?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
**«دورنما»
🔴 قسمت یازدهم: نقد [تطبیقی خدای جنگ و] پیرپسر
با حضورِ:
میلاد دخانچی
محمد رضوانیپور
ساسان کریمی
محمدمهدی مجاهدی**
برنامهای گفتوگومحور دربارهٔ کشف و حل مسائل مشترکمان
فصل اول حول فرامتن و متن فیلمهای جشنوارهٔ فجر ۴۳
کاری از معاونت راهبردی رئیس جمهور با همکاری خانهٔ اندیشهورزان
«دورنما» در فیلیمو هم قابل تماشا است
هشدار رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در نامهای مهم به رئیسجمهور
♦️دبا: رئیس مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در نامهای مهم به رئیسجمهور، گروههای افراطیِ هویتطلب را جاعلانی توصیف کرد که وحدت تاریخی مردم ایران را هدف گرفتهاند و پیشنهاد کرد با بهکارگیری تدابیر ضروری، با اهداف شوم و ضدملی آنان مقابله شود.
🔸نوشتار کاظم موسویبجنوردی بنا به ضرورت شرایط کنونی کشور، اینک بهصورت علنی منتشر میشود که متن آن به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
🔹با عرض سلام، چنانکه مستحضر هستید، چندسالی است که گروههایی افراطی که خود را «هویتطلب» مینامند، با جعل دوگانههای ترک ـ فارس، کرد ـ فارس و عرب ـ عجم و امثال آن وحدت تاریخی مردم ایران را هدف گرفتهاند، مردمی که نظریهپردازان سیاسی از آنها با تعبیر «ملت تاریخی» یاد میکنند. یکی از ویژگیهای اصلی این مردم در تاریخ طولانی و پرفرازونشیب آنها وحدت در عین کثرت است. همین ویژگی باعث تابآوری تمدن کهن این ملت در مقابل هجومهای ویرانگر بوده است. درعینحال یکی از نمودهای کثرت این ملت وجود زبانها و گویشهای مختلف است. بهرغم این تنوع، همین مردم در یک فرآیند تاریخی و کاملاً داوطلبانه، زبان فارسی را در مقام زبان مشترک، میانجی و ملی انتخاب کردند. نخبگان ما، با هر گویش و زبانی، با فارسی آراء و عقاید خود را بیان کردند، شعر سرودند، داستان نوشتند. این موضوعی است که در زبان فارسی سابقهای دستکم هزارساله دارد، چنانکه قطران تبریزی در ۴٠٣ قمری به زبان فارسی شعر میسرود. متأسفانه گروههای یادشده از سویی موضوع تنوع زبانی را کاملاً در مقابل زبان ملی قرار دادهاند و جایگاه ملی زبان فارسی را به ناحق دستپخت حکومت پهلوی معرفی میکنند و از سوی دیگر، تعریفی که از گروههای قومی ارائه میدهند در مقابل وحدت ملی است. آنها ایران را متشکل از «ملتهای مختلف» معرفی میکنند که همۀ آنها از سوی «ملت فارس» استثمار و استعمار میشوند. ترویج تنفرهای قومی که امروزه به ورزشگاهها نیز کشیده شده است، هیچ نتیجهای جز قراردادن اجزای ملت در مقابل هم ندارد. تاریخ نشان داده است که در ایران هیچگاه دعوای قومی وجود نداشته است.
همۀ اجزای ملت ازجمله مردم آذربایجان در دفاع از هویت ملی و زبان ملی تلاش کردهاند. بزرگترین شاهنامهشناسان، حافظشناسان، لغتشناسان و اسطورهشناسان ایرانی، آذربایجانی بودند و استادانی مانند محمدامین ریاحی، منوچهر مرتضوی، بهمن سرکاراتی، محمدعلی موحد، حسن انوری و ژاله آموزگار بین آنان بوده و میدرخشند. متأسفانه همان گروههای قومگرا با بدترین و سخیفترین تعابیر به این بزرگواران اهانت و در مقابل به صراحت از رهبران خائن فرقۀ دموکرات و اهداف شوم آنها دفاع میکنند.
هدف آنها ایجاد هویتی جعلی در مقابل هویت ایرانی است، موضوعی که متأسفانه از سوی دشمنان خارجی نیز مورد حمایت قرار میگیرد. تجارب یوگسلاوی، لیبی، سوریه، لبنان و عراق پیشاپیش نتایج فاجعهبار این رفتارها را بهروشنی نشان میدهد. با توجه به روحیۀ ستودۀ حضرتعالی که همیشه بر استفاده از دیدگاههای کارشناسان تأکید فرمودهاید، خواهشمند است در این زمینه مهم نیز با بهکارگیری تدابیر ضروری اجازه نفرمایید گروههای مذکور بیش از این بتوانند اهداف شوم و ضدملی خود را جامۀ عمل بپوشانند.
کاظم موسویبجنوردی
دوم دی ١۴٠٣
@cgie_org_ir
بیا ای تکسوارِ جادهی نور
جدا کن بندها، از دست و پامان
بتاب ای چشمهی خورشیدِ خونرنگ
رها کن زین شب تیره، رهامان
بیا ای جوهرِ آزادمردی
به خون صحرایِ آزادی بپوشان
به شبگیرانِ در زنجیر، امّیدی
به هر دریای دلمرده چو ظوفان
بتاز ای تندرِ ابرِ شجاعت
ببار ای میغ تا شامِ اثیری(؟)
ببار ای چشمهی پاکِ رهایی
ببار آن سان که صحرا را بگیری
شبِ تیره، سرودِ روشنی باش
به خوابِ ما طلوعی دیدنی باش
بتاز ای خشمِ بر حق، اوجِ فریاد
بزن بر هم بساطِ ظلم و بیداد
بخشی از موسیقیفیلم سفیر ساخته کامبیز روشنروان
*?چاپلوسان اسد را پایین کشیدند!*
از شگفتیهای سوریه پسااسد تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز او است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شدهاند؛ امثال دیپلمات معروف سوری بشار جعفری (سفیر سوریه در روسیه) و اصحاب رسانه چون شادی حلوه و کنانه علوش!
چرخش 180 درجهای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت میربایند و در حالی که سران «سوریه جدید» راه «آشتی» با مقامات و چهرههای «سوریه قدیم» را در پیش گرفتهاند، آنها همچنان به اسد و نظامش میتازند.
بشار جعفری نماینده سابق سوریه در سازمان ملل چنان مورد اعتماد اسد بود که به سفارت این کشور در روسیه منصوبش کرد؛ اما در گفتگو با شبکه دولتی «روسیه تودی» چنان از نظام سابق به عنوان «منظومه فساد» یاد کرد و از «فرار راس آن در تاریکی شب» سخن گفت که انگار نه انگار خود بخشی از این منظومه و مرید حلقه به گوش اسد بوده است و تا دیروز از تریبون شورای امنیت و مقام سفارت «انقلابیترین خطابهها» در ستایش این منظومه و راس آن ایراد میکرد.
همین رنگ عوض کردن بشار جعفری و مدافعان دیگر اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل میکند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک میکشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند.
در حالی که فساد سیستماتیک ساختار ارتش را تباه ساخته بود و نیروهایش هم نان شب و توان و ارادهای برای جنگیدن نداشتند.
در واقع زمینهساز سقوط حکام و هلاک حرث و نسل همین مدافعانِ چاپلوس دیکتاتورپرور هستند که با این چاپلوسی خود و بیان وارونه حقایق چنان دنیا و اوضاع مملکت را برای حاکم گل و بلبلی به تصویر میکشند که او را بر استبدادش راسختر و چشمان او را بر روی حقایق بستهتر میکنند تا از مواهب بهرهمند شده و از توبرهاش بخورند و وقتی هم که رفت مرید دیگری میشوند و از خوانش میخورند.
وقتی هم که چرخ گردون میچرخد و روزگار قبله آمالشان را بر زمین میزند و یکی دیگر را بر میکشد، سریع پوستاندازی میکنند و زبان به نکوهش قبلی و ستایش حاکم یا حاکمان جدید میگشایند.
اگر اسد از تاریخ دور و نزدیک درس گرفته بود و قبل از سرکوب مخالفانش، به روی این چاپلوسان خاک میپاشید تا پرده از برابر چشمانش بیفتد و حقیقت و واقعیت در سوریه را عینا درک کند، چه بسا این سرنوشت را پیدا نمیکرد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
تقدم امنیت یا تقدس امنیت؟
متاسفانه برخی از روی نادانی و/یا با شیطنت مغالطهی ظاهرالصلاح و خطرناکی را دربارهی اهمیت امنیت مرتکب میشوند. در این مغالطه، با ارجاع به مکتب رئالیسم، امنیتاندیشی و اقتدارگرایی را یکی میگیرند. یا به تعبیر دیگر، میان «اولویت داشتن امنیت» و «اصالت و قداست دادن به امنیت» تفاوتی نمیبینند.
همهی هنر رئالیستها و بعدا نو-رئالیستها در نشان دادن راههایی بود برای شکستن اینهمانی میان اولویت دادن به امنیت از یک سو و اصالت و قداست دادن به امنیت از سوی دیگر.
امنیتاندیشی، به معنای اولویت دادن به امنیت، یعنی قبول این ایدهی درست که تأمین درجاتی از امنیت به عنوان مقدمهای لازم برای تامین دیگر خیرات و برخورداری از آنها لازم است. این معنای امنیت هم با لیبرال دموکراسی قابل جمع است هم با سوسیال دموکراسی، ولی توتالیتاریسم سکولار یا ملتگرا و یا اقتدارگرایی به نام دین یا امت یا قبیله یا نژاد را توجیه و تجویز نمیکند.
معنای اول امنیت (یعنی اولویت قائل شدن برای درجاتی از امنیت) برای همهی سیستمها لازم است، ولی امنیت به معنای دوم مبنای انواع اقتدارگرایی و توتالیتاریسم است.
در مکتب رئالیسم و بعد در مکتب نو-رئالیسم، چندین مفهوم امنیت و چندین رژیم امنیت داریم. ولی «هیچیک» این قدر مبتذل نیست که «خودویرانگری» را در «اصالت دادن به امنیت» نبیند و نشناسد و از آن فاصله نگیرد. امنیتاندیشی سخت و کوتاهمدت و پرهزینه با سرکوب حاملان و عاملان و حامیان دیگر خیرات عمومی از جایی بهبعد به امنیت گورستانی میرسد و خودش امنیتزدا و بلکه امنیتستیز میشود.
امنیتی که هم اصیل و هم مقدس دانسته شود، همهی خیرات را میبلعد و بعد کارش به بلعیدن نظامها و ساختارها و نهادهای مدنی و سیاسی و نهایتا بلعیدن تکتک انسانها میرسد.
م. م. مجاهدی
۱۳ مهرماه ۱۴۰۱
آیندهفروشی به جای تحلیل
چهارده ماه است که خیزاب حوادث ژرفاشوبْ جنوب باختری آسیا را بهسرعت و باشدت درمینوردد.
دامنهی امواجی که از محیط متلاطم غزه و لبنان برخاستند، حالا سوریه را هم در برگرفته و محتمل است علاوه بر عوارضش، خودش هم به دامنههای عراق و یمن برسد و چهبسا از آنها فراتر رود.
سرعت و غافلگیرکنندگی این حوادث فضای تحلیل روندهای گذشته را تیره و تار، زاویهی دید حال را تنگ و تاریک، و خط افق آینده را پرچینوشکن و ناخوانا کرده است.
در چنین هنگام و هنگامهای که «بودن یا نبودن» در بخش مهمی از محیط متلاطم جنوب باختری آسیا «مسأله» شده است، یکی از خطاهای خطیر و پرخطر گرفتار آمدن در دام شبهتحلیلهایی است که آیندهفروشی میکنند و به جای روشنگری واقعبینانه دربارهی گذشته و اکنون و آیندهی نزدیک، هنرشان پراکندن امیدهای مبهم و محال یا نومیدیهای موهوم و بیمحل دربارهی آیندههای دور است.
تحلیل حال با حوالت دادن به آیندهی دور و نامعلوم یکی از تلههای شناختهشدهی شناختی در مقام تحلیل تلاطمهای شتابان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است.
نخستین بار، جان مینارد کینز نقاب از چهرهی ممسوخ این سنخ تلههای تحلیلی برداشت. او در نقد رواج این قبیل تحلیلها میان اقتصادانان نوشت:
«برای راه بردن به امور جاری و سر در آوردن از آنها، توسل به تحلیلهای دوردست راهنمای گمراهکنندهای است. در بلندمدت همگی مردهایم. اگر تنها حرفی که اقتصاددانان در دورههای پرتلاطم میتوانند به ما بگویند این باشد که بعد از توفان، آرامش به دریا باز میگردد، کار بسیار ساده و بیفایدهای را بر عهده گرفتهاند.»
کشتیشکستگانی که تا آیندهی رؤیتپذیر به احتمال بالا در امواج ژرفاشوب بحران گرفتار خواهند بود، نباید فرصت کوتاه و طلایی ترمیم کشتی خود را تلف کنند، ازجمله با روایتسازی و رؤیاپردازی دربارهی خسارات دشمن، چه رسد به روایتبازی و آرزواندیشی دربارهی شکست محتوم دشمن در درازمدت یا در آیندهی دوردست، یا در آخرالزمان.
حتی غرق شدن کشتی دشمن در آینده نمیتواند منجی کشتیشکستگان اینجا و اکنون باشد.
کشتیشکستگان اینجا و اکنون ضمن پیشگیری از گسترش شکستها و شکستگیهای محتمل آینده، باید با درنگ در شکستهای قبلی و فعلی، بکوشند به ارزیابی صادقانهای از شکستگیهای کشتی خود برسند و در فرصت بسیار کوتاه و طلایی ترمیم، همهی همت خود را صرف بازسازی خود کنند.
ایشان حتی اگر مانند دشمن بخواهند درگیری را در آینده ادامه یا گسترش دهند، باز هم چارهای جز گشودن چشم واقعنگر بر شکستها و شکستگیهای گذشته و اکنون و بازسازی و ترمیم فوری آنها در فرصتهای تنگ و طلایی باقیمانده ندارند.
۱۶ آذرماه ۱۴۰۳
@mmojahedi
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
او نیز گذشت از این گذرگاه
وآن کیست که نگذرد بر این راه
دایی بزرگوارم، سید محمدکاظم حسنی طباطبایی (۱۳۲۸-۱۴۰۳) پگاه امروز، ۲۶ شهریور، همسفر با نسیم صبا، «با تنِ بیمار و دلِ بیطاقت،» «به هواداریِ آن سروِ خرامان» شتافت و «منزل ویران» تن را واگذاشت و «سر بر آستان جانان نهاد» و رهسپار کوچهسار دیدار شد و جان از غبار تن، پاک شست و به «راحت جان» رسید. به همراهی و همگامی همسر مهربان و فرزندان برومند و پزشکان کاردان، شش سال دربرابر سرطانی که پنجه در نای او انداخته بود و اخیراً مهاجمانه به سراسر و شراشر تن او گسترش یافته بود، بهصبوری و شکوری، تاب آورد و شجاعانه پایداری کرد.
دانشآموختهی حقوق و دیپلمات بود و دل و جان در هوای ایران داشت. در زمانهای دشوار و پرخطر و پرمخاطره، از آسایش جان و آسودگی دل و سلامت تن مایه گذاشته بود و بهتفاریق، به دبیری و سفیری، در پادشاهی کویت و جمهوری عراق و پادشاهی عمان و جمهوری کنیا، منافع ملی ایران و ایرانیان را بهتدبیر و توفیق، نمایندگی کرده بود و در گشایش مسیرهای جهانی برای تأمین خیرات عمومی ایرانیان، راههایی دشوار را گشوده و پیموده بود.
ورای حرف و حرفه، آنچه از او در همان نخستین برخورد در ذهن و ضمیر معاشران و مخاطبان او مینشست و با آشنایی بیشتر ژرفا مییافت، روح لطیف و انسانی و شخصیت شریف و مهربان و کثرتپذیر و حسن خلق و هوش سرشار و آگاهی بسیار او بود. دلی گرم و رؤوف داشت و دستگیری از فرودستان و همدردی با ایشان را فرو نمیگذاشت و در این مسیر، سخت کتوم و رازپوش بود. نه از حسب و نسب، و نه از باورهای روشن و کنشهای بیآلایش دینی خود، از هیچیک، دستمایهای برای روی و ریا و تظاهر و تکاثر و تفاخر نمیساخت، و از این بیرسمیها بیزار بود. با ادب و ادبیات و شعر و متون عرفانی، انسی دیرینه داشت و به موسیقی ایرانی عشق میورزید و آن را نهتنها مینیوشید، بلکه جرعهجرعه مینوشید و قُوت جان و قُوَّت روان میگرفت.
در این واپسین روزها که دیگر از داروهای آرامبخش هم کاری برای تسلی و تسکین دردهای او برنمیآمد، و گسترش بیماری تاب و توان او را میربود و جان او را میکاهید و آنچه را از تن او مانده بود، دمبهدم بیشتر میفرسود، باز هم بیتابی نکرد و لب به تندی یا شکوه نگشود و جز به امید و روشنی و نیکخواهی و دیگردوستی و بردباری و حقگزاری سخن نگفت و سفارش نکرد.
قوام و دوام بافتار هر جامعهای در گرو حضور گرم و الفتبخش چنین افرادی است که بیهیاهو، بذر مهر و حکمت و انس و الفت و آگاهی میکارند؛ «مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد ....»
«... گنج زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را به جوی میشمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان خرد سوی سماوات برد»
این اندوه سنگین را به همسر مهربان و فرزندان برومند و خانواده و همکاران و دوستان و دوستاران او تسلیت میگویم.
روان پاک و روشنش در پناه مهر دوست، شاد و آرام و روان باد که تا ساغرش پر بود، نوشید و نوشاند.
با اندوه بسیار،
محمدمهدی مجاهدی
۲۶ شهریورماه ۱۴۰۳
@mmojahedi
گروه جامعهشناسی معرفت، علم و فناوری انجمن جامعهشناسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میکند:
?بررسی و نقد کتاب
در جست و جوی بنیادی برای امر سیاسی با تأملی بر فرونسیس ارسطویی
?با حضور نویسنده کتاب:
دکتر بیژن عبدالکریمی
موضوع سخنرانی: امر سیاسی در روزگار مرگ سیاست (با نگاهی به کتاب «در جستجوی بنیادی برای امر سیاسی؛ با تأملی بر فرونسیس ارسطویی»)
?ناقدین محترم:
1. دکتر محمدمهدی مجاهدی
موضوع سخنرانی: درنگی در نسبت میان حقیقت و سیاست (با نگاهی به کتاب «در جستجوی بنیادی برای امر سیاسی؛ با تأملی بر فرونسیس ارسطویی»)
2. دکتر محمدعلی محمدی قرهقانی
موضوع سخنرانی: احیای علوم اجتماعی و فرونسیس ارسطویی (با نگاهی به کتاب «در جستجوی بنیادی برای امر سیاسی؛ با تأملی بر فرونسیس ارسطویی»)
?دبیر نشست:
دکتر فهیمه نظری
?زمان: پنجشنبه ۲۹ شهریور، ساعت ۱۷ تا ۱۹
?مکان: خیابان انقلاب، خیابان نجاتالهی، خیابان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی، سالن حافظ
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago