فریاد l محمدمهدی تهرانی

Description
اندیشه و سیاست
ارتباط با ادمین: @mohammadmahditehrani (https://t.me/mohammadmahditehrani)
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago

9 months, 4 weeks ago

?فاصله حاکمیت با جریان انقلابی
?تصور شاید آن است که حاکمیت تنها با نسل جدیدی که تمنایی گاه تعجب‌آور دارند، بی‌نسبت است. انگار دو دنیای متفاوت داریم. تشییع مرتضی پاشایی شوکه می‌کند، استقبال‌ها از گاد پوری هم همین‌طور. واقعیت اما این است که حتی جریان انقلابی هم با حاکمیت فاصله دارد. این فاصله‌مندی‌ها از فقدان هم‌زبانی، هم‌افقی و قصه مشترک نشات می‌گیرد.

?انتخابات ریاست‌جمهوریِ پیشین دقیقا روایتگر همین فاصله بود. کمی از دعواهای سیاست‌زده جلیلی_قالیباف دست برداریم. سطوح مختلفی از ارکان حاکمیت تا چهره‌های دینی و سیاسی و نظامی و... به خط شدند تا رای‌دهی به کاندیدایی را توصیه کنند که به نظرشان همان کاندیدای رهبری نیز هست و این کاندیدا در دور اول با فاصله چشمگیر ۶ میلیونی در جایگاه سوم قرار گرفت و نهایتا ۳ میلیون رای را از آنِ خود کرد. نفر اول و دوم تنها یک میلیون فاصله داشتند! جریان انقلابی نه تنها به این برآوردِ حاکمیت که به تمامی چهره‌های میانی که نقش واسطه‌گری داشتند هم "نه" گفت و تاکید کرد که می‌خواهم خودم انتخاب کنم! به "تو" ربطی ندارد. و این چنین انتخابات شامل دو طیف رای اعتراضی شد؛ رای اعتراضی به جلیلی و رای اعتراضی به پزشکیان.

?برای نسل جدید نسخه‌ای که می‌پیچند و استادش ظاهرا سیدبشیر است، سرگرمی است. اینها چون در دنیای مجازیِ دیگری سیر می‌کنند این‌گونه شدند! عجب! با نسل انقلابی چه می‌کنید؟ آنها هم در دنیای مجازیِ دیگری هستند؟ دیگر آنکه این سرگرم کردن‌ها به نظرتان تا کجا جواب می‌دهد؟

?راه‌حل دیگر می‌تواند شکستن دوگانه حاکمیت_رهبری و ایجاد این‌همانی باشد. آیا این مسئله را حل خواهد کرد یا بحرانی‌تر؟

?انقلاب وقتی می‌میرد که از خلق مداوم قصه‌ای باورپذیر، از ارائه روایت، از پاسخگویی و از هم‌زبانی باز بماند. با سرگرمی و تخدیر می‌توان احساس درد را کم کرد اما نمی‌توان علاجی واقعی جست. با توبیخ، تهدید، دستور، گشت ارشاد نمی‌توان هم‌زبانی و قصه ساخت. از موضع بالا هیچ چیز حل نمی‌شود.

?اگر خواستید به اینها فکر کنید!

@mahdytehrani

10 months ago

?صدا و سیمای بی‌فکر؟!
?یک سیگاری را گفتند سیگار نکش! گفت چطور مگر؟ گفتند در مجله نوشته سیگار کشیدن برای سلامتی مضر است. گفت باشد، پس دیگر مجله نمی‌خرم!

?اگر از وجه منفی تمثیل بگذریم و به وجه مقرِّب آن ضریب دهیم، هر چیزی را حذف شدنی تلقی نخواهیم کرد؛ خصوصا آن چیزهایی را که بدان انس داریم یا معرِّف ما هستند؛ خصوصا فکر را!

?فکر، همیشه پیچیده نیست؛ راننده تاکسی هم فکر دارد. آنکه حجابش را برمی‌دارد هم فکر دارد؛ اما فکری که گاه مجال گفت‌و‌گویش در جای دیگر است و خط‌گیری‌ و الگوگیری‌اش از جای دیگر‌. اگر صدا و سیما بی‌فکر شد، آنکه حذف می‌شود فکر نیست؛ صدا و سیماست؛ خصوصا در این عصر رسانه و در این جامعه‌ای که ما داریم که مردمانش سراسر سیاسی‌اند.

?فکر وحشی است، بی‌خانمان است، در بند نمی‌ماند. می‌توان فکر را کم‌عمق کرد؛ اما حذفش هرگز. می‌توان با بی‌فکری آدم‌ها را سطحی‌تر کرد؛ اما بی‌فکر هرگز‌.

?صدا و سیما قرار بود دانشگاه باشد؛ نه ابزار سرگرمی و نه بستر خطابه‌خوانی‌های یک‌طرفه یا سناریوهای تماما از پیش نوشته شده. در دانشگاه می‌توان گفت‌و‌شنود داشت، می‌توان آراء را به مقایسه نشست، می‌توان فکر کرد. لااقل دانشگاه اگر دانشگاه باشد چنین است.

?اساساً چرا مجری‌های پرورش‌یافته و مشهورشده‌ی صدا و سیما باید بیرون صدا و سیما در مسیری دیگر بتازند؛ حتی به ظاهر مذهبی‌هاشان؟ چه چیز آنها را این‌گونه می‌کند؟ چرا باید صدا و سیما خودش رقیب‌های خودش را شکل دهد؟ کمی خنده‌دار نیست؟ مثلا اگر بلاتشبیه یک اردوگاه به ظاهر انقلابی، تروریست پرورش دهد، نمی‌گویند در آن اردوگاه چه خبر است؟ خب حالا که چنین است، آیا همین نشانه وحشی بودن فکر نیست؟ چه چیز تعطیل می‌شود؟ فکر یا صدا و سیما؟

?فکر که بی‌سامان شد، باید بروی کف خیابان و در ایستگاه آخر جمعش کنی. فکر می‌شد به هر حال به خیابان بیانجامد اما اینجا فقط به خیابان می‌انجامد! نتوانستی نمایندگی‌اش کنی، نتوانستی علاجش کنی. هر چه از فکر می‌ترسی، بیشتر و بیشتر ترسناک‌تر می‌نماید. فکر بی‌خانمان‌تر و هراس‌انگیزتر می‌شود.

?مقاومت هم یک فکر است و برای بالا نشاندن یک فکر؛ باید بستری فکری پرورش داد که فکرها را رشد دهد. باید نوشت، به تحلیل‌ها میدان داد، تحلیل کردن را رونق داد و تحلیلگر ساختن را ماموریت دانست. فکر در چالش است که عمق می‌گیرد. فکر ترسناک نیست؛ سکوت است که ترس دارد؛ خاموش کردن تلویزیون است که ترس دارد؛ سطحی شدن است که ترس دارد.
@mahdytehrani

10 months ago

?9 نکته از بیانات رهبری پیرامون وقایع سوریه
?یکم. همه منتظر ِتحلیل رهبری بودند؛ اما رهبرانقلاب گفتند من تحلیل نمی‎کنم! «من قصد ندارم تحلیل کنم قضایای سوریه را ــ تحلیل را دیگران می‎کنند ــ قصد من امروز "تبیین و ترسیم" است.» تبیین یعنی چه؟ بیانِ «آنچه واقع شده و احیاناً سعی می‎شود از چشم‎ها مخفی بماند.» ترسیم یعنی چه؟ «وضع خودمان، حرکت خودمان، حرکت منطقه، آینده‌ی منطقه را طبق فهم خودمان ترسیم کنیم.» پس رهبری آنچه بر دوش خود می‎بیند توجه دادن به مخفی‎مانده‎ها و ارائه ترسیمی کلان از وضعیت است نه تمام آنچه می‎توان و باید گفت. نخبگان باید کمی زحمت بکشند. توقع همه چیز از رهبری و سکوت تحلیلگران و نخبگان کشور خطاست.

?دوم. یک تحلیل در باب اسد این بود که او به ایران پشت کرد یا بالعکس؛ ایران کارش با اسد تمام شد و به او پشت کرد. این هر دو خلاف واقع بود. سردار اسدی معاون قرارگاه خاتم الانبیاء می‎گوید:«بشار اسد اجازه نمی داد که ما به کمک آنها برویم، اگر چه دوره قبل درخواست کمک از ما کرد ولی این دوره نه تنها درخواست نکرد بلکه برای رفتن ما نیز نگران بود و می‎گفت اگر شما بیایید اسرائیل ما را خواهد زد.» رهبری هم فرمودند:«[اگر] درخواست نکنند، طبعاً راه بسته است و امکان کمک به آنها نخواهد بود.» ایشان همچنین گفتند:«ما در همین شرایط دشوار هم آماده بودیم. آمدند اینجا به من گفتند که همه‌ی امکاناتی که برای سوری‌ها امروز لازم است، ما آماده کردیم، آماده‌ایم که برویم، [امّا] آسمان‎ها بسته بود، زمین بسته بود.» پس این دو تلقی که اسد با ایران فاصله گرفته بود یا ایران برایش دیگر پشتیبانی از اسد منفعتی نداشت و رهایش کرد، هر دو خطاست.

?سوم. اما چه شد که چنین شد؟ منشأ درونی بود؛ ضعف. «جنگ اصلی را ارتش آن کشور باید بکند... اگر ارتش آن کشور "ضعف" نشان داد، از این بسیجی کاری برنمی‌آید؛ و این اتّفاق متأسّفانه افتاد.» «اگر چنانچه در داخل آن کشور، انگیزه‌ها به حال خود باقی می‎ماند... می‎شد بهشان کمک کرد.»

?چهارم. منشأ این ضعف کجا بود؟ «وقتی روح ایستادگی و مقاومت کم بشود، این‌[جور] می‎شود.» چه شد که روح ایستادگی و مقاومت کم شد؟ در اینجا بیانات رهبری پاسخ بیشتری در میان نمی‎نهد و این مسئله‎ای است که نیازمند تحلیل بوده و هست. چه می‎شود که روح مقاومت در سوریه کم می‎شود. اینجاست که فهم فرهنگی و اقتصادی از وضع سوریه می‎تواند گره‎گشا باشد.

?پنجم. اینها که دولت را گرفته‎اند کیستند؟ هویت اینها در بیانات رهبری چندان روشن نمی‎شود. آنجا که رهبری می‎گویند:«البتّه این مهاجمینی که گفتم، هر کدام یک غرضی دارند؛ اهدافشان با هم متفاوت است؛ بعضی‌ها از شمال سوریه یا جنوب سوریه دنبال تصرّف سرزمینند»، منظورشان به نظر کشورهای همسایه است یعنی مشخصا ترکیه در شمال و اسرائیل در جنوب. نهایت دلالت در سخنان رهبری در این عبارت است:«مثلاً فرض کنید فلان گروه تروریستی، یا فلان گروه مسلّح با سوریه می‎جنگید.» و این یعنی بر جا گذاشتنِ تعمدیِ ابهام. شاید در میانشان تروریست هم هست اما همه‎شان را نمی‎توان تروریست نامید.

?ششم. عاقبت اینها چه می‎شود؟ اینجا بیان رهبری صریح است:«مسئله این‌جور نخواهد ماند... قطعاً جوانان غیور سوری به پا خواهند خاست، ایستادگی خواهند کرد، فداکاری خواهند کرد، تلفات هم خواهند داد امّا بر این وضع فائق خواهند آمد.» پس لازم نیست بازی پیش‎فرض گرفته شود؛ امکان بر هم زدنش هنوز هست.

?هفتم. نوع این به پا خواستن و این برهم زدن چگونه است؟ آیا با اعلام موجودیت یک جریان نظامی مواجه خواهیم بود؟ آیا مبارزه‎ای درون سیستمی و از سنخ اصلاحی است؟ رهبر انقلاب عراق را مثال می‎زنند:«جوانان غیور عراق، با کمک و هدایت و فرماندهی و سازمان‌دهی شهید عزیز ما، توانستند دشمن را از کوچه و خیابان بیرون کنند، از خانه‌های خودشان بیرون کنند، وَالّا آمریکایی‌ها در عراق هم همین کارها را می‎کردند؛ درِ خانه‌ها را می‎شکستند...» قاعدتا باید بتوان الگوها را در اینجا جست.

?هشتم. پشت‎پرده این بازی که بود؟ «اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است.» آیا این نحوی از شکست نبود؟ بود. منتهی «جبهه‌ی مقاومت نه از پیروزی‌ها مغرور باید بشود، نه از شکست‌ها مأیوس باید بشود.» اما آیا مقاومت تضعیف شد؟ نه. «جبهه‌ی مقاومت یک سخت‌افزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود. "مقاومت" یک ایمان است، یک تفکّر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است؛ مقاومت یک مکتب است، یک مکتب اعتقادی است.»

?نهم. و یک نکته مهم در پایان. تحلیل لازم است اما دل مردم را نباید خالی کرد:«در داخل اگر کسی در تحلیلی، در بیانی جوری حرف بزند که معنایش خالی کردن توی دل مردم باشد، این جرم است و باید دنبال بشود.»
@mahdytehrani

10 months, 1 week ago
***?***پرونده سوریه در کانال مثلِ بهشتی

?پرونده سوریه در کانال مثلِ بهشتی

?اسد و دومینوی هفت اکتبر، مهدی تدینی
?تحریرالشام، داعش نیست، محمدمهدی تهرانی
?درباره سوریه، علی مهدیان
?ایران و سوریه قدیم و جدید، صابر گل‌عنبری
?درباره ماجرای مقاومت و حکمت متعالیه، بخش اول - بخش دوم، محمد ایمانی
?داستان‌بافیِ وارونه، محمدمهدی تهرانی
?عملکرد دوازده ساله ایران در سوریه، مهدی جهان‌تیغی
?مردم نداشتیم؛ پس شکست خوردیم، درباره سقوط بشار اسد، بخش اول - بخش دوم، حمیدرضا میررکنی بنادکی
?درباره سوریه ۲، علی مهدیان
?هفت عامل فروپاشی سریع سوریه اسد، علیرضا کمیلی
?اقتصاد و جنگ در سوریه!، صابر گل‌عنبری
?چند خطی درباره سوریه، مهدی خانعلی‌زاده
?گفتمان انقلاب و طرح مفهومی شکست، سجاد صفار هرندی
?دلایل اقتصادی سقوط بشار اسد، محمدطاهر رحیمی
?از اشرف غنی تا بشار اسد، محسن دنیوی
?نظام ما و تجربه تلخ اسد، مهدی جمشیدی
?اسد، قهرمان یا ضدقهرمان، مهدی اسلامی
?آیا اینک، آخرالزمان است؟، وحید یامین‌پور
?درس سوریه، کانال تراوشات
?انقلاب سوریه و سراب گروه‌های فلسطینی، سلمان کدیور
?دوباره سوریه، دوباره ایران، مصطفی تاج‌زاده
?دو نگاه به سقوط اسد، کانال تراوشات
?چابلوسان اسد را پایین کشیدند!، صابر گل‌عنبری
?سقوط اقتصاد سوریه در انتقال سریع از سوسیالیسم به لیبرالیسم، محمدجواد توکلی
?فرصت‌های یک شکست، کانال برندسازی ملی
?چکش موازنه، گزارش محرمانه اندیشکده مرصاد، هادی معصومی زارع
@mesle_Beheshti

10 months, 1 week ago

?داستان‌بافیِ وارونه!
?می‌گویند اسد آن‌گونه که بایست پای مقاومت نایستاد یا به غرب اعتماد کرد یا با ایران فاصله گرفت و بنابراین مردمش در کنارش نبودند و سقوط کرد. در نگاه دقیق‌تر اما این ماجرا کاملا وارونه است؛ چون مردمش در کنارش نبودند و چون توان نداشت، آن‌گونه که بایست نایستاد. اصلا خود حزب‌الله لبنان مگر واقعا از همان نخست جنگید؟ نجنگید. جنگ ملاحظات دارد، ملاحظات داخلی، خارجی. کسانی که یک‌طرفه توقعاتشان از اسد را فهرست می‌کنند بدون آنکه ساخت درونی، توان و وضع سوریه را لحاظ کنند، شاید تصورشان از یک حکومت و از امکان‌های کنش بیشتر تصوری پادگانی است. یعنی آنجایی که می‌توان بر مسند نشست و فقط پادشاهانه دستور داد. خود ایران این‌گونه پای محور مقاومت ایستاد؟ نمی‌گویم اسد را کاملا توجیه کنیم یا بگوییم او سوپرانقلابی بود؛ می‌گویم وارونه نبینیم.

?اگر چنین است و اگر ضعف و ناتوانی درون چنین به عدم ایستادگی در محور مقاومت و اکنون در مواجهه با تحریرالشام منجر شده، پرسش دقیقا این می‌شود که منشا این ضعف و ناتوانی در کجاست و مشخصا ایران به عنوان متحد نزدیک، چه نسخه‌ای برای درمان در طول تمامی این سال‌ها پیشکش کرده هست؟

?بگذارید صریح‌تر سخن بگوییم؛ همین که در نسبت با سوریه فقط نگران محور مقاومتیم و جامعه سوریه، فرهنگ و اقتصاد سوریه را نمی‌بینیم، خود، تفکری پادگانی است؛ ولو از سوی ما حزب‌اللهی‌ها مطرح شود. ما، خود ما حزب‌اللهی‌ها، نگران محور مقاومت هستیم اما نگران مردم سوریه نیستیم و اصلا نمی‌پرسیم که این موجودات ذی شعور و دارای حق حیات‌اند کیستند و چگونه می‌اندیشند و نسبت ما با آنان چیست و چقدر دلبسته مقاومتند. این چنین مقاومت به مثابه یک فرهنگ حتی در تفکر ما حزب‌اللهی‌ها به تفنگ و موشک تقلیل می‌یابد. مردمت که مهم نیستند؛ خودت چرا نجنگیدی؟
@mahdytehrani

10 months, 1 week ago

?ایران؛ متهم وقایع سوریه
?آیا ایران در سقوط سوریه متهم است؟ بله، حتما متهم است؛ ولی نه از آن رو که بیشتر لشکر نکشید و بیشتر مداخله نظامی نکرد؛ بلکه دقیقا از این رو که بعد از این همه سال امکان حضور، با وجود برخی تلاش‌های حداقلی نتوانست استحکام لازم برای یک "حکومت مردمی" را شکل دهد. ایران به "مدافع حرم" اندیشید اما به "مدافع مردم" نیاندیشید و توجه نکرد که دفاع واقعی از حرم از بستر دفاع از مردم و ساخت حکومتی مردمی که پاسپان حرم است، می‌گذرد. ایران حتی توصیف کاملی از وضعیت گروه‌های مخالفت، اختلافاتشان و فرصت‌های این اختلافات هم نداشت. این‌گونه است که تحریری‌ها یک روز تروریست‌اند و روز دیگر معارض و امروز هم از آمادگی روابط با آنها سخن می‌گوییم. خُب این تعارض دقیقا در ذات نگاه یکسویه نظامی است؛ نگاهی که ساخت اجتماعی را حاشیه بر قدرت می‌بیند نه ساخت‌دهنده به قدرت. چند مقاله علمی-پژوهشی در این سال‌ها در ترسیم این وضعیت داشته‌ایم؟ کمتر از انگشتان یک دست! ایران که دقیقه ۹۰ از ضرورت گفت‌و‌گو با معارضان سخن گفت، آیا پیشتر نیز چنین امری را ضروری می‌دید؟

?امروز اگر مسئولین وزارت خارجه و... باید پاسخگو باشند، نه از این باب است که چرا ورود نظامی نکردید و نتیجه نشست و برخاست‌های دیپلماتیک‌تان چه شد؛ بلکه دقیقا از این باب است که این همه سال در سوریه چه می‌کردید؟ دقیقا چرا همه گروه‌های معارض را یک‌کاسه کردید؟ چرا نسخه‌های اقتصاد آزاد در سوریه اجرا شد و چرا ساخت اجتماعی سوریه چنین شد که کوچک‌ترین تمایلی به ایستادگی باقی نماند؟ شما فرهنگ و اقتصاد را باختید و نه جنگ را. چنانکه در داخل هم مشکلتان همین است.
@mahdytehrani

1 year, 2 months ago

?پیشنهاد به رئیس‎جمهور منتخب/1
⛔️تا قبل از امکان مهار شوک‎های ارزی، از آزادسازی به شدت پرهیز کنید!⛔️

?آقای رئیس‎جمهور! سلام!

?حضرتعالی با اینکه در پیامک‎های انتخاباتی تأکید کردید اهل شوک‎درمانی نیستید، در مصاحبه با سایت KHAMENEI.IR، در بحث اقتصاد بیش از همه به ناترازی‎ها در حوزه انرژی اشاره کردید و اینکه مثلا اکنون برای خرید بنزین 8 میلیارد دلار پول می‎دهیم یا آنکه میزان مصرف انرژی در کشور قابل پذیرش نیست. چهره‎هایی چون دکتر محمدجواد توکلی، سیاست‎های ارزی اشتباه را با روکش حذف ارز ترجیحی و حذف یارانه پنهان، پاشنه آشیل سیاست‎های شما دانسته‎اند. دکتر فرشاد مؤمنی نیز ضمن توخالی شمردن شعار ارز تک‎نرخی، به قول شرافتمندانه‎تان در پرهیز از شوک درمانی اشاره کرده و نسبت به مواضع اطرافیان شما هشدار داده است. با این مقدمه باید گفت:

?چنانچه مستحضرید از سال‎های پایانی دولت دوازدهم شرایط ارزی کشور بیش از پیش تشدید شد و به اذعان کارشناسان مختلف اقتصادی، مهمترین عامل اثرگذار در تورم نه رشد نقدینگی که جهش‎های ارزی بوده است. بی‎شک چندنرخی بودن ارز و وجود ناترازی‎ها مطلوب نیست اما تجویز نسخه‎هایی چون حرکت به سمت ارز تک‎نرخی یا تلاش برای مهار ناترازی برای یک بیمار ممکن است نه تنها ثمربخش نباشد بلکه به تشدید شرایط او بیانجامد. وقتی کشور در تأمین ارز و ارتباطات بانکی با محدودیت مواجه است، نه حرکت به سمت تک‎نرخی کردن ممکن است و نه آزادسازی می‎تواند ناترازی را رفع کند. آزادسازی قیمت‎ها در چنین وضعیتی تنها بر دامنه شوک‎های ارزی و تورم می‎افزاید؛ چنانکه حذف ارز 4200 تومانی، تورم‎های بالا در سال‎های متمادی را به دنبال داشت. شرایط کشور در سال‎های اصلاحات که به سمت ارز تک‎نرخی رفتیم با شرایط کنونی قابل مقایسه نیست.

?به این ترتیب هم‎صدا با چهره‎هایی چون دکتر صمصامی و دکتر مؤمنی باید مهمترین ملاحظه کنونی اقتصاد را مدیریت شوک‎های ارزی و پرهیز از شوک درمانی قلمداد کرد و نه رفع ناترازی‎ها به واسطه آزادسازی. همچنین باید نسبت به سیاست‎های مبتنی بر آزادسازی هشدار داد.
@mahdytehrani

1 year, 3 months ago

?در ستایش شمایل سیاسی سعید جلیلی

سجاد صفار هرندی
?من «جلیلی‌چی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعف‌ها و محدودیت‌های او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کم‌نظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلت‌ها و زیبایی‌های انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست.

?اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهم‌ترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراث‌دار او از این جهت بی‌شک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگی‌پنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن می‌خواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن می‌بندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمی‌دهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر می‌آورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است.

?جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. می‌دانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلت‌های بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، ساده‌زیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکته‌سنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمی‌تواند دشمن بدارد.

?همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگی‌های شخصی جلیلی نیست. در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکان‌های آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرت‌های جهانی) به حفره‌های بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز می‌گردد. بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایده‌ای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمی‌انگیزد، جملگی به کاستی‌های اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز می‌گردد. اگر این خلل‌ها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستی‌هاست. با مشاجره ملال‌آور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمی‌شود.

?شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور می‌کنم روند وقایع ماه‌ها و سال‌های پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر می‌شود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.
@mahdytehrani

1 year, 3 months ago

?ما و جمهوریت
?یکم. دست آخر کار به منت‎کشی جمهوریت رسید تا بتوانیم به مشارکت 50 درصدی بازگردیم. هر دو طرف احساس کردند نیازمند سخن‏گفتنی جدی‎تر با مردم‎اند. آذری جهرمی راهی کنسرت شد تا با اکس‎هایش حرف بزند و انقلابیون هم راهی روستا و دست به گوشی! تمایز نظامی که بر جمهوریت ابتنا دارد با نظام دیکتاتوری همین است. نمی‎توان بدون اقناع و گفت‎و‎گو با مردم قدم از قدم برداشت.

?دوم. اعصاب‎خوردی این روزها قابل درک است؛ اما نباید مانع درک درست از مسئله شود. هرگونه انصراف از سوی یکی از دو کاندیدای اصولگرای اصلی در دور اول، با شوک به سبد رای پزشکیان، در همان دور کار را به نفع اصلاحات تمام می‎کرد؛ این یعنی مسئله فراتر از تاکتیک‎های انتخاباتی است. باید به نسبت خود و جمهوریت نگریست؛ "ما و جمهوریت".

?سوم. مردم از تورم‎های متمادیِ این سال‎ها که حاصل بازی با نرخ ارز بود، رنج می‎بردند. گوشت کیلویی چند است مردم؟ اعداد نمی‎توانست جای همدلی را بگیرد. پزشکیان با ادبیات مردمی‎اش نماد تغییر شد؛ حتی بدون برنامه! می‎گفتی برنامه ندارد؛ می‎گفت لااقل ما را می‎فهمد!

?چهارم. مردم از اینکه طرف گفت‎و‌‎گو در مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی نیستند، ناراضی بودند. لحاظ جمهوریت، شب انتخاباتی نیست. نمی‎توانیم در طول حکمرانی مردم را لحاظ نکنیم، برای اقناع و گفت‎و‎گو ارزش لازم را قائل نباشیم، یکجانبه عمل کنیم، دغدغه صدا و سیمای‏مان فقط سرگرمی باشد، اما شب انتخابات یک دفعه یاد مردم بیافتیم. ما وقتی توانستیم به اسرائیل حمله کنیم که افکار عمومی‏مان به ما این امکان را داد. وقتی غنی‎سازی را افزایش دادیم که ایران یکصدا می‎گفت انرژی هسته‎ای حق مسلم ماست. عملگرایی، فرصت گفت‎و‎گوی ما را سلب می‎کند.

?پنجم. درگیری‏های درون جبهه انقلاب به نفع چه کسی تمام شد؟ بالاترین حجم تخریب‏ها نسبت به کاندیداهای جبهه انقلاب نه توسط آن‏طرفی‏ها که توسط خودی‏ها انجام شد. "آنها" گفتند طالبان؛ اما تصویرش را پیشتر خودی‏ها کشیده بودند. در دور اول نه تخریب قالیباف درست بود نه جلیلی. نزاع‎های ما باعث می‎شود کسی را برای خودمان باقی نگذاریم، باعث می‎شود پُل‎هایمان به جمهوریت را خودمان با دست خود بشکنیم.

?ششم. جمهوریت، مواجهه دستوری را برنمی‎تابد. همه چهره‎های مذهبی و منبری و حکومتی در دور اول جمع شدند تا جمهوریت را به یک سو بکشند؛ نشد! رهبری را هم هزینه کردند، نشد! مواجهه با جمهوریت از بستر هم‎سخنی و هم‎زبانی می‎گذرد. مردم(انقلابی و خاکستری و...) به میدانِ کسانی می‎آیند که با آنان هم‎زبانی پیدا کنند. نمی‎توان با دستور و "گداییِ انصراف" از این و آن، "ضعف هم‎سخنی" را علاج کرد.

?هفتم. پیروزی در انتخابات را باید به دکتر پزشکیان تبریک گفت. او اما اکنون در حالی وارد پاستور می‎شود که کمترین تعداد آراء را در نسبت با رؤسای جمهوری دوم خرداد به این‎سو به همراه دارد. این یعنی وجود یک اپوزیسیون قوی که تا آخرین لحظات نیز روندی صعودی را در آرای خود دنبال می‎کرد؛ یعنی جمهوریتی که چندان هم یک‏دل نیست. سعید جلیلی در این انتخابات چهره‎ای نو نشان داد که غیرقابل انتظار می‎نمود. او توانست نقش رهبری این اپوزیسیون را ایفا کند.

?هشتم. "ضعف همدلی"، "ضعف اقناع و گفت‎و‎گوی متمادی"، "درگیری‎های داخلی و خراب کردن پُل‎ها" و در نهایت "مواجهه دستوری" حاصل این نوشته بود.
@mahdytehrani

1 year, 4 months ago

?سیاست زدگی، آرامش سیاسی، سیاست زدایی
?"در رقابت های پیش روی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد؛ بدگویی کردن، تهمت زدن، لجن‌پراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمی کند، به آبروی ملّی هم لطمه می زند."

?میان یک سه گانه باید انتخاب کرد. محدود به انتخابات هم نیست. در سراسر عمر دولت همین ماجرا برپاست.

?نخستین حالت ممکن، سیاست زدگی یا همان التهاب سیاسی است. برخی نانشان در التهاب است. روحیه شان طوری است که از یقه گرفتن خوششان می آید. انتخابات هم که می شود به دنبال بلدوزر می گردند. گمان می کنند عرصه اداره کشور و مناظره رینگ بکس است. بروز نشانه های ظهور چنین شرایطی بود که شاید رهبر انقلاب را واداشت تا در حرم حضرت امام نسبت به مراعات اخلاق تذکر دهند. ملاحظه همین شرایط هم بود که آن توصیه پشت بلندگو را رقم زد. "با ملاحظه‌ی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید... خب حالا این هم پشت بلندگو"

?در سویه دیگر طیف، سیاست زدایی قرار می گیرد. این برآورد آرامش کشور را با هزینه مرگ اندیشه ورزی سیاسی پیگیری می کند. تعبیر رهبر انقلاب در اینجا صریح تر است. سال های حکمرانی کارگزارانی ها بود. "خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده‌اند و می‌کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند."

?در میانه این طیف اما نقطه ای است که وضعیت مطلوب را شکل می دهد. آرامش سیاسی در این وضعیت حکمفرماست اما نه آرامشی که در مرگ اندیشه ایجاد شده باشد. آرامشی که با متانت و بازشناخت مسائل اصلی کشور توسط آحاد و گفت و گو پیرامون آن جریان داشته باشد. هرامشی که مسائل فرعی و مجادلات کوچک را اصلی نمی کند. دعوت به تریبون های آزاداندیشی و کرسی های نظریه پردازی نمادی از برپایی چنین وضعیتی است.

↙️رئیس جمهور آینده باید بتواند ضامن آرامش فعال سیاسی باشد.
@mahdytehrani

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago