مرا هزار امید تویی.

Description
روزانه‌نویس. همسر. مادر. دانشجو. علاقه‌مند به عشق، آشپزی، خواب، هایک، خرید و درس!
🇮🇷🇳🇴

https://t.me/BChatBot?start=sc-113094-fz5GDzE

https://t.me/HarfBeManBot?start=ODM1NjY1MzE
Advertising
We recommend to visit

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 month ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 3 days ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 weeks, 1 day ago

1 day, 11 hours ago

به هیچ کاری نمیرسم جز بچه‌داری. خونمون کثیفه اما میگم بذار این جوجه بخوابه فعلا، بعدا جارو‌ میزنم. بعدا هم وقت نمیشه.☺️
کتاب خوندن و درس و روتین روز داشتنم کلا ترک شده این چند وقته. ناراضی نیستم. دارم به بچه‌هام میرسم.

1 day, 13 hours ago

امروز اوضاع بهتره شکرخدا. بعد از صبحونه دیروقت، ساعت ۱۰:۳۰ زدیم بیرون و با اتوبوس رفتیم تا سنتر کوچیک نزدیک خونه. نون تازه و boller کشمشی خریدیم، یه دسته رز گرفتیم، سبزیجات و بستنی و ماهی برای شام خریدیم و باز با اتوبوس یه کوچولو از راه رو اومدیم و بقیه‌ش رو هم پیاده تا خونه باهم تعریف کردیم و دختر بستنی خورد و اومدیم.
پسر هم از وسطهای راه خوابید و راحت بود همه چیز. دخترک شیرینی و بستنی خورد و تو چاله‌های آب پرید و اتوبوس سواری کرد و آخرشم به تاب سواری ختم شد و همه چیز بر وفق مرادش گذشت.
خوشحالم بابت خوشحالیش.❤️

1 day, 18 hours ago

روز نو.💛
امیدوارم امروز خوب و خوش باشه.

6 days, 14 hours ago

فکرم درگیره این چند روزه. درگیر خوب، نه درگیر اذیت و حرص‌و‌جوش حاصل از اون.
درگیر تربیت درست بچه‌ها، درگیر جزییات زندگی، درگیر محبتم به دلبر، درگیر درس و دانشگاه، درگیر مامان‌اینا، درگیر جنگ، درگیر هستی و مفهومش.
به‌هر‌حال، خداروشکر بابت همه چیز این زندگی. از کمبودهاش نمینالم، حرص نمیخورم و فقط توکل میکنم. تا همین الانِ الان، همه چیز این زندگی که خدا بهم داده، از سرم زیاده. حتی لایق یه دونه ازین نعمتهایی که دارم، نیستم.
❤️❤️

6 days, 14 hours ago

باباش میگه انگار هنوز فکرش درگیر جریانات عالم ذر هست بچه‌م.😂😂

1 week ago

امروز دو تا کار پزشکی خیلی مهم رو انجام دادیم. خیالم راحت شد بخدا.

3 weeks ago

تنها چیزی که متاسفانه حل نشده تا الان، تنبلی جدی ذاتیم درباره‌ی خودمه. مواردی که مربوط به بچه‌ها و دلبره، تو کمترین وقت انجام میدم اما هرچی به خودم ربط داره، رها میشه به امون خدا.

3 weeks ago

دیروز دو سه تا ترس‌هایی که باهاشون درگیر بودم، حل شد برام.
یکی اینکه صبح خودم دخترک رو ببرم مهد. که لازمه‌ش اینه که پاشیم صبحونه بخوریم، حاضر بشیم و پسرک رو حاضر کنیم ببریم بیرون ‌من ازینکه از تو خونه و تخت گرم بچه رو ببرم تو دمای ۱۰-۱۲ درجه واقعا میترسیدم. مخصوصا که هنوز براش کاپشن نخریدم و تویی گرم کالسکه رو هم هنوز درنیاوردیم از تو انباری. اما با آغوشی پارچه‌ای که به خودم بستمش، گرم و عالی شد و اصلا اذیت نداشت. امروز تازه یه چرت عمیق هم زد تو خنکای صبحگاهی و حین پیاده‌روی من.
دوم اینکه شب دوتاشون رو بخوام بخوابونم. چون وقتی ساعت ۷:۴۵ میشه، جفتی از خستگی خیلی اشکی و گریه‌ای میشن و باید سریعا بخوابن وگرنه به مشکل میخوریم. دیشب فقط یه ربع دیرتر از حالت عادی خوابیدن و تا ۸:۱۵ خواب جفتشون عمیق شده بود. اما خب من خودم بعد از خوابوندن بچه‌ها، وا رفته بودم از خستگی.
بهرحال این دو مورد ترسناک هم تو یه روز انجام دادم و مساله‌شون حل شد برام.

3 weeks, 1 day ago

دم صبح دخترک از خواب با ترس پرید. باباش بدو بدو‌ رفت ببینه چی شده. گفت خواب بد دیدم. خواب دیدم Lava اومده تو خونمون.
باباش که بغلش گرفته بود، با خوابالودگی گفت Lava? لاوا دیگه چیه؟
دخترک گفت: لاوا دیگه!
باباش گفت همون که از کوه میاد بیرون؟
دخترک با صدای پر استرس و یکم گریه‌دار گفت: اره همون!
بعد دلبر چند دقیقه‌ای بغلش کرد و وقتی آروم شد، گذاشتش تو تختش و اومد تو تخت خوابید.
گفتم: واقعا خواب ماده‌مذاب آتش‌فشان رو خواب دیده؟
دلبر گفت: انگار!

امروز سر صبحونه خیلی زیاد درباره‌ی خوابش حرف زدیم. میگفت لاوا کوچیکها مهربونن. اما لاوا بزرگ‌ها slem (بد، شیطون) هستن و من از خونه میندازمشون بیرون.

- امسال به وضوح تو مهد میزان جذب اطلاعاتش بیشتر شده. درباره‌ی چیزهای جالبی برامون حرف میزنه و نظر میده. یه وقتها هم این اطلاعات رو از خواب‌هاش میفهمیم که تازه بلد شده.

4 weeks ago

الان داشتم فکر میکردم متوجه شدم که بزرگترین درگیری فکری امروز من این بوده که دختر رو راضی کنم بعد از مهد، درجا بره حموم و چرا پسره پی‌پی درست نکرده امروز.
??‍♀️??
کلا دغدغه‌هام شده همین چیزا.
از فردا میخپان یکم درس بخونم. چون با دیدن سریال ER که مربوط به اورژانس بیمارستانه، فهمیدم چقدر از داروها رو یادم رفته و اوضاع خیلی خراب شده.?
ناراحت نیستم. دارم عشق دنیا رو میکنم با پسرکم اما نباید بذارم امور زندگی شخصیم از دستم در بره.

We recommend to visit

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 month ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 3 days ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 weeks, 1 day ago