For here am I sitting in a tin can
Far above the world Planet Earth is blue And there's nothing I can do

تابستونی که من لایقشم هنوز نرسیده.

تابستون این‌شکلیه که‌ خیلی خوش می‌گذره تا اینکه یهو نصف شب می‌شه و تو دوباره سامرتایم سدنس و kiss me hard before you go

یک جایی تو سریال افیس آخر روز وقتی جیم همه‌چیزش رو جمع کرد تا بره خونه، تلفنش رو چک می‌کنه و می‌فهمه ۷ تا پیام صوتی داره. توی راه برگشت به خونه به اونا گوش می‌ده که همشون از سمت آدم موردعلاقش فرستاده شدن. بعضی وقت‌ها از زندگی همین رو می‌خوام. فقط همین.

اگر دیوانه‌ام کنید و بهم اهمیت ندید کاری می‌کنم که بعدها کلی پول تراپیست بدید.

و بعضی وقت‌ها تو نمی‌تونی بعضی چیزهارو بگی. بعضی وقت‌ها نمی‌دونی چطوری بگی و بعضی وقت‌ها حتی اگه بدونی‌م کلا نمی‌خوای چیزی بگی. و من همیشه بین این دوتا زندگی می‌کنم.

دلم تلفن کردن نصف شبی می‌خواد. یکهو تصمیم بگیری به یک نفر زنگ بزنی و راجب اتفاقات روزت و مسخره ترین‌ و کوچیک ترین جزییات بهش بگی. چه‌ می‌دونم، راجب ستاره‌ها، یا اینکه ماه تو اسمون کی روشن‌تره حرف بزنید. راجب فردا و اینکه باید از خواب بیدارشی، کجاها بری و چطور زنده‌ بمونی.

Now, pretty baby, I'm running back home to you Fresh out the slammer, I know who my first call will be to

باید به یاد بیاری کی هستی. تو تنها کسی هستی که می‌تونه تو باشه. حالا بگو، اصلا خودت رو یادته؟

بیا همدیگه رو پیدا کنیم و دوباره برای اولین بار باهم حرف بزنیم. ما بهترین دوستای هم بودیم.