?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago
| حلقوم مهیب |تهران تا کجا باید رشد کند؟
بیتعارف؛ این یک نوشتهی عصبی است! نمیدانم توجه دارید که چهقدر زندهگی در تهران با 20 سال و 30 سال پیش تفاوت کرده؟ توجه دارید که دیگر ظرفیت تکمیل است؟! حالا دیگر روی تمیز هوا را فقط در ایام نوروز و گاهی شاید بعد از یک باران مبسوط میشود دید. این هم شد زندهگی؟! فکر میکنم علت اصلی خشکی زمستان در تهران، حجم گرمایی باشد که این صفحه با انواع دستگاههای بیشماری که گرماساز هستند، بالا میفرستد و نمیگذارد ابرها ببارند. خودروها، کارخانهها وسایل گرمایشی و...
دیگ تهران خیلی وقت است که سرریز شده. اینهمه بزرگراهی که برای رفع ترافیک ساخته شد، همه خود شدهاند کانون ترافیک؛ شدهاند پارکینگهای عریض و طویل. دیگر حتی ترافیک در روزهای تعطیل هم غیر قابل تحمل است و عمر و زندهگیمان را میبلعد. مسیرهایی که بهطور عادی 20 تا 30 دقیقه طی میشوند، در ترافیک بین 2 تا 3 ساعت، کش میآیند! بلندمرتبهسازی کور در یک مساحت محدود، تراکم جمعیت را بیش از حد بالا برده و همهچیز درهم تنگوترش شده. حالا هم چشممان به جمال تراموا روشن تا ذوقمرگ شویم که شهر مدرن داریم و فراموش کنیم که این تکنولوژیهای چشموگوش پُرکن مدرن، در واقعیت ما را مثل گونی ارزاق جابهجا میکنند و روح انسانی ما را میکشند. دلمان خوش که شهر مجهز و تکنولوژیک داریم و در عمل برای کسی هم مهم نیست که کیفیت زندهگی چهطور به فنا رفته.
تا کجا این وضع میخواهد پیش برود؟ این دیگ سرریز شده. تهران مثل شکم چاقالوی سیریناپذیری شده که هرچه در آن بریزی باز هم کم است. تهران شده یک حلقوم سیریناپذیر زشت و مهیب.
انسانها سرمایهی هر شهر هستند و تهران در حال بلعیدن آنهاست. تهران در کشور، مظهر الگوی توسعهی کلانشهرمحور است که همهی دارایی و سرمایهی شهرها و روستاها را در خود هورت میکشد و ویرانشان میکند. الگوی توسعه میتوانست روستامحور باشد... اما امان از تقلیدگرایی!
حالا بماند که در این بَلع هولناک، فرهنگ ایرانی و سبک زندهگی و آداب و سلامت روحی مردم، صفا و صمیمیت و... از بین میرود. بماند که همین بیسر و ته شدن شهر و کلونی میلیونی جمعیت چه مفسدهها با خود دارد... بماند؛ چون اصلاً این حرفها از هاضمهی تفکر مهندسان خشکمغز توسعه رد نمیشود. ربط و ارتباط اینها را به هم درنمییابند و رودل میکنند. البته اگر یک یا چند مقاله و کتاب خارجی بخوانند و از زبان اسوههای اجنبیشان بشنفند، شاید فرجی شود.
هر معضلی در کلانشهر پیدا شود، دیگر جمع کردنش با کرامالکاتبین است. همهچیز دست آخر از کنترل خارج میشود. همانطور که شاهدید پلیس تهران دست از سر موتورسوارها برداشته. دیگر رانندهای را به خاطر کمربند جریمه نمیکند و... چون دیگر کِشش ندارد و حریف تعداد متخلفان نیست. امروز پلیس هنر کند، با تکیه بر دوربینهای مداربسته، ترافیک را سروسامان دهد. آن هم مثل دیو هفتادسری شده که پلیس راهنمایی و رانندهگی در مقابلاش پهلوانی خسته و شمشیرشکسته است.
بس است واقعاً! راه چارهی تهران تَرک آن است؛ مهاجرت معکوس. برای رفع معضل، اول باید، علت آن را رفع کرد. باید جمعیت تهران تخلیه شود. باید برای شهرستانیهای کوچکرده شرایط زندهگی را در شهر خودشان، در شهری که هنوز والدین و خویشانشان زندهگی میکنند، تسهیل کرد.
تهران بیحساب بزرگ و غولآسا میشود، چون الگوی کوتهنظر توسعه بر پایهی کلانشهر است و بهجای آنکه بر پایهی عدالت، توسعهی متوازن شهر و روستا را پی بگیرد، هنوز درش بر پاشنهی انقلاب سفید شاهِ بیملت میچرخد و شهرهای بزرگ را چاق میکند.
آیا مسئولین شهرداری و دولت ملتفتاند که ظرفیت تکمیل است؟ دیگر نباید امکانات به این شهر ریخت. توسعهی امکانات شهری مثل حمل و نقل عمومی - و این قبیل راه حلهای منسوخ – فقط انگیزهی کوچیدن به تهران را در مردم بیشتر میکند. هر کسی پیش خودش میگوید از ولایت کوچک و بیامکانات خودم بروم در چاه ویل تهران. آنجا بالآخره یک سوراخی برای من پیدا میشود...
این ماجرا ادامه دارد.
#ابوسلمان_متولیان
| آن ستارهی شمالی |
بعد از چند ماه، داغ شهادت سیدحسن نصرالله امروز، پنجم اسفند 1403 تازه میشود. جبههی مقاومت، جبههی امتهایی است که از پس دههها از هم گسستهگی و یتیمی، در کنار وادادهگی سران و حاکمان ضعیفالنفس و ناآگاه، پس از قریب یک سده از تجزیهی قلمرو حاکمیت عثمانی پا گرفت و قدرت ایستادهگی پیدا کرد. جبههی مقاومت در زمانی شکل گرفت که غلبهی استعمارگران غربی، این جگر زلیخا را در ظلمت وجود خود فرو برد و هر روز جا پایشان محکم و محکمتر شد. آنها توانستند نسلهایی از وابستهگان خود را در این کشورها بپرورند. در چنین ظلماتی بود که ستارهی وجود سیدحسن بیشترین درخشش را مییافت و مردم زجرکشیدهی فلسطین و لبنان را به خود دلگرم میکرد. البته که خاموشی چنین ستارهای دردناک و مصیبتبار است.
اما باید یادمان باشد که با آن پیشینه، طبیعی است که راه جبههی مقاومت پرپیچ و خم باشد. راه پیروزی و آزادی دشوار است و زیر و بم فراوان دارد. پیروزی و شکست و صلح دارد. فعلاً این مصائب در این وقت تاریخ بر سر جبههی مقاومت آمده و این قصه ادامه دارد... اما باید یادمان نرود که مقاومت از کجا شروع شد و به امروز رسید. باید روزی را که در دست فلسطینیان جز سنگ چیزی نبود به یاد بیاوریم... باید آن گذشته را به یاد بیاوریم تا امروز توقع زیاد از حد نداشته باشیم و با مثل چنین مصیبتی و یا حتی صلح با آن خونخواران، نه به تردید بیفتیم و نه ساز ناامیدی کوک کنیم.
بله؛ شهادت سیدحسن ضربهی سختی بود. اما سیدحسن از دست نرفت. او به وصال رسید و ستارهاش در این ظلمات همچنان خواهد درخشید. او این فرصت را یافت تا بهترین سالهای عمر 64 سالهاش را در مبارزه صرف کند و دستآوردهای بسیار بزرگی برای جبههی مقاومت بهجا بگذارد. او بالاترین بهره را از زندگی دنیویاش برد و بالاترین بهره را به مردمش رساند. دیگر از یک قهرمان بیشتر از این چه میخواهیم؟!
و البته یادمان باشد که ما فاتح یا مغلوب، باید روزی این دنیا را ترک کنیم و از آن منصرف شویم. و در آن سو از فتوحات ما نخواهند پرسید؛ بلکه میپرسند: آیا ایستادی یا نه؟!
پس نه جای سوگ است، نه جای افسوس، نه جای دلسردی. آن ستارهی شمالی هست و ماه هست و تا طلوع خورشید میدرخشند و راه را نشان میدهند... تا طلوع خورشید.
| اقتصاد فشل، جمهوری اسلامی و خیلی چیزهای دیگر |
گرانیهای اخیر ارز و طلا، صدای پسر سیزدهسالهی دوست قدیمی مرا هم درآورده! هماین روز 22 بهمن بود که از راهپیمایی برمیگشتیم که به پدر و پسر برخوردیم. پسر خطاب به من گفت: عمو چرا اینهمه از این حکومت حمایت میکنی؟! در حالی که همهچیز گران میشود و باز شما راهپیمایی میروید که چه شود؟! پای چه چیز ایستادید؟! و البته از قول همکلاسیهایش هم از این حرفها نقل میکرد.
من هم در حالی که خیال نداشتم وارد بحث شوم، فقط گفتم: عموجان حمایت فقط به خاطر اقتصاد نبوده که به خاطر مشکلات اقتصادی از بین برود... پای خیلی چیزهای دیگر هم در میان است... واقعاً چهطور میتوانستم به آن نوجوان توضیح بدهم که پای چه چیزهایی در میان است؟ آن هم جلوی پدری که هرچه میگفتم خنثا میکرد.
و پدر هم فرصت را غنیمت شمرد و شوخی جدی گفت: ببین این بچه هم فهمید و تو هنوز نفهمیدی و به حمایت حماقتبارت ادامه میدهی.
و گفت: دیگر درک و فهم بچههای امروزی خیلی رشد کرده و تا این حد رسیده که او هم معترض این اوضاع است. عبرت بگیر و از این حرفها...
گفتم: یک روزی که تو از ما خیلی دوآتشهتر بودی و حمایت میکردی!
گفت: و خیلی زود فهمیدم که اشتباه میکردم، اما تو هنوز نفهمیدهای و متصلب هستی و الخ...
من هم وقتی دیدم که سعی میکند تفاوت فکر من و خودش را، معادلهی بین نفهمیدن و فهمیدن، بین کندذهنی و تیزهوشی، و نادانی و دانایی جلوه بدهد، گفتم: خودت خوب میدانی که عِلم و اطلاع این پسر به مسائل جامعه، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، تاریخ و... در چه حد است. خود تو بودی که چند سال پیش برخوردی با دانشآموزان یک کلاس داشتی و از بیاطلاعی و کمسوادیشان در سادهترین اطلاعات اجتماعی و تاریخی متعجب و شاکی شده بودی. حالا فرزندت ظاهرترین و ملموسترین مشکل جامعه را درک کرده و طبیعی است که برایش سؤال شود. و تو او را شاهد میآوری که چه؟ همآن چیزی را فهمیده که دلیل مخالفت تو و خیلی از افراد با جمهوری اسلامی است.
حالا تو بگو آیا این نشاندهندهی درک بالاتر از حد معمول کودک تو است، یا نشاندهندهی کودکانه بودن درک تو؟!
فقط بستهگی دارد چهطور به موضوع نگاه کنی!
فراروایت، قسمت هفتمگفتوگو با دکتر سیدرضی موسوی
موضوع: فقه و هنر
فراروایت، قسمت چهارم
گفتوگو با دکتر محمد رودگر
موضوع: رئالیسم عرفانی در ادبیات
فراروایت، قسمت ششمگفتوگو با حسین امیری
موضوع: عرفان و رمانتیسیزم (2)
این نمایشگاه را از دست ندهید
بازدید از نمایشگاه پوستر و تصویرسازی «همچنان طوفان» برای مثل بنده، تجربهی باارزشی بود. این نمایشگاه با تحکّم به من یاد آورد که کیفیت آفرینش اثر آرتیستی چهقدر مهم است. در یک اثر تأثیرگذار، ایده، کمپوزسیون (ترکیببندی)، ترکیب رنگ، لیاوت (چیدمان متن) و کیفیت اجرا، هر کدام اهمیت ویژهای دارند و باید با وسواس انجام شوند. یاد آورد که محتوا یک طرف، اما نحوهی اجرا بسی از آن مهمتر است؛ وگرنه اثربخش نیست. به یادم آورد که شهید آوینی در جایی گفته بود ما در تولید هنری باید به دنبال تحول فرهنگی باشیم و حقیقتاً استعداد ایجاد تحول، در آرت وجود دارد؛ چه برسد به هنر.
منتها از آنجا که جریان هنری انقلاب بدجوری گرفتار پروپاگاندای سطحی، احساساتزده و عجولانه است، آثار آرتیستیاش بسیار ضعیف و پیش پا افتاده از آب در میآیند و همین شده که گاهی حس ناامیدی و بیاثری بر ما غالب میشود. تا جایی که به این خیال میافتم اگر اسلحهبهدست بودیم و میتوانستیم چند گلولهای شلیک کنیم، مفیدتر میبودیم. جریان شتابزده و غیر تخصصی هنر انقلاب، با کارهای گلدرشت و ضعیف بدجوری به خودش لطمه میزند و از اثربخشی در دنیا و بر مردم هم باز مانده است.
نمیدانم چرا، اما نمایشگاه همچنان طوفان نشانم داد که قدرت بسیار بزرگی در آرت نهفته است و کاملاً میتواند یک جریان جهانی را علیه اسرائیل ایجاد کند. منتها این ما هستیم که هنوز نمیتوانیم این انرژی را آزاد کنیم... ما خود حجاب خودیم و باید از میان برخیزیم.
خدا دوستان عزیزی را که همت کردند و یکییکی آثار طراحان و گرافیستهای کشورهای مختلف را جمع کردند، حفظ کند و توفیق دهد؛ به معنای واقعی کلمه هنر کردند.
به همهی فعالان فرهنگی و طراحان و آرتیستها توصیه میکنم از این نمایشگاه در گالری حوزهی هنری دیدن کنند.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 3 weeks ago