Wittgenstein in Exile

Description
غرض نقشی‌ست کز ما باز ماند
که هستی را نمی‌بینم بقایی

مگر صاحب‌دلی روزی به رحمت
کند در حق مسکینان دعایی

سعدی

http://t.me/HidenChat_Bot?start=5299972648
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 1 day ago

5 months, 2 weeks ago
5 months, 2 weeks ago

ما وقتی فلسفه افلاطون و آثارش رو مطالعه می‌کنیم متوجه این مسئله می‌شیم که افلاطون با شاعران مشکل داره و تا حدی می‌شه گفت ضد شاعرانه، افلاطون در جمهور به‌طور آشکار ضد شاعرانه و در ضیافت به‌طور نهان قدرت استدلال فلسفی رو به رخ حکمت شعری می‌کشه.
شاید این سوال برای ما پیش بیاد که فی‌المثل در منظر افلاطونی سعدی، مولانا، شکسپیر، بودلر و... که شاعرانی بزرگ هستند باید تقبیح بشن و علیه‌شون بدگویی کرد؟
اوّل بایستی دو وجه از مسئله رو درک کرد، یک این‌که شاعر در یونان باستان چه کسی و چه حکمی داشت؟ و دو مواجهه‌ی افلاطون با شاعران از چه زاویه‌ای هست.
ادبیات در یونانی لوگوتخنیا(λογοτεχνία) گفته می‌شه، متشکل از دو واژه‌ی لوگوس و تخنه، لوگوس معنای خرد، کلمه، عقل و... می‌ده و تخنه معنای فن و حرفه رو داره و ادبیات در یونانی اشاره‌ای به فن و حرفه‌ی قرار دادن واژگان بر اساس خرد و عقلانیت رو داره. یا به نوعی می‌شه ادبیات در منظر یونانی‌ها تکنیک خردورزی بوده.
ما جز در خاورمیانه در جغرافیای دیگری پیامبر به معنای اخص کلمه که شخصی باشه دارای با وحی الهی نداشتیم و همچین چیزی مختص غرب آسیا بوده.
در یونان‌زمین شاعران این نقش رو ایفا می‌کردند و سخن شاعر گویی از طریق خدا بر زبان‌اش جاری می‌شد و دارای تقدس خاصی بود همان‌گونه که سخنان و اشعار هسیودوس و هومر برای یونانیان تقدس داشتند و در مراسمات مذهبی و نقل‌های مذهبی و اخلاقی روزانه از این اشعار استفاده می‌کردند.
تا زمان سقراط شعر تاج سر حکمت خوانده می‌شد، و شاعر والاترین مرتبت رو داشت و حکیم‌ترین افراد خوانده می‌شد.
افلاطون به مبارزه با این تلقی از شعر می‌ره و سعی داره این باور که شعر تاج سر حکمت هست رو نابود کنه و اثبات کنه که فلسفه به‌خاطر اینکه دوستداری دانایی برای نفس داناییه برتر از شعر و تاج سر شعره، افلاطون مدعیه که فلسفه در تکنیک و زیبایی از شعر هم شاعرانه‌تره!
افلاطون در ضیافت شاعران رو به مبارزه فرا می‌خوانه، امثال آگاتون و آریستوفانس به نمایندگی از شعر در مقابل سقراط به نمایندگی از فلسفه.
در ضیافت در باب اروس یا همان عشق هست، شاعران برای تجلیل اروس شعرهای بلند و بالا می‌خوانند اما سقراط با تکیه بر استدلال عقلانی و توضیحات و تعاریف منطقی مسئله اروس یا همان عشق رو برای حاضران و خوانندگان شرح می‌ده و انواع عشق و تعریف خود عشق رو به شاعران می‌آموزه.
فلذا آن‌چه دشمنی افلاطون با شعر خوانده می‌شه باید درست فهمیده بشه تا انحرافات ذهنی پیش نیاد، آن شعری که افلاطون سر ستیز باهاش داشت شعر یونانی است که دارای هاله‌ای از تقدس و الهی بودنه و خود رو افضل تمام حکمت‌ها می‌دونه.

5 months, 2 weeks ago
8 months, 1 week ago
8 months, 1 week ago

پذیرش این مسئله که انسان محور جهان نیست و تفاوتی با دیگر حیوانات ندارد زندگی را برای آدمی آسان‌تر خواهد کرد.
انسان جایگاه خاص و برتری نسبت به باقی موجودات ندارد و عقل بشری قوه خاصی نیست که بتواند در دل واقعیت نفوذ کند، بلکه چیزی است که فقط هدفش حل مسائل عملی است. بنابراین نظر اینکه انسان محور هستی است به کل ابلهانه بنظر می‌آید.
روانشناسی زرد و تراپیست‌های عوام‌فریب(حداقل بخشی‌ از آن‌ها) همواره شرایط جبری و ساختارهایی که بر روی اراده انسان تاثیر می‌گذارند را نادیده می‌گیرند و به آدمی توهمی و عذاب وجدانی می‌دهند که بایستی از این محدودیت‌هایی که ناخواسته بر روی او تاثیر می‌گذارند فراتر رود و دست به تغییرات شگرفی بزند، حال آنکه بسیار از موارد تغییر از توان و اراده‌ی آدمی خارج است.
بخش اعظمی از هویت آدمی را صفات انتسابی می‌سازند که نه تنها هیچ نقشی در انتخاب آن‌ها نداشته بلکه توانایی تغییر دادن آن‌ها را نیز ندارد.
موقعیتی فرضی را ترسیم می‌کنیم: شما دلباخته‌ی شخصی شده‌اید، او را فرد مورد نظر خود می‌دانید، اما وی از مهر ورزیدن به شما امتناع می‌ورزند زیرا تجارب مناسبی در روابط عاطفی نداشته‌ست. اراده‌ی شما تا آنجا که ابراز علاقه و محبت کردید یاری‌رسان شماست آن پس دیگر مسئله فراتر از اراده‌ی شما خواهد رفت. حتی اگر این اراده نوعی از شجاعانه و بی‌باکانه‌ترین بروز عواطف مانند محبت و عشق‌ ورزیدن به شخصی باشد.
آدمی همواره بایستی در قبال اعمال و رفتار خود مسئول باشد، سعی بر اخلاق‌مدار بودن داشته باشد و همواره سعی کند تواضع پیشه کند.
اما این موارد دلیل بر آن نیست که گاه و بی‌گاه بی‌دلیل به ملامت خود بپردازد آن هم به‌خاطر تغییر ندادن شرایطی که تغییر آن از اراده‌اش خارج بوده است.

8 months, 1 week ago

گلستان
• شعر: سهراب سپهری
• اجرا: استاد شهرام ناظری

#Persian_Traditional

1 year, 2 months ago

« از خون سیاووشی / هم خون سیاووشی»
پس: هم کیش ما هستی / هم خویش ما هستی
ما زاده ایرانیم / از نسل دلیرانیم
از رستم و از سهراب / از آرش و ساسانیم
هم اهل نشابوریم / هم اهل بخاراییم
دلدادۀ شیرینیم / هم میهن فرهادیم
از خون سیاووشیم / در سوگ سیاووشیم
نالیم از این قصه / گرییم و بخروشیم

از قلب ایران‌زمین به برادران تاجیک ما

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week, 1 day ago