?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 weeks ago
به پرواز در آوردن خیال
"باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه
در قلبت جا خواهند داشت، بدون این که جایی
در زندگیت داشته باشند.!"
©هاروکی موراکامی
??اگر چنین کسی را در قلبت داریبرایش نامه ای بنویس و بگو چه تاثیری توی زندگیت داشته است.
فاطمه داداشی
?سرخوشی احساسی من از نوشتن
هیچ چیز آدم را به اندازه ی دیدن اسمش زیر عنوان مطلبی که از او چاپ شده سرخوش نمی کند. ?
من برای اولین بار آن را تجربه کردم. مجله ای آموزشی بود که سالها تهیه اش می کردم. یک روز هنگام ورق زدن صفحات مجله متوجه شدم از افراد علاقمند دعوت کرده است مقالات خود را با موضوعات پیشنهادی به دفتر مجله ارسال کنند. برای پذیرش مقالات تاریخ مشخصی نیز اعلام شده بود.
این ماجرا به من انگیزه ای داد تا بعد از ظهر همان روز دست به قلم شوم. یاداشت هایی را نوشتم. چندروز طول کشید تا مقاله ای را آماده کنم. البته می دانستم که مجله جز نشریات سخت گیر است و به راحتی هر مطلبی را منتشر نمی کرد.
نوشته هایم قانع ام نکرد. به بازخوانی نوشته هایم پرداخت کردم. با چند روز فاصله انداختن برای بازخوانی، متوجه نقایص نوشته ام شدم. می توانستم آن را مثل نوشته های دیگرم در کشو میز تحریم پنهان کنم. یا این که به آدم خاصی نشان بدهم و نظرش را بخواهم. البته از این آدم خاص انتظار نداشتم که به تعریف و تمجید نوشته ام بپردازد. چون می دانستم این تعریف و تمجید مرا غره می کند و مانع دوباره نویسی ام می شود.
✔️اصلاح و بازنویسی زحمت زیادی دارد. نویسنده می بایست بتواند مواد خام نوشته اش را سازماندهی کند. در غیر اینصورت نوشته های خام و پر از اشتباهی خواهد داشت.
دوباره نویسی همان کار مهمی بود که می بایست انجام می دادم. دوباره نویسی های مکرر تلاشی بود برای ثبت لحظه خوشحالی ام. بالاخره زحمات نتیجه می دهد. به همین دلیل است که در کلاس های آموزشی به هنرجویان نویسندگی یاد آور می شوم که پشت هر موفقیتی تلاشی نهفته است. نمونه هایی از تلاش ها ی نویسندگان بزرگ را در کلاس با هم بررسی می کنیم.
?سرانجام بعد از چند هفته بازنویسی و ویرایش مطالب، مقاله را به دفتر مجله ارسال کردم. مشغول انجام کار روزانه ام بودم. تلفن زنگ خورد. از چند طبقه با پله ها پایین آمده بودم و نفس نفس می زدم که گوشی را برداشتم. گفت:از دفتر مجله تماس می گیرم. نوشته تان قابلیت چاپ شدن دارد اما باید مطالبتان را اندکی تغییر دهید.
?توضیحات لازم را داد. چند ساعت بعد مشغول اصلاح مواردی شدم که گوشزد شده بود. دو روز بعد مقاله ی باز نویسی شده را برایشان ارسال کردم.
? منتظر تماس دوباره دفتر مجله بودم. این تماس گرفته شد و گفت: "چاپش می کنیم" جمله اش را هیچ وقت فراموشش نمی کنم.?
فاطمه داداشی
?راه و رسم نویسندگی
?کانال نویسندگی یعنی جمع کوچکی که به مرور توسط اعضایش بزرگ می شود.
✔️اعضایی که به طور منظم می نویسند و نوشته هایشان را به اشتراک می گذارند و تبادل اندیشه دارند.
?مانند هم نویسی با پایبندی هر روز وادارتان می کند بنویسید. چه دل و دماغ داشته باشید و چه نداشته باشید.
?اگر بدانید مثلا روزهای دوشنبه شب جمع می شویم و چیزی می نویسیم و نیم ساعت هم کتاب می خوانیم آیا موافق هستید؟
?به آیدی پیام دهید تعدادتان به ۱۰ نفر رسید کار را شروع می کنیم
فاطمه داداشی
? @donyaye_nevisandegi
راههای ارتباطی:
? @ensane20
?وقت گذرانی پربار
?امشب از آن شب هایی است که از فرط خستگی خواب به چشمانم نمی آید. به سمت میز تحریرهای روم. معمولا چند تا خودکار و چند دفتر روی آن وجود دارد. خودکار را روی کاغذ دفترم می گذارم. مدتی مکث می کنم تا کلمات در ذهنم شکل بگیرند. این شروع به نظرم نوعی بازی به نظر می آید، زیرا موضوع خاصی برای نوشتن ندارم.
?اما تصمیم می گیرم از کارهای جانبی که انجام می دهم بنویسم. داشتن پروژه های متعدد کاری برای من خوب است. هنگام انجام دادن شان ایده های مختلفی در ذهنم شکل می گیرند. معطل نمی شوم آن ها راثبت می کنم، حتی اگر آن ایده به درد بخور به نظر نیاید. البته این تنها جایی نیست که ایدا پردازی می کنم. برای من آشپزی کردن هم جایی است برای ایده پردازی. من عاشق آشپزی هستم و برای آن وقت می گذارم، طوری که بوی غذا از چند متری به مشام برسد. هنگام آشپزی خیلی فکر می کنم و فکر هم ایده می پروراند.
?هر وقت احساس کردید ایده هایتان به پایان رسیده است ظرف بشویید یا به یک نقطه ای خیره شود. امتحان کنید و ار نتایج کارتان بنویسید. این ها انجام کارهایی که ما به مسیر ایده یابی هدایت می کنند.
✨ این کارها برای من چون جادویی عمل می کند. پروژه هایی که آن ها را به موازات هم پیش می برم. همان کاری است که اسمشان را وقت گذرانی پربار گذاشته ام. وقت گذرانی پر بار یعنی کارهای متعددی انجام می دهم و بعد به خودم زمان می دهم تا مغزم استراحت کند. ما برای خلق کردن به زمان داریم.⏳
فاطمه داداشی
? @donyaye_nevisandegi
راههای ارتباطی:
? @ensane20
❤️دوستان تان را به کانال دعوت کنید.❤️
هنر مجبور کردن خود
هنگام پیاده روی اغلب گوشهایم را به شنیدن پادکستی دعوت می کنم. در میانه پیاده روی دو پیام صوتی از طرف دوستداران دنیای نویسندگی دریافت کردم.
همواره حضور دوستان و پیگیری هایشان را مغتنم می شمارم. پاسخ گویی به سوالاتشان در ارجحیت. پس بدون هیچ تعللی ازابراز محبتشان تشکر می کنم و به سوالاتشان پاسخ می دهم.
نمی توانم روزانه بنویسم و ذهنم درگیر می شود و آن را به روز بعد و روزهای بعد موکول می کنم. بگویید چه کنم؟
برایش نوشتم?
باید خودت را مجبور کنی،
تا صبح کمی زودتر بیدار شوی.
هر روز مقداری بنویسی.
راه بروی، ورزش کنی.
باید خودت را مجبور کنی، این اجباری زیبا و سودمند است.
این اجبار، جبر نیست،
بلکه عینِ اختیار است.
در واقع تو داری انتخاب میکنی
تو خودت را وادار میکنی
به کاری، و دنبال کردن هدف و مقصودی.
پشتِ این اجبار،
فایده و معنا هست، لذت هست، زیبایی هست.
پس هنرِ مجبور کردنِ خودت را از امروز بیاموز و تمرین کن.
خودت را مجبور کن.
به انجام دادن کارهایی که دوست داری و علاقمندی.
برای شما همراهان عزیز از مغالطه های ذهن خواهم نوشت که دانستنش مفرح ذات است.
فاطمه داداشی
? @donyaye_nevisandegi
راههای ارتباطی:
? @ensane20
☀️بفرست برای دوستانت شاید برایشان کارساز باشد.☀️
❓اگه بخواهی? کتابت رو بنویسی دوست داری موضوعش چی باشه؟
پاسخت رو به آیدی من بفرست.?
راههای ارتباطی:
? @ensane20
?خلاقیت به چه معناست؟
?چطور به نویسنده ی حرفه ای تبدیل شویم؟
فاطمه داداشی
? @donyaye_nevisandegi
راههای ارتباطی:
? @ensane20
شیراز بهقلم دلنوازِ محمد بهمنبیگی
آذر ماه است. تنها یک روز به آخرِ پاییز مانده است. در خانه نشستهام و از پنجرهٔ اتاقم بیرون را مینگرم. بارانِ دو شب پیش خاکها را رُفته و گردها را زدوده است. نارنجها و نارنگیهای سرخ و زرد، در میان برگهای سبز و خرّم، شعله میکشند. هوا آنچنان زلال و شفاف است که میتوانم سنگریزههای کوهِ روبهرویم را بشمارم.
مدهوش هوای حیاتبخشِ این شهرم. شهر نیست یکپارچه بهشت است. بدونشک برای سجع و قافیه نبوده است که "شیراز" را "جنّتطراز" گفتهاند.
شیراز زنان و دختران زیبا دارد. ولی خودش از زنان و دخترانش زیباتر است. نه فقط اردیبهشت شیراز آبروی بهشت را میبرد، بلکه همهٔ ماههایش چنین سودایی در سر دارند. شیراز فصلبندیهای متداول سالها را بر هم زده است. تقویمش با تقویمهای دیگر فرق دارد. زمستان و تابستان نمیشناسد. عمر بهارش پایدار است. پاییزش نیز جز بهاری نجیب و رنگپریده نیست.
آسمان شیراز به رنگهای گوناگون درمیآید: از نیلیِ سیر تا لاجوردی روشن، کبودِ شفاف و آبی کمرنگ. ستارههای این آسمان همان ستارههای آسمانِ دیگرند؛ ولی در این دیار، فروغ و دلبریِ دیگری دارند.
آبوهوای شیراز گل میپرورد، سرو آزاد میرویاند، گردو را در کنار لیمو مینشاند، یاس و نسترن را بر اندام نار و ناروَن میپیچد، بادامِ بن را در بهمنماه به شکوفه میکشد و از همهٔ اینها بالاتر آتشِ زبانهکشِ ذوق را دامن میزند و در خاطرها شعرِ تر میانگیزد.
بیهوده نیست که اینهمه شاعر نغمهپرداز از خاک دلاویز این خطه برمیخیزد و در میان آنان، دو تن تا اوج قلههای افسانهای صعود میکنند؛ دو تن که فقط با یکدیگر رقابتی دارند و رقیبِ دیگری را به جهان شعر و ادب راه نمیدهند. دو پهلوان نامدار که یکی زمین را با همهٔ پهناوری و دیگری آسمان را با همهٔ بلندی فتح میکنند.
یکی از این دو تن با غزلهای شورانگیز خود بر سَریرِ سلطنتِ مُلک سخن جای میگیرد. زبانی بهنرمیِ حریر و نازکی خیال دارد. با چشمی پُراشک به سراغ برگهای پژمرده میرود. با لبی مشتاق، چهرهٔ درماندگان را میبوسد. با لحنی بهمهربانی بوسهٔ مادر، احوال یتیمان را میپرسد، برای آزادیِ دربندان میکوشد. به زمین و دردمندانِ روی زمین وفادار میماند و در طریق تسکینِ آلام ستمدیدگان آنچنان سرگرم میشود که کمتر میتواند گریزی بزند و از مردم دنیا جدا شو.
لیکن آن دیگر، بیپروا به این گرفتاریها، بالوپر میگیرد، با شَهپَر نیرومندش قلههای مهگرفته و ستارههای دوردست را پشت سر میگذارد، به اوج فلک میرسد و تازیانهٔ طعن و طنز را بر سرِ هرچه که پست و کوچک و تنگ و حقیر است، فرود میآورد. با مدعیان ظاهرپرست میستیزد، پردههای ریبوریا را میدرد، پشمینههای آلوده را به آتش میکشد و آنگاه با آهنگی دلنشین و فاخر نوای فرحبخشِ عشق را سر میدهد و درهای آسمان را میگشاید.
بار دیگر برگردید و این بار درنگ کنید در کوتاهیِ جملهها و چینش واژههایش.
فاطمه داداشی
? @donyaye_nevisandegi
راههای ارتباطی:
? @ensane20
طلب کلید هر کاری است.
?زاد روزها همیشه مزه به دنبال دارند. مزه واژه ای است که در کتاب معارف از آن بسیار نام برده شده است. به راستی در چیزهایی که دوست داریم اگر مزه ای نهفته باشد،در طلبش خواهیم رفت.
مزه کنایه از شادی و شادمانی است. اما به کدامین مزه خود را متصل می کنیم؟ مزه های بیرونی یا مزه های درونی!!!
مزه های بیرونی اگر جواهر هم باشند، روزی از دست مان بیرون می شوند اما مزه های درونی عشق آفرین هستند و همراه آدمی باقی می مانند.
? این نوشته ی، کوتاه برداشتی است از کتاب معارف پدر مولانا که خود مولانا نیز از او بسیار تاثیر گرفته است.
روزی که به قونیه سفر کردم آنجا را پایتخت معنوی مردم کشور دیدم. گویی درو دیوارش از مولانا سخن می گفت. به هر طرف که نگاه می کردم، تصویر لباس سما در آن نقش بسته بود.
این چند سطر را در روز تولدش نوشتم.
?امروز کتاب "ملت عشق" را جستجو کردم. حدود دوسال از خواندن این کتاب پر معنا می گذرد. حتی مقدمه ی کتاب یک دنیا حرف با انسان دارد. سنگی را اگر به رودخانه ای بیندازی چندان تاثیر ندارد. سطح آب را اندکی می شکافد و کمی موج بر می دارد. صدای نامحسوس" تاب" می آید و موج هایش گم می شود. همین و بس.
اما اگر همان سنگ را به برکه ای بیندازی تاثیرش ماندگارتر و عمیق تراست. همان سنگ، همان سنگ کوچک آبهای راکد را به تلاطم در می آورد.
به نظرم گاهی زندگی می تواند مثل برکه راکد شود. سال ها به عادت ها و سلیقه ها عادت کرد. انگار پاها را روی خط مستقیمی گذاشته، این خط مستقیم، یکنواختی دلگیر کننده ای دارد. اینجاست که به قطب نمایی نیاز هست تا دنیاهای دیگر را هم پیدا کرد و پخته شد.
فاطمه داداشی
? @donyaye_nevisandegi
راههای ارتباطی:
? @ensane20
?سودمندی عادت به نوشتن
برای مداوم نوشتن دنبال چیزی می گشتم که عادت نوشتن را برایم به همراه بیاورد.
آن آوايل راه را بلد نبودم بنابراین طی کردن این مسیر برای من بسیار سخت بود. این سوال، بارها در ذهنم تکرار شده بود، چطور می توانم اصول و فنون نوشتن را بیاموزم؟ من یک موضوع را نمی دانستم "برای نوشتن ابتدا باید آن را به عادتی تبدیل کرد و بعدا در حوزه ای خاص به انتشار محتوا پرداخت."
?وقتی بعد از سالها تکاپو توانستم این موضوع را درک کنم، بر آن شدم دوره ی تمرین نوشتن را با زبانی ساده و قابل فهم تدریس کنم. البته نوشتن شاخ و برگ هایی دارد، در دوره به آن اشاره نموده ام، اما قبل از پرداختن به شاخ و برگ های آن، باید بتوانیم ابتدا آن را به عادت تبدیل کنیم.
?در مورداهمیت تکرار و مزایای آن بارها مطلب نوشته ام. این تکرار نباید ما را غمگین کند. ما هنگامی غمگین می شویم که از خود انتظار بسی بزرگ داریم. وقتی که انتظار نوشتن به مانند فلان نویسنده در ما اوج می گیرد. غافل از آن هستیم همان فلان نویسنده ی بزرگ بارها و بارها نوشته هایش را مچاله و دور ریخته است.
?سوالی را در دوره تمرین نوشتن و کتابنویسی مطرح می کنم. از کتابی که ده بار خوانده اید، می آموزید یا از کتابی که فقط یکبار خوانده اید؟ این نکته در مورد نوشتن نیز صدق می کند. وقتی به مدت ۲۱ روز می نویسیم، هر روز نسبت به روز قبل روان تر خواهیم نوشت.
?یکی از مهم ترین راه های رشد و رسیدن به مزیت رقابتی دور شدن از حواس پرتی هاست که در دوره تمرین نوشتن از آن سخن رانده ام. چون موجب می شود از اتلاف وقت دوری کنید.
فاطمه داداشی
? @donyaye_nevisandegi
راههای ارتباطی:
? @ensane20
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 weeks ago