از گل به سر خانوم

Description
تکه‌ای کوچک از پیچ و تاب افکار و دارِ مکافاتی از گذشته.‌..

جهت ارتباط با من:
http://t.me/HidenChat_bot?start=6154571948

چنل پرایوت:
https://t.me/+B5f9Mnrwv9o1NzJk

چنل چالش‌های نوشتن:
https://t.me/shabhaye_neveshtan
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

5 months, 2 weeks ago

آرزو کودکی شده که سفت به چینِ دامانمان چسبیده؛ مثل خاری که در ماجراجویی‌هایم به پیراهنم می‌چسبد.
کودکِ آرزوها قدش به دیدنِ دست‌های خالی نمی‌رسد. جلوی اسباب بازی فروشی‌ها بهانه‌اش را می‌گیرد. پایش را می‌کوبد. اشکش را می‌ریزد. اما قدش به دیدنِ دستِ خالی نمی‌رسد. شیرینیِ آبنبات را می‌فهمد، تلخیِ شمارشِ آخرین اسکناس‌ها را نه. هزار هزار "هزار تومنی" در کفِ دستش، لبخندی بزرگ‌تر از صد تا "صد تومنی" می‌شود.
شاید هم این روزها، آرزو خانه‌ای است که سقفش هر روز کوتاه‌تر می‌شود. اول در خانه‌ ایستاده بودیم. بعدها پشت‌ها خمید و زانوها زمینی شد. زانوها در خانه‌ها، در سوپر مارکت‌ها، قصابی‌ها، روی ریلِ مترو‌ها و هزار جای دیگر، زمینی شد.
می‌ترسم روزی این سقفِ آرزوها آنقدر پایین بیاید که زیر بارش برای آخرین بار و این بار همیشگی، له بشویم. می‌ترسم قدِ کودکِ آرزو به دیدن دست‌های خالی برسد. می‌ترسم کودکِ آرزو به جای شیرینیِ آبنباتش، تلخیِ شمارشِ اسکناس‌ها را بچشد.

-گل به سر خانوم

5 months, 2 weeks ago

آرزو

5 months, 2 weeks ago

قدم‌های سردرگمم زیاد است. از این جهت به پیاده‌روی‌های طولانی روی آورده‌ام. عادت کرده‌ام به قدمِ لرزانی رو به جلو، بدونِ نگاه به گذشته و جا گذاشته‌ها. حتی اگر جا گذاشته، تکه‌ای از خودِ من باشد...
بی‌منت بر خودِ گذشته و بی‌درخواست از خودِ آینده پیش می‌روم. قبلی شکسته‌تر از حال بود و بعدی هم که از اضطراب و تشویشِ این روزها، معلوم الحال. پس فشاری نیست. توقعی نیست. درخواستی نیست.
ناامید نیستم اما، روزنه‌ی امیدم شمعی رو به خاموشی شده که در نقطه‌ی برخوردِ تاریکیِ وجودِ من با تاریکیِ جهان، سوسو می‌زند. به سمتِ همان بلاتکلیفیِ امید قدم برمی‌دارم. به سمتِ یک چیزِ گذرا.
بعضی چیزها هم در این زندگی هست که گفتنش، به اندازه‌ی آسانیِ فهمش، سخت است...

-گل به سر خانوم

5 months, 2 weeks ago

سردرگم..
بی منت..

5 months, 2 weeks ago

دلتنگی مثلِ ملخ‌هایی که سالیانی پیش از عربستان تا مزارعِ ایران را می‌دریدند، روحم را می‌درد.
به دنبالش می‌گردم. در چهره‌های آشنا و ناآشنای پیاده‌روهای شهر. در موسیقی‌های نوجوانی. در بعضی کوچه خیابان‌های خاطره دار. به دنبالش می‌گردم به امید این که دیگر هیچوقت پیدا نشود. و این همان جنگِ آب و آتشِ قلب و عقل است.
خلاصه که عزیزجان، حالِ این روزها، حالِ دلِ بسیار تنگی است که دیدارِ دوباره‌ای را نمی‌خواهد...

-گل به سر خانوم

5 months, 2 weeks ago

دلتنگی (=)

5 months, 2 weeks ago
از گل به سر خانوم
5 months, 2 weeks ago

غصه آنقدر بزرگ شده که دیگر قبر هم گاهی برایمان تنگ است. شب می‌خوابیم، بیدار که می‌شویم انگار یک چک پول دیگر از جیبمان برداشته شده. شب‌ها در بستر، تا ساعت‌ها می‌چرخیم و می‌چرخیم چه بسا که اوقاتمان تلخ است. تلخ که نه، زهرمار است.
حتی مگسِ خانه کرده در کیفِ پولِ ملت، دیگر مثل قبل ملق نمی‌زند. او هم چند سکه‌ای در کف دستش گزاشته و پشت هم دوباره و دوباره و دوباره می‌شمارد‌. اول داشته‌هایش را می‌شمارد، بعد بی‌شمار نداشته‌اش را.
سوارِ ماشینِ مشتی مندلیِ تلاشمان شده‌ایم و افتاده‌ایم دنبالِ دوج و بوگاتی و بنز‌های رویاهایمان. هدف‌هایمان با دویست کیلومتر بر ساعت به جلو می‌تازند و وقتی ترمز اتوبوس‌های ما می‌برد؛ حتی از آیینه به پشت سرشان نیم نگاهی نمی‌کنند.
جانِ بچه‌ای از روی پلی و دستِ پدری نجات می‌دهیم. فردایش خبر آتش گرفتن خانه و خانواده و کودکی دیگر می‌آید.
برف می‌آید و شادی می‌کنیم. یکی کفشِ فرو رفتن در برف را ندارد. وقتی تنِ ما طاقتِ سرما ندارد، آن بیچاره گرمایی نیست؛ لباسِ‌ گرم‌تری ندارد. یکی به ریشِ دیگری می‌خندد و می‌گوید "پایه نیست". پایه هست! پولِ یک فنجان چای را هم ندارد.
شمع روشن می‌کنم. برای تمامِ ایران شمع روشن می‌کنم. برای همه‌ی مردگان و نیمه زندگانِ این سالیان. برای تمامِ غصه‌ و زخم‌های امسال‌ها و پارسال‌ها. برای تمامِ اضطرابِ فردا‌ها. و برای آرزوی "الهی شب سحر نشه"ی پدرِ مستاجرِ یک خانه‌ی مهاجر که از فکرِ کرایه دیگر نایی به خندیدنِ بر دوربین مخفی‌های بلاگرها ندارد. برای تمامِ ایران شمع روشن می‌کنم.
چه در رنجی گربه‌ی پیر. در عین سربلندی، چه زمین‌گیری‌ گربه‌ی پیر...

-گل به سر خانوم

5 months, 2 weeks ago
از گل به سر خانوم
5 months, 2 weeks ago
منگل و اسکل، بهترین دوست‌های هم

منگل و اسکل، بهترین دوست‌های هم

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago