لاکپشت قرمز | مایکل دودوک دی ویت

The Red Turtle 1080.mkv@Hestia_journal

روزگاری، اگر حافظه‌ام یاری کند،
زندگی من ضیافتی بود
که در آن
دلها شادمان بود
و شراب‌ها روان.

آرتور رمبو
فصلی در دوزخ.
@Hestia_journal

دلت آن‌قدر گرفته که حتی دیدنِ من
بازش نخواهد کرد.

بهمن فرسی؛ شب یک، شب دو.
@hestia_journal

خاطره‌ای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه.

آنا آخماتووا
برگردان: احمد پوری.
@hestia_journal

من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم
تو می‌روی به سلامت، سلام من برسانی

سعدی
تصحیح محمدعلی فروغی

سلام من برسان | باب دیلن

🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼

اگه دیدیش سلام برسون
ممکنه توی [شهر] طنجه باشه
اوایل بهار سال پیش از اینجا رفت
میگن داره اونجا زندگی میکنه
از طرف من بگو روبراهم
اگرچه ممکنه کند پیش بره
شاید خیال کنه از یاد بردمش
بهش نگو، [زیرا] اینطور نیست

@hestia_journal

به جاهایی فکر می‌کردم که باید با هم برویم
جاهایِ کوچکِ گمنام.
که فقط بگویم با تو آنجا رفته‌ام.

از نامه‌ی هنری میلر به آناییس نین
ترجمه‌‌ی محمدحسین واقف
@hestia_journal

مرا عشق بخوان و بس
و من تعمیدی نو می‌گیرم.

شکسپیر
رومئو و ژولیت، ترجمه‌ی ابوالحسن تهامی
@hestia_journal

آری، تو آنکه دل طلبد آنی
اما
افسوس
دیری‌ست کان کبوترِ خون‌آلود
جویایِ برجِ گمشده‌ی جادو
پرواز کرده‌ است

مهدی اخوان ثالث
از شعر بی‌دل، دفتر «آخر شاهنامه»

@hestia_journal

«من او هستم تا ابد.»
این‌گونه آغاز می‌شود عشق.
اما به پایان می‌رسد
با وداعی نامنتظر:
«من و او.»

محمود درویش
برگردان: تراب حق‌شناس

@hestia_journal