دیگه چنل شامپو و تلگرام بس

چقدر میتونم فکر و خیال توی زمان کم(و اینجارو اسپم کنم بدون اینکه بخوام)

بتمن شیرازی

بعد تا خانم چادری حواسش مرت شد خودمو از مله ها انداختم پایین فرار کردم از ساختمونه اومدم بیرون بعد صدا سگ میومد هنوز صداشون می‌شنیدم بعد گفتم برم فلان جا بعد دیدم نه اونجا جای قایم شدن نداره بعد تصمیم گرفنم برم یه جا دیگه چون اونجا جای قایم شدن داشت بعد اشتباه رفتم رفتم تو یه کوچه تاریک همون موقع یه پیرمرد معتاد با یه دوچرخه افتاد دنبالم داشتم سکته میکردم کوچه هم بن بست تو خواب کل شیرازو دوییدم

بعد رفتیم طبقه بالاش یه دستشویی عمومی داغون بود دختره که کنارم بود رفت قائم شد تو یکی از دستشوییا بعد من هر در دستشویی که میومدم باز کنم قفلش خراب بود بعد همون لحظه گشت رسید یه خانوم چادری بود با یه مردی بعد یه اسمی گفت گفت اون کجاست گفتم رفته تو دستشویی قایم…

:(

خودتو آتش بزن حالا اینستاگرام

اینجا میزارم 🧚🏼‍♀️