار دهم.
یک بار هم با استاد شهرام ناظری که به دنبال فرمهای خاص در شاهنامهخوانی بود در این زمینه صحبت کردم وایشان هم تاکید کرده بودند که فرمش کمی متفاوت و خاص است. در واقع یک حالت حماسه و رجز مانند به مثنوی اصفهان میدهد که با وضعیت نسبتا ملایم و پر سوز وگداز مثنوی اصفهان تفاوت دارد.
چند کار محلی هم هم میخواند و یا برخی نوحههایی که عمده آنها را من جایی دیگر نشنیده بودم و یا برخی سحرخوانیهایی که روی آواز دشتی میخواند که باز هم ساخته و پرداخته ذهن خلاقش بود. یادش گرامی باد و روحش شاد.
*✍?یک موفقیت برای موسیقی ایران در حوزه بینالمللی.*
یکی از قطعات و تصانیف آلبوم «سایه دوست» مورد توجه داوران «بنیادجایزه جهانی موسیقی» قرار و نشان طلای این جایزه را از آن برادرم «عبدالحسین مختاباد» و از آن مهمتر موسیقی ایران کرده است.
تبریک برای این موفقیت.
تصنیف از “شرم در حجاب” را نخستین بار در تالار نمایشگاه بینالمللی با گروه رودکی شنیدم.
روی شعری از حافظ با ریتم و فضایی برانگیزاننده و پرهیمنه.
این کار بعد از سالها به سفر موسیقایی خود ادامه داد و توانست نظر داوران در ینگهدنیا را جلب و همراه با هشت اثر دیگر از موزیسینهای کشورهای چین، امریکا، انگلیس، صربستان و... نشان طلایی را به خود اختصاص دهد.
نام چهار ایرانی دیگر هم در این فهرست قرار دارد که نشانهای نقره و برنز گرفتند. «سینا علم» برای نوازندگی در آلبوم «کمانهرو»، «احمد میرمعصومی» برای آهنگسازی آلبوم نوازش لحظهها، در جمع صد نفری قرار دارند که نشان نقره دریافت کردند و #شاهین_یوسفزمانی برای آهنگسازی قطعه «صبح» و «حامد حافظی» برای تکنوازی سنتور در آلبوم «از برگها» در میان ۵۰ نفری قرار دارند که نشان برنز گرفتهاند.
سال گذشته نیز آقای «مسعود رضایی» نوازنده وموزیسین ایرانی مقیم لسآنجلس نشان نقره این جایزه را گرفته بود.
زحمات و تلاشهای آنها هم مشکور و تبریک به آنها برای این موفقیت.اما طبیعیای است که نشان طلا اهمیت دیگری دارد و رسیدن و دستیابی به آن چه برای آقای مختاباد و همچنین موسیقی ایران یک موفقیت خوب و مهم است و یکی از محاسن آن همانا جلب توجه موزیسینهای جوان و مبتکر و حتی دیگر موزیسینها برای مشارکت در این گونه رقابتهاست. تا انجایی که در فهرست سالهای گذشته جست و جو کردم کسی از ایران نشان طلا نگرفت و این نخستین بار است که چنین توفیقی نصیب یک قطعهای از ایران میشود.
#سیدعبدالحسین_مختاباد #جایزه_جهانی_موسیقی #سایه_دوست #از_شرم_در_حجاب #حافظ #حافظ_شیرازی #نشان_طلای_جایزه_جهانی_موسیقی_برای_ایران #ایران_نشان_طلای_جایزه_جهانی_موسیقی
@abdolhosseinmokhtabad
@globalmusicawards
#globalmusicawards
#globalmusicawardwinner
#globalmusicaward2020
#globalmusicawardswinner
#globalmusicawardsgoldwinner
#globalIranianmusicawardwinner
@masoud.rezaei.music
@shahinyousefzamani
@hamedhafezi1385
@sinaalam1
@ahmadmirmasoumi
#abdolhoseein_mokhtabad
https://www.instagram.com/p/B-89bQkJH_f/?utm_source=ig_web_copy_link
خوشه چین
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: روح الله خالقی
ترانه سرا: فریدون مشیری
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
شبهای رویایی
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: مختاباد
ترانه سرا: بامداد جویباری
تنظیم برای ارکستر ملی: فریبرز فرهنگ مهر
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
شور مستی
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: روح الله خالقی
ترانه سرا: فریدون مشیری
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
چرا که وقتی وارد استودیو یا ارکستر میشوند کسی از آنها نمی پرسد چه نمرهای گرفتهاند بلکه باید بتوانند آنچه آموختهاند را به خوبی ارائه کنند. مسیر هنر پر پیچوخم است و ممکن است یک هنرمند بارها به بنبست بخورد، درواقع، در حیطه هنر، غم و شادی، شهرت و محرومیت همراه یکدیگرند و این یک سفر طولانی است.
چرا دراین سالها کمتر شاهد اجرای کنسرتهای برونمرزی از شما بودهایم؟
تقریبا از دهه90 که درگیر کارهای اجرایی شدم، این مسئله فترتی را در خوانندگی من ایجاد کرد و باعث شد تاحدودی از ارتباط با مردم فاصله بگیرم. بعدازآن هم دوره طولانی بیماری کرونا مزید برعلت شد ولی تصمیم دارم دوباره فعالیتهای جدید خود را از سر بگیرم.
دربین قطعاتی که دراین کنسرت اجرا شد، دو سه قطعه نوستالژیک از کارهای گذشته شما نیز به چشم میخورد،این مسئله باعث شد این سوال درذهنم شکل بگیرد که چرا امروز اغلب هنرمندان بنا به باب سلیقه مردم سعی میکنند به جای اجرای قطعات جدید، به بازخوانی کارهای گذشته خود یا هنرمندان دهههای پیشین بپردازند، درحالیکه میتوان بهفراخور پیشرفتهایی که در موسیقی امروز به وجود آمده شاهد تولید آثار تازهتر و بهتری بهلحاظ فنی و محتوایی باشیم، ولی چرا تکرار آثار نوسالژیک برای بعضی از هنرمندان خوشایندتر است؟
اجرای آثار نوستالژیک بهخودی خود یک اشکال به شمارنمیرود؛ فرض کنید اگر درارکستر قطعه "مرغ سحر" اجرا شود نشانگر چند آیتم است و دردرجه اول، برجستگی این اثر را نشان میدهد که چطور درطول سالها، همچنان توانسته تازگی خود را حفظ کند و برای شنونده جذابیت داشته باشد. درموسیقی کلاسیک هم همینطوراست، کمااین که قرنهاست آثاری از بزرگان موسیقی جهان مانند باخ و بتهوون توسط ارکسترهای کشورهای مختلف اجرا میشود ولی هر وقت که گوش میکنیم گویی ورژن جدیدی ازاین آثار را میشنویم. درباره قطعات این کنسرت، چون زمان اندک بود و نشد که برنامهریزی زیادی برای اجرای قطعات تازه داشته باشیم سعی کردیم آثاری از دهههای گذشته من هم درفهرست قطعات اجرا شده گنجانده شود. اما تصمیم دارم در کنسرت بعدی، آثار جدید خود را اجرا کنم، به ویژه این که اخیرا یک کار ارکسترال را به پایان رساندهام که شعر آن از دکترشفیعی کدکنی است و به زودی منتشر خواهد شد و تنظیم آن هم به عهده خودم بوده است. اما دراین کنسرت، فرصت محدود بود و علاوه برآن با حادثه فوت رییس جمهور هم مواجه شدیم و حتی قرار بود که کنسرت کنسل شود. درمجموع، کنسرتی که گذشت، دارای فضای نوستالژیکی بود و زحمت وافری برای برگزاری آن کشده شده بود. این کنسرت برداشت جدیدی از موسیقی بوده است و امیدوارم مخاطبانی که به تماشای آن نشستند لذت برده باشند یا اگر نقدی نسبت به این کنسرت دارند ارائه دهند.
به نظر شما کنسرتهایی ازاین دست چقدر میتواند درارتقاء سطح شنیداری مخاطبان موسیقی اصیل ایرانی تاثیرگذار باشد؟
درسوالات پیشین شما به این مسئله اشاره کردم که درحالحاضر موسیقی ایرانی با چالشهای زیادی روبه روست و طبعا نمیشود انتظار داشت که با برگزاری یک یا دو کنسرت تمام این مشکلات یک شبه مرتفع شود، اما هنرمندانی هم که دراین عرصه کار میکنند نباید مایوس شوند و دست از تلاش بردارند، چندان که خود من به چشمانداز موسیقی ایرانی امیدوارم و معتقدم با ایجاد فرهنگسازی دراین زمینه میتوان پیوندهای عمیقتری را بین این نوع موسیقی و مردم به وجود آورد.
مهمترین ویژگی این کنسرت از دیدگاه شما چه بوده است؟
آنچه درارکستر ملی نظر من را به شخصه جلب کرد و برایم جالب بود این که امروز دراین ارکستر جوانان مستعدی ساز میزنند که فعالیتشان باعث افتخار است. درمجموع از نوآنس ارکستر خوشم آمده و همان طور که گفتم، فعالیت نوازندگان جوان برایم قابل احترام و ستایش است. همایون رحیمیان هم رهبر خردمند و دارای اندیشه است و چون خودش آهنگساز خوشذوقی است به خوبی توانسته در هدایت ارکستر نقش داشته باشد. گرچه قطعاتی که من برای خواندن دراین کنسرت انتخاب کردم، قطعات سختی بود که هرخوانندهای را با چالش مواجه میکرد، بههرحال امیدوارم از اجرای این آثار به خوبی برآمده باشم و مخاطبان لذت برده باشند. کنسرت اخیر ویژگیهای زیادی داشت و کسی که مخاطب موسیقی ارکسترال است و با این نوع موسیقی آشنا باشد به خوبی متوجه تفاوتهای این کنسرت با رویدادهای دیگر میشود. برای برگزاری این کنسرت زحمات زیادی کشیده شد و خروجی آن بازخوردهای مثبت مردم بود که برای من ارزشمند است و امیدوارم دوباره شرایطی به وجود بیاید که بتوانیم چنین کنسرتهایی را با ارکستر ملی برگزار کنیم.
اگر درشرایط فعلی و به رغم تمام مشکلات موجود که درزمینه موسیقی اصیل ایرانی هست یک جوان بخواهد خوانندگی دراین حیطه را انتخاب کند شما این مسیر را به او توصیه میکنید؟
چرا که نه؛ ولی جوانانی که قصد دارند وارد این عرصه شوند باید این نکته را درنظر داشته باشند که نهتنها در موسیقی که درهر رشتهای؛ موفقیت زمانی حاصل میشود که ممارست و دانش دوشادوش هم پیش بروند. هنرمند برای آن که به شهرت برسد باید زحمات و رنجهای زیادی را متحمل شود و اینطور نیست که یک جوان فکر کند این جادهای هموار و اتوبانی ششبانده است که میتواند از همان ابتدا با سرعت 120کیلومتر پیش برود. هیچ موفقیتی یک شبه حاصل نمیشود، خود من هنوز که هنوز است،روزی دو سه ساعت تمرین میکنم. همیشه در جایگاه یک معلم به دانشجویانم تاکید کردهام دنبال نمره نباشند، بلکه سعی کنند کاری که دارند انجام میدهند را به بهترین نحو ارائه دهند.
شمع شبانه _________
شعر : استادمعینی_کرمانشاهی
آهنگ : استاد مجید_وفادار
صدای : دکتر عبدالحسین مختاباد
"بزم موسیقی" کانالی متفاوت?
@bazmemusighi
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 2 days ago