𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago
#روزنوشت۴۸ امروز به کشف بزرگی نائل شدم.😁 بعد از چند سال تدریس در مقطع ابتدایی فهمیدم چرا شاگردهام به صدا زدن نامشون حساسیت چندانی ندارن و این یکی از دلایل بینظمی کلاسه. متعجبم که چطور تا حالا این رو نفهمیدم! دانشآموز که بودم تمام معلمهام بدون استثنا عادت…
امروز به کشف بزرگی نائل شدم.😁
بعد از چند سال تدریس در مقطع ابتدایی فهمیدم چرا شاگردهام به صدا زدن نامشون حساسیت چندانی ندارن و این یکی از دلایل بینظمی کلاسه.
متعجبم که چطور تا حالا این رو نفهمیدم!
دانشآموز که بودم تمام معلمهام بدون استثنا عادت داشتن که بیشتر شاگردهاشون رو با فامیل خطاب قرار بدن ولی همیشه چند نفر بودن که با اسم کوچک صدا میشدن. اغلب این چند نفر فقط به واسطهی همین تفاوت کلی اعتمادبهنفس بیشتر داشتن و در کلاس جولان بیشتری میدادن و حتی گاهی تبدیل به سوگلی معلم میشدن و من که اغلب بچهی بسیار ساکت و آرومی بودم که بین جمعیت گم میشد و لابد خیلی وقتها بود و نبودم حتی تفاوتی ایجاد نمیکرد جزو دستهای اول بودم.
یادمه چقدر ازین کار معلمها بدم میومد و حتی صادقانه بگم در اون لحظاتی که من رو صدا میزدن شهریسوند ولی به اون یکی میگفتن مرجان، ازشون متنفر میشدم.
برای همین الان عادت دارم اسم کوچک بچهها رو صدا میزنم و به هیچ عنوان از فامیلی برای مخاطب قرار دادنشون استفاده نمیکنم. هم برای یکدستی رفتارم و هم برای اهمیت دادن به فردیتشون.
ولی همه همکاران برعکس من هستن و از اول ابتدایی بچهها رو با نام خانوادگی صدا میزنن.
اینه که برای بچهها خیلی نامانوس و غریبه و حتی اول سال بارها ازم میپرسن که چرا این کار رو میکنم؟
من گاهی به شوخی بهشون میگم احمدی کل خانواده شماست ولی من با همهتون کار ندارم بلکه فقط با خودت کار دارم پس طبیعیه که اسمت رو صدا بزنم.😆
بعد اسم شاگردهای من چیه؟
امیرمهدی، امیرعلی، محمدمهدی، محمدپارسا، امیرمحمد و....
یک عالمه اسم ترکیبی که همیشه یک بخشش با چند نفر مشترکه.
برای همین وقتی صدا میزنم امیرعلی توجه چندانی جلب نمیشه ولی برعکس وقتی میگم احمدی سریع برمیگردن و پاسخ میدن.
جالبه که چیزهایی به این کوچکی و جزئیاتی در این حد چقدر میتونه روی فضای کلاس موثر باشه.
حالا ذهنم درگیره با این داستان چه کنم که هم شبیه مطب پزشکها فامیلی نگم و هم توجه بچهها رو به صدا زدن اسمشون بیشتر جلب کنم. فعلاً که بیچاره هستم. اگه پیشنهادی دارید مشتاق شنیدن و خوندنش هستم.
پ.ن: راستی امروز بردمشون نمازخونه و کلاژ درست کردن. چنان کیفی کرده بودن که منم از یک ساعت بیکار نشستن و تماشاشون به وجد اومدم و تا ساعت آخر از کار خسته نشدم. یعنی یه طوری روی کلاژ تمرکز کرده بودن و غرق شده بودن که انگار در حال ساخت موتور جت هستن. چه لذتی داره این غرق شدن در بازی در دنیای کودکی.
نوشته شده به تاریخ ۲۳ مهر سنه ۱۴۰۳
#ابتدایی
#سیستمآموزشی
#دانشآموزان
#چالشهایمعلمی
#روزنوشت
.
▫️جایی برای احساسات من داری؟
جایی برای احساسات من داری؟ میتوانم از آنها با تو حرف بزنم؟ حوصله شنیدنشان را داری؟ کنجکاوِ شنیدنشان میشوی؟ شرمگین یا ناامیدم نمیکنی از گفتنشان؟ میتوانی وقتی گفتم، سریع راهحل ندهی؟ نگویی کودکانهاند، نگویی غیرطبیعیاند، نگویی فکر نمیکردم درگیر چنین موضوعاتی باشی، نگویی بعداً صحبت میکنیم و فراموش کنی یا به روی خودت نیاوری؟ میتوانی صبور باشی و بگذاری با گفتنشان از آنها عبور کنم؟ میتوانی هلم ندهی، پَسَم نزنی یا به گفتنِ بیشتر مجبورم نکنی؟ میتوانی ظرف مناسبی برای احساساتم باشی؟
اینها بعضی از سوالاتی است که مستقیم یا غیرمستقیم از دیگریهای مهم زندگیمان داریم. اگر پاسخشان در کلام و عمل آری باشد، از تنهاییِ عمیقی بیرون میآییم، از شرمزدگی، از تحمّل بارِ سنگین رازهایمان و از سردرگمیهای کوچک و بزرگی که خجالت میکشیم از آنها حرف بزنیم. وقتی پاسخشان آری باشد، کمتر میترسیم، خودمان را بیشتر میبخشیم، کمتر توی چاله میافتیم، قدمهای مطمئنتری بر میداریم، کمتر خالی میشویم، احساس ارزشمندی بیشتری را تجربه میکنیم، فکر نمیکنیم عجیب یا دیوانهایم و کمتر از خودمان میترسیم.
امّا اگر پاسخشان منفی باشد، اگر دیگری مهمی نباشد/نبوده باشد که جایی برای احساسات ما داشته باشد، تنها میشویم. بدجوری هم تنها میشویم. به خودمان شک میکنیم، از خودمان میترسیم، فکر میکنیم عجیبیم، مثل بقیه قوی یا عاقل نیستیم، احساساتمان غیرطبیعیاند، پر از راز و شرم میشویم، خودمان را سخت میبخشیم، نامطمئن قدم بر میداریم و مدام ناگزیزیم احساساتمان را سرکوب کنیم. خیلی وقتها در نبود چنین دیگریهای مهمی است که به سراغ دوستیهای تازه یا رواندرمانی میرویم (و چه خوب که چنین امکانی هست). آنجا هم ابتدا آزمون میکنیم و اگر امن شدیم، بارِ احساساتمان را زمین میگذاریم.
پانوشت: چیزهایی که در بالا نوشتم صفر و صد نیستند. به سختی ممکن است دیگری، ظرفِ کامل و همیشه حاضری برای ما باشد، او هم انسان است با همه محدودیتهایش. علاوه بر این، اغلب اوقات، غیر از رواندرمانی یا رابطه والد و فرزندی، این ظرفِ احساسات دیگری شدن، نیازمند دوسویگی است.
.
▫️از بیمرزی درآمدن
بیمرزی چیز عجیبی است. فکر میکنی مرز داری ولی نداری. فکر میکنی به آدمها نشان دادهای که نباید جلوتر بیایند ولی میآیند و تو نمیتوانی کاری بکنی. فکر میکنی باید خودشان میفهمیدند امّا نفهمیدهاند. یا شاید فهمیدهاند، امّا چیزی را که تو غیرمستقیم به آنها گفتهای: "اینکه مرزهای من متخلخلاند، هزار سوراخ برای وارد شدن دارند، وارد هم که بشوید، با شما نمیجنگم، خودم را اذیت میکنم". آنوقت میبینی تو غیرمستقیم و ناخودآگاه به آدمها اجازه وارد شدن دادهای؛ وارد شدن به دنیای عاطفیات، به داراییهایت، به زمانت و حتی به تنت. میبینی به آدمها یاد دادهای که تو کمهزینهای، لازم نیست نگران تو و احساساتت باشند و میتوانند بیآنکه بهای چندانی بپردازند تو و دنیای تو را دستکاری کنند.
میپرسی چرا؟ چون یاد نگرفتهای، میترسی، تایید آدمها را خیلی میخواهی، خوب بودن را با "اصلاً نرنجاندن" یکی میدانی، خشمورزی بلد نیستی یا شاید حتی خشمت را تجربه نمیکنی، برای خودت حق قائل نیستی و خلاصه آنقدر که باید وجود نداری، نیستی.
امّا جایی باید ایستاد. این خوب بودنِ پرهزینه چیزی نیست که دیگر به آن نیاز داشته باشی. میرنجند؟ برنجند. تو مسئول هر رنجشی نیستی. میترسی؟ بترس و پیش برو، جهان به آخر نمیرسد. احساس گناه میکنی؟ تو کار بدی نکردهای. تو بد نیستی. تو تازه داری وجود پیدا میکنی و از محو بودن بیرون میآیی. تنبیهت میکنند؟ صبر کن. کمی بعد یاد میگیرند و بیرون مرزهایت میایستند. سخت است؟ خب، هرکاری اولش سخت است. میارزد؟ بله، قطعاً.
پانوشت: خیلی وقتها هم مرز داریم ولی مرزهایمان نامرئیاند. آدمها وقتی خیلی جلو میآیند، به آنها گیر میکنند. آنوقت از ما خشم میگیرند چون انتظارش را نداشتند. در چنین حالتی، مسئله مرز نداشتن نیست، زیادی منعطف بودن و ابراز نکردن است.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago