۲۰۱۸ ) چقدر بودن بی‌ این قرن خوشبختی است از کوله‌پشتی مادرانه می‌افتد گریهٔ کودکانه روی گِل از رادیو گفت‌وگوی عزای هفت‌روزه می‌آید چقدر داشتن طناب و رخت چرک خوشبختی است چقدر ندانستن اخبارِ خلیج فارس ندانستن بهای طلا روزی که تو می‌میری خوشبختی است از کدام…

‌۲۰۱۹ ) کسی می‌داند شماره‌شناسنامهٔ گندم چيست؟ کدامين شنبه آن اولين بهار را زاييد؟ يک تقويم بی‌پاييز را کسی می‌داند از کجا بايد بخرم؟ هيچ‌کس باور نمی‌کند که من پسرعموی سپيدارم باور نمی‌کنند که از موهايم صدای کمانچه می‌ريزد کسی می‌داند؟ گروه خون…

۲۰۸۳ )

من در تاریکی زندگی می‌کنم
تو ای یگانه دوست
اگر به دیدارم آمدی
برای من ستاره بیاور
که آن را بر تارک سقف بیاویزم

✍ #فروغ_میلانی

▪️شبکهٔ شعر سپید▪️

?@sher_sepid

?پ.ن: امروزم را با کتاب «جاده‌ی شیری» از #فروغ_میلانی سر کردم. سال چاپ کتاب و ناشر آن مشخص نیست؛ بر اساس قیمت پشت کتاب که پنجاه ریال است، می‌توان حدس زد برای قبل انقلاب است.

? شاعر خوبی است، نه آنقدرها خوب البته، بلکه برای آن زمان، احتمالا دهه‌ی پنجاه که زنانگی در شعر فارسی در حال بالندگی است، عرضه‌‌ی خوبی است. می‌توانم بگویم بیشتر از آنکه ادبیت در کار او باشد، شاعرانگی جذابی در شعرش وجود دارد. (از نگاه من، ادبیت بیان پخته‌ی شاعرانگی است و شاعرانگی احساس و تخیلی قدرتمند است که با زبان پخته‌ی ادبی بیان نشده است).

?نخستین شعرش (برای خواهرم) را که خواندم، به خودم گفتم، چقدر فضای این شعر شبیه به فضای اشعار #فروغ_فرخزاد است، شعر دوم (جاده‌ی شیری) و شعر سوم (انگاره‌ی آغاز) حدسم را به یقین تبدیل کرد. گرم مطالعه‌اش که بودم به شعر بالا (۲۰۸۳) برخوردم که تقلید ناموفقی از شعر «هدیه‌ی» فروغ فرخزاد است:

?«من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم
اگر به خانه‌ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه‌ی خوشبخت بنگرم»

?این تقلید، فرضیه‌ی جالبی را برایم پیش کشید و آن اینکه #فروغ_فرخزاد بسیار بر شعر زنان بعد خودش، دست کم شاعران زن قبل از انقلاب، تأثیر گذاشته است. این تأثیرگذاری از نگاه من علاوه بر اینکه ادبی است، تاثیرگذاری روحی‌روانی است، بدین معنا که به زنان بعد خود این جرأت را داده است، تا همانند فرخزاد، افکار، احساس‌ها، ترس‌ها، شرم‌ها، لذت‌ها و... خود را به طور عمومی آن هم به زبان شعر بیان کنند، زبانی که تا قبل از فروغ در سیطره‌ی مردان بوده است.

? @sher_sepid

۲۰۸۲ )
دیوارها لبریز خاطراتند
و روزها چون آب راکدی می‌خشکند
تو رفته‌ای
و نگاه من به لحظه‌ی راه مانده است
صدای تو را چون قهوه داغی نوشیدم
نگاه تو را، چون تصویری بدیع
در عمق نگاهم پنهان کردم

لبخند تو، نوای خنده‌های تو
گریه‌های ملال تو را
به برگ‌های درخت سنجاق کردم

دست‌های مهربان تو
به پناه باران رفته‌اند
دست‌های مهربان تو در افق پنهان شده‌اند

تو رفته‌ای
و یاد تو اینجا گریه می‌کند
تو رفته گ‌ای
و خانه از عطر یاد تو سرشار است
ای تندیس مهربانی!
تو رفته‌ای
و گام‌های من تا نهایت انجذاب به خیابان ره می‌سپرند
تو رفته‌ای
و ستاره ها را با خود برده‌ای
تو رفته‌ای
و آفتاب و مهتاب نیز رفته‌اند.

تو رفته‌ای
و آسمان در ابرها پنهان شده
تو رفته.ای ، تو رفته‌ای
و من از اندوه و تنهایی خواهم مرد.

✍ #فروغ_میلانی

▪️شبکهٔ شعر سپید▪️

?@sher_sepid

۲۰۸۱ )
وقتی که خون
در شریان خورشید یخ بست
وقتی که مذبح روز
در آوار شب مدفون شد
تو از جاده‌ی شیری
فرود آی
وسطلی از آبهای ماه
برای من هدیه بیاور..

✍ #فروغ_میلانی

▪️شبکهٔ شعر سپید▪️

?@sher_sepid

۲۰۷۲ )
قلبم را در مِجریِ کهنه‌یی
پنهان می‌کنم
در اتاقی که دریچه‌یی‌ش
نیست.
از مهتابی
به کوچه‌ی تاریک
خم می‌شوم
و به جای همه نومیدان
می‌گریم.

آه
من
حرام شده‌ام!

✍ #احمد_شاملو

▪️شبکه‌ی سعر سپید▪️

?@sher_sepid

یلدایتان فرخنده باد!