?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month ago
عوضی کسی است که به خودش اجازه میدهد از مزایای خاص یک امتیاز که مسلماً از آن او نیست بهره ببرد. این از ابعاد نادانی است: اما تمام ماجرا نیست. با این که فرد بیعاطفهی مبتلا به اختلال فکری به مثابهی پسرعموی فرد «نفهم» است، او (فرد عوضی) به ریسکپذیری علاقه دارد و این ویژگی در شخصیت «نفهم» دیده نمیشود... هیچکس به اندازهی تصور فرد «نفهم» از خودش، در همهچیز محق نیست. او فقط از راه شنیدن میآموزد و فقط از چیزهایی ممکن است بیاموزد که بخشی از نفهمی خودش باشند...
| تئوری نفهمها | اریک شوئیتزگبل | زهره مهرنیا|
دو محقق تصمیم میگیرند پای مفهومی از فیزیک کوانتوم بهنام «درهمتنیدگی» را به عالم روانشناسی، جامعهشناسی و انسانشناسی باز کنند و درباره تطبیق این مفهوم در شبکههای انسانی و اجتماعی پژوهش کنند؛ نتیجهی این تحقیقات آنچنان عجیب و غریب مینماید که مجبور میشوند این نتایج را دوباره و چندباره به آزمون بگذارند. خودشان میگویند: «این نتایج بیشتر به فیلمهای تخیلی هالیوود شبیه بود بنا بر این خودمان تردید کردیم و سعی کردیم بیشتر آزمایششان کنیم اما هربار همان نتایج به دست میآمد.»
دو مفهوم در این تحقیقات نمود بیشتری دارند: «پیوند قوی» و «پیوند ضعیف». ما در طول زندگی ممکن است چند دوست صمیمی داشته باشیم که بیشتر وقتمان را با آنها میگذرانیم: به پیوندی که با آنها داریم «پیوند قوی» اطلاق میشود و این دوستان صمیمی ما اگر دوستانی داشته باشند که آنها نیز دوستانی داشته باشند، به حلقههای چندم این ارتباطات، «پیوند ضعیف» میگویند. یکی از نتایج این تحقیقات این است که برعکس تصور، بیشترین تاثیر بر سبک و کیفیت زندگی، موفقیت یا عدم موفقیت و... نه از پیوندهای قوی بلکه از پیوندهای ضعیفمان میگیریم...
کتاب درهمتنیدگی نتایج این تحقیقات شگفتانگیز را در اختیار عموم مردم قرار داده است.
| درهمتنیدگی| نیکولاس کریستاکیس، جیمز فاولر| دکتر سامان الهیاری تفرشی| استخوانهای روح | نشر نیماژ |
سالواتیهرا هر روز نقاشی میکرد. هرشنبه با رنگ آبی در پایینترین نقطهی تابلو که دستش میرسید تاریخ میزد. بعضی هفتهها پنج متر نقاشی میکرد؛ بعضی هفتهها هم فقط یک متر، اما هیچگاه کمتر از این نقاشی نکرد. مقداری که نقاشی میکرد بسته به جزئیاتی که کار لازم داشت فرق میکرد. هیچوقت نقاشیکشیدن را متوقف نکرد چون برای او بوم نقاشی هیچوقت از حرکت نمیایستاد. انگار با این شیوه میخواست از فلج قلمی خلاص شود که گریبان هر نقاشی را میگیرد. انگار طاقهی کرباس مدام به سمت چپ باز میشد؛ طوری که او در مقام نقاشْ قادر به مهار آن نبود. هرگز به خودش اجازه نداد که به عقب برگردد و بهسراغ کارهای گذشتهاش برود. اگر چیزی را که کشیده بود دوست نداشت، آن را مجدداً و در ادامه با تغییراتی میکشید؛ اما هیچگاه به عقب برنگشت. مثل گذشتههایی که گذشتهاند؛ تغییر آنچه کشیده بود غیرممکن مینمود.
| سال لال | پدرو مایرال | اسدالله امرایی | مینیماژ؛ کتابهای حبیبی نشر نیماژ |
هر انسان با کودکیها، عشقها، نفرتها، دوستیها و هزاران حادثه و اتفاق، دنیایی برای خودش میسازد که مختص اوست و هیچ کس دیگر، صاحب آن نیست. انسان، پادشاه قلمرویی که ساخته خود اوست. برای همین است که با مرگ یک انسان، نه یک انسان، که یک جهان میمیرد...
| اندوه من | محمدهاشم اکبریانی | ناداستان |
دیدهشدن دو واژهای نیست که گویای معنی و هدف تلاش بشر در زندگیاش باشد. او میخواهد بعد از مرگ هم دیده شود. درست است که موضوع جدیدی نیست؛ اما این میزان تشویشِ ناشی از فراموششدن بیهمتاست. انگار دستی عمداً آدم را به این ورطه کشانده و بعد هم قاهقاه خندیده است. بیشترین ازدحام فیلمها، کتابها، نمایشها بر موضوع ازبیننرفتن است، به همین وضوح. ازبیننرفتن؛ با ابزاری مثل پِرفیومی برآمده از روغن بدن زن، شیرهی درختی در فلاننقطهی عالم، نگاهکردن به نقطهی خاصی، شنیدن نوای خاصی، دفنشدن در جغرافیای نامیراها. آنقدر که مجبور شدهاند کمی از عقلانیت قضیه کم کنند و به افسانهها رو بیاورند...
| فروچاله | زینب حبیبی | رمان فارسی |
پروانهها به چمنزارِ میهمانپذیر مفهومی آسمانی بخشیده بودند. آنجا هر استراحتکنندهای میتوانست بر کندهی درختی آرام گیرد و هر نقاشی علتی برای تنگکردن چشمانش مییافت؛ اما تنها عشقِ فزونیپذیرفته از نیروی دانش بود که به یاری چشمان گشودهاش میتوانست به عمق بیشتری از واقعیت نفوذ کند.
سِلینهای پرتقالیرنگ و شاداب که از فرط طراوت خندان به نظر میرسیدند، با آرامشی حیرتانگیز و بالهایی گشوده شناور بودند. آنها گهگاه، همانگونه که بالههای ماهی طلایی آتش میگیرد، فروزان میشدند. یک پروانهی دمچلچلهای بهنسبت پریشان، فقط با یک مهمیز، اما کماکان توانمند، بالهای زرهیاش را جنباند و بر بابونهای نشست. سپس، گویی به پسرفتنی از روی آن برخاست و گل ترکشده، کمر راست کرد و تکانی خورد. چند پروانهی کاهیبال با کاهلی پرواز میکردند؛ از آنان یک یا دو پروانه لکههایی از ترشحات شفیره بر تنشان داشتند (نیاکانمان با دیدن این لکهها بر دیوارهای سفید شهر وقایعی مانند سقوط تروا و قحط و زلزله را پیشگویی میکردند). نخستین پروانههای قهوهای بالشکلاتی با حرکاتی فنری و لرزان بر فراز علفها پرواز میکردند. از درون علفها بیدهای بینوا بیرون میپریدند و باز بر زمین میافتادند. پروانهای قرمز و آبی از تیرهی جنگلبانان با شاخکهای آبی، - شبیه به سوسکی ملبس) - با ریزپشهای بر طوسکی نشسته بود. یک پروانهی مادهی سفید کوچک با عجله چمنزار را ترک کرد و بر برگ توسکا نشست و با بالاگرفتن عجیب شکم و صافکردن بالهایش، که به دو گوش همسان آدم میمانستند، به تعقیبکنندهی زهواردررفتهاش فهماند که باردار است. دو پروانهی مسی با رنگسایهی بنفش (مادههایشان هنوز بیرون نیامده بودند) در پروازی برقآسا به یکدیگر رسیدند و چرخان گرد هم، شتابان، بلندا گرفتند. آنها گویی در کارزاری بیرحمانه بیش از پیش اوج گرفتند و ناگهان از هم جدا شدند و به سمت گلها بازگشتند. آماندوس لاجوردی هنگام عبور، کنار زنبور عسل نشست. فریای سیاهچرده در میان سلینها پدیدار شد. بید مگسمرغی کوچک با بدن زنبورمانندش و بالهای شیشهایاش که از سرعت حرکت نامرئی شده بودند، در هوا گلی را با خرطوم درازش چشید و به سمت گل دوم و سوم شتافت. آن حیات دلفریب (- که ساختارش میتواند راهنمای بسیار دقیقی برای تعیین سن تابستان باشد، (با دقتی نزدیک به یک روز)، جایگاه جغرافیایی آن محل و ترکیب گیاهان چمنزار و تمام آنچه را که زنده و، واقعی و بینهایت عزیز بود، فیودور در پلکبرهمزدنی، با نگاهی مألوف و عمیق دریافت. او ناگهان مشتش را بر تنهی درخت توس نهاد، به سمتش خم شد و به گریه افتاد.
| نبوغ | ولادیمیر نابوکاف | برگردان از متن روسی: بابک شهاب |
یکی بود یکی نبود. به غیر از مردان سفیدپوست اروپایی، هیچ نوآورِ دیگری در موسیقی لابد نبود. یک روز صبح وقتی یکی از این نازنینمردان به نام بتهوون از خواب ناز بیدار شد و با خود گفت: «خب رفقا دیگه کلاسیک بسه بیاید کمی رمانتیکش کنیم!» بعد سمفونی نهم خود را به برق زد و بوووم!! رسماً دورهی جدیدی در تاریخ موسیقی شکل گرفت…
میدانم شاید لوس و اغراقآمیزش کرده باشم، اما چنین پاساژی را کم و بیش در اکثر کتابهای «تاریخ موسیقی» خواهید یافت. ما به نوعی دو رویکرد در تاریخنگاری داریم. البته در اینجا از دستهبندی فیلسوف برجستهی انگلیسی، گیلبرت رایل، از انواعِ توصیفِ رفتارها و پدیدهها وام میگیرم. یکی تاریخنگاری کممایه (thin) است و دیگری پُرمایه (thick).
تاریخنگاری کممایه بهشدت تمایل دارد تا یک روند خطی بر تاریخ، تحمیل و آن را به «دوره»های مختلفی تقسیمبندی کند. گویی این - مثلاً- دورهها یک کلید روشن و خاموش داشتهاند و یکی از این رفقای نخبه در یک صبح دلانگیز بهاری یا شاید هم غروب دلگیر پاییزی آن را فشار میدهد و تمام!
تاریخنگاری پُرمایه در سوی دیگر تمرکزش را از روی رهبران کاریزماتیک، پادشاهان، همسران و معشوقههای فتنهساز، رهبران برجستهی مذهبی، شوالیهها، سلبریتیها و در کل همان نخبگان شاخص مورد علاقهی تاریخنگاری کممایه برمیدارد و توجه ما را به بافتار زمانی و مکانی پیرامون آن دوره و بهویژه ساختارهای اجتماعی و کُنش جمعی (در صورت امکان) تمام بازیگران معطوف میسازد. خب آنچه در پیش رو دارید، واقعاً از معدود تلاشهای این چنینی در حوزهی تاریخنگاری موسیقی است (بهویژه آنها که به فارسی ترجمه شده باشند). صد البته در این کتاب نیز با اسامی نخبگان زیادی از فیثاغورث گرفته تا موتسارت مواجه خواهید شد اما با شیوه و زاویهی دیدی بسیار متفاوت نسبت به متون دیگر. نویسنده در این کتاب از سویی اسطورهزدایی میکند و از دیگر سو چهرههای تأثیرگذار زیادی را از زیر غبار تاریخ بیرون میکشد. گاه انگارههای نادرست پیرامون یک شخصیت را شکسته و گاه شخصیتی را از پاورقی تاریخ به سطر آورده و اعتبار ازدسترفتهاش را باز میگرداند.
از کتابفروشیهای سراسر کشور بخواهید:
| تاریخ واژگون موسیقی | آنچه نخبگان دوست ندارند از موسیقی بدانید | تد جویا | سینا چراغی | سرناد؛ کتابهای موسیقی نشر نیماژ |
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month ago