?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
اگر در تهران هستین و نیاز به مشاوره رایگان در مورد این محصولِ کاربردی و جذاب دارید و برای اطلاع از گارانتی، خدمات پس از فروش و هزینهی پکیج های مختلف، لطفا در اینترنت سرچ کنید :|
من که اطلاعات ارزشمندم رو رایگان در اختیار عموم نمیذارم، فقط پسر عموم :))))
با این داستان ها، هر چقدر دروغ و اغراق.
من توی یک قصر زندگی میکنم و پادشاهم.
تو کجا زندگی میکنی؟ خوشبحالت❤️
صحبت درمورد خریدِ کمد که تموم شد و هزینه رو انتقال دادم، صاحب کمد گفت یک فرش پولونز هم هست، میخوای اون رو با قیمت خیلی خیلی کم بهت بدم، نمیدونستم پولونز چیه، تو ذهنم اومد که پولونز اسمش به دخترونه میاد، حتما دخترونهس و از اونجایی که موشی دختره گفتم چرا که نه، اتفاقا موشی هم خیلی غر میزنه که سرامیکا سرده.
باز یه کارت به کارت انجام دادم و قرار شد وانت، وسایل رو واسم بیاره.
آورد و فرداش زنگ زدم قالیشویی، یه آقایی اومد و فرش رو انداخت توی کامیون و موقع نوشتنِ رسید، گفت بیمهی قالیشویی بابتِ آسیب یا مفقودی فقط تا صد میلیون تومن غرامت میده، اگه اوکیه امضا کن.
نکردم و فرش بیاد پایین و صد تومن هزینه ایاب و ذهاب و زنگ به قالیشوییِ **** ممتاز.
اومد و گفت اگه خواستی، این فرش رو به قیمت ازت بر میدارم.
اصرار و اصرار.
برای تموم کردن اصرارش برای خرید فرش گفتم نه، لطفا این فرش رو صادراتی بشور، چون میخوام بفرستمش آلمان، برای صاحبش.
فرمِ هزینهی بیمهی مازاد بر اصلِ جنس که برای فرش های زینتی و عتیقه هست رو هم امضا کردم و رفت.
موقع دریافتش، به جای دو نفر، چهار نفر فرش رو داخلِ یک جعبهی چوبی، بیست و هفت طبقه آوردن بالا و پرسیدن روی کدوم دیوار نصبش کنیم؟
گفتم برای دیوار نیست، روی زمین پهنش کنین.
پهنش کردن، گوشه های فرش رو ترمزِ سرامیک نصب کردن و با یک دستگاهی که شکل سشوار بود، تمام نخ های فرش رو مجبور کردن که به یک طرف خم بشه و رفتن.
رفتنشون هم خیلی رفتن نبود.
وایسادن پایین، جلوی در یه نخ سیگار کشیدن، بعد رفتن.
و از وقتی آوردمش، موشی خیلی خوشحاله.
بیشتر از این چی میخوام؟
یه گروهی عضوم که برای فروشِ اجناسیه که بلااستفاده شده، ولی ممکنه به کارِ کسی بیاد.
یه روز توی گروه یه کمدِ عجیب و بامزه دیدم، خیلی حس قدیمی بودن میداد و بدون اینکه به قیمتش نگاه کنم، به صاحبش پیام داد.
بعد از مدتی صاحبش جواب داد که باشه، مال تو، فقط باید خیلی مراقبش باشی ها، مادر بزرگِ من عاشق این کمد بود و الان از دنیا رفته.
گفتم چشم.
رفتم با وانت آوردمش و با کمک یک کارگر بیست و هفت طبقه از پله آوردمش بالا، کلید انداختم دیدم باز نمیشه.
گفتم حیفه قفلشو بشکنم.
رفتم کلید ساز آوردم که قفل رو باز کنه.
تا باز کرد، دیدم توش یکم خرت و پرته، سریع پولِ کلیدساز رو دادم و از معجونی که توی یخچال برای فراموشیِ چند ساعتِ اخیر باشه، بهش دادم و دستشو گرفتم و بردم سر چهار راه، دادمش به پلیس گفتم لطفا منزل این آقا رو پیدا کنین، فکر کنم دچار فراموشی شده، مقداری از معجون هم به پلیس دادم و برگشتم خونه.
با ذوق درِ کمد رو باز کردم و متوجه شدم تمام اون خرت و پرت ها بی ارزش و دور انداختنیه.
ناراحت و غمگین اومدم روی مبل دراز کشیدم و دست انداختم بطری آب رو بردارم، نگو معجون به دستم اومده بود، سر کشیدم و خوابیدم.
فرداش بیدار شدم و مثل همیشه رفتم سرکار، از موبایلم فیلم های دیروز رو که توسط دوربینِ وسطِ لامپِ داخل پذیرایی کار شده بود، دیدم و متوجه شدم من هنوز یه کمد دارم.
با ذوق برگشتم خونه و بر آن شدم که وسایلم رو جمع کنم و داخل کمد بچینم.
شروع کردم خرت و پرت هارو از کمد بیرون ریختن و متوجهِ صندوقچهی مخفیِ پایین کمد شدم.
ایندفعه ترسیدم که از ذوقِ زودهنگام برای زبالههای در انتظارم توی صندوقچهی کوچیک، به کلید ساز خبر بدم، خودم پیچ گوشتی و آچار کلاغی رو برداشتم و قفل رو شکستم.
نمیدونم داخلش چی هست.
تا الان ده پونزده باری نگاه کردم، این رو فیلم های ذخیره شده از خونهم نشون میده که هر بار بعد از نگاه کردن داخل صندوقچه با عجله، به سمتِ بطری معجون میرم و اون رو سر میکشم.
امیدوارم این بار یه چیزِ جذاب پیدا کنم و دست به بطریِ معجون نزنم.
دنیای عجیب.
غیرتی شده دیده گریه میکنم، فکر کرده بحث خیانته، اومده یه چشمی نگام میکنه، نمیدونه از وقتی هست، چشمم دیگه هیچ کسی رو به این خوشگلی و نازی نمیبینه.
ولی خب اون که نمیفهمه، باید نازش کنم، اینجاشو، نگا کن، اینجاشو.
اینجاشو که ناز میکنم، مطمئن میشه که هنوز عاشقشم.
بخاطر قرص ها نگرانه ولی چیزی نمیگه، حال میده ها، خودت پنج شنبهم رو که برگشتم و اومدم چیز میز نوشتم دیدی، ولی گذاشتمش کنار، نمیخوام شُل بشم.
هفتهای یک و دویست هم میرم توی سود، یعنی چی که قرصی که روش اسم ننوشته رو بخور، اونم هر هفت تاییش یه میلیون، زنیکهی ساقیِ معتاد کُن.
من باید پولدار شم، خیلی خیلی پولدار.
اون موقع یه خونهی دو خوابه میگیرم، یکیش برای تو، یکیش برای موشی، خودمم توی هال میخوابم.
آخه اگه توی اتاق، روی تخت گرم و نرم بخوابم که شُل میشم.
اون موقع دیگه یه عالمه کار نمیکنم که خونهی سه خوابه بگیرم که یکی از اتاقا بشه اتاق کارم و بازم توی هال بخوابم.
آخه اگه توی اتاق بخوابم که شُل میشم و اون موقع خونهی چهار خوابه نمیگیرم که یکی از اتاقاش بشه اتاقِ دخترمون، همون که شکلِ تو میخنده و سرشو کج میکنه و موهاش از سمت چپ خودش، بریزه روی شونه هاش.
میشه بعضی وقتا بازم از ممدصادق چیزی تعریف کنم؟ خیلی دلم براش تنگ شده.
میدونم دروغگو ام، میدونی دروغگو ام، میدونم همیشه دارم یه داستانی تعریف میکنم که پر از دروغ و اغراقه، میدونم که میدونی، ولی اونقدر زیاد نبوده که صفر رو بگم یک.
شاید یک رو گفتم هزار، ولی صفر رو نگفتم یک.
میشه وقتایی که میام، نازم کنی؟
من خیلی خستهم، اونقدر خسته که بیا، تخت هم مال تو، من میرم توی هال، روی زمین میخوابم.
خودت دیدی که هر موقع دراز میکشم وسط هال، ده دقهای خوابم میبره.
چرا به حرفم گوش نمیدی؟
گفتم یه بار، فقط یه بار بشین اون فیلمِ لعنتی رو ببین.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago