رمان💫

Description
همه رمانا مثبت هجده سال هست 🔞
نویسنده : #سوگند_احمدی 💎
ما یه خانواده ایم 🤟🏻
جمعه ها پارت نداریم
ایدی خوده نویسنده😇
@s1w_o
Gp : https://t.me/n_thnmk
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 19 hours ago

4 months, 2 weeks ago

برده شدم 🌈🌈
فصل دوم
به قلم سوگند احمدی ☺️
هر گونه کپی برداری از این رمان پیگرد قانونی دارد
مناسب افراد زیر ۱۶ سال نیست🔞
فقط این دو چنلو دارم
پارت 144
@roman_donii
@roman_bad2

یوسف: آیدین من تورو
پریدم وسط حرفش
_ ببند
همون موقع صدامون کردن ماهم رفتیم داخل یکتام اومد
قاضی نشسته بود
داشت پروندرو میخوند
داشت میخوند که گفتم
_ میخوام اول تکلیف بچم مشخص بشه
قاضی: فکر میکنی اومدی کجا
_ چطور
قاضی: اینجا خونه خالت نیست که اینجوری رفتار میکنی درست رفتار کن
زل زدم به پیمان
قرار نبود اینجوری باشه
قرار بود قاضی طرف ما باشه
پیمان سرشو تکون داد
به معنی خیالت راحت ولی چجوری خیالم راحت باشه
اگه قاضی طرف ما نباشه نمیتونم بچمو بگیرم
نمیتونم یکتارو مجبور کنم با من زندگی کنه
قاضی دوباره شروع کرد
قاضی خطاب به یکتا پرسید
قاضی: همسر شما چه مشکلی داره
زل زد بهم
من سر تا سر مشکل بودم
اونو بر*ده کرده بودم
کتکش میزدم
هیچی نگفت
تنها حرفی که زد این بود
یکتا: مشکلی نداره
قاضی : پس دلیل جدایی چیه
یکتا : آقای قاضی بعضی وقتا هر کاریم کنی نمیشه

ایدی نویسنده
@n_thnmk
ایدی چنل
@roman_donii
تنها چنلمه 🚫

4 months, 2 weeks ago

#بکارت
#رمان_ممنوعه🔞🔞
رمان بزرگساله در مقابل بچه ها هیچ چیزی رو تضمین نمیکنیم⛔️📛
نویسنده: سوگند احمدی ‼️
پارت 85 🚫
@roman_donii
🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞

📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛⛔️
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
📛⛔️📛⛔️📛⛔️
📛⛔️📛⛔️📛
📛⛔️📛⛔️
📛⛔️📛
📛⛔️
📛

چیزی نگفت ولی حس میکردم پشتم داره میاد سرم خیلی گیج میرفت دیگه نمیتونستم ادامه بدم
نشستم روی زمین
اومد سمتم ولی سر پا وایساد
شروین : فکر نمیکنم در این حدم مشکل داشته باشیا
_ ولم کن
شروین : باید سالم باشی که بتونم شرکتو بگیرم
_ زنگ میزنی به رایان
شروین : مگه خودت گوشی نداری
_ یادم نی کجا گذاشتمش
شروین شماررو گرفت و گوشیو داد بهم
رایان : چرا همش به من زنگ میزنی شروین
_ الو
رایان : عزیز دلم تویی
_ اره
رایان : چرا صدات گرفتس
شروین : میرم اونور تموم شد حرفت صدام کن
بعد از گفتن این حرف رفت
_ رایان خوب نیستم
رایان : جونم فدات بشه چی شدی
_ رایان من واقعا نمیخوام اینجا بمونم
رایان : بیام اونجا
_ اره
رایان : باشه میام تو فقط اروم باش
_ رایان
رایان : جان
_ یه چیزی شده
رایان: چی
_ نمیخوام پشت گوشی بگم
رایان: باشه من میام اونجا

📛
📛⛔️
📛⛔️📛
📛⛔️📛⛔️
📛⛔️📛⛔️📛
📛⛔️📛⛔️📛⛔️
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛⛔️

@roman_donii

4 months, 2 weeks ago

من پارتامو میزارم

5 months, 1 week ago

#ارباب_زاده ?
این رمان برای سنین پایین 16 پیشنهاد نمیشه?
فصل دوم?
نویسند?سوگند احمدی?
پارت 45?‍♀

????????
???????
??????
?????
????
???
??
?

رومینا : خانم جون توروخدا بگین چیشده من دارم از استرس میمیرم خواهش میکنم بگین
سالار: ببین رومینا تو با
مامان پرید وسط حرفش
مامان: بسه سالار تو برو من بهش میگم
سالار :از من گفتن بود
بعد از گفتن این حرف رفت
مامان : معین
_ جان
مامان : ببرش بالا و بهش بگو
بعد گفتن این حرف چشمک زد
یعنی چی یعنی اینکه نگو بهش
_ بیا بریم
بعد گفتن این حرف خواستم برم ولی دیدم نمیاد
برگشتم
دیدم سرشو گرفته
رفتم سمتش
_ چته
رومینا : سرم گیج میره
زدم زیر پاهاش و بغلش گرفتم
رفتم سمت بالا
دستاش دور گردنم حلقه شده بود
زیاد دوست نداشتم بهم دست بزنه
برای همین سرعتمو زیاد کردم به محض رسیدنم به اتاق ولش کردم
رومینا : ارباب زاده
_ هوم
رومینا : نفسم بالا نمیاد تورو خدا بگو بگو چیشده بهم
_ هیچی نشده
رومینا : خانم گفت بهم میگی
بعد گفتن این حرف اشکاش ریخت
عصبی شده بودم
عربده کشیدم
_ رومینا مگه من بهت نگفتم بمیر تو اتاق غذاتو بخور برا چی اومدی پایین اومدی چه غلطی کنی تو هااان

?
??
???
????
?????
??????
???????
????????

تنها چنلم
@roman_donii

5 months, 1 week ago

الان تایپ میکنم ❤️

5 months, 1 week ago

بابت تاخیر معذرت میخوام

5 months, 1 week ago

رسیدم بچه ها دیروزو که نزاشتم امروز جبران میشه نگران پارت دیروز نباشین همرو باهم امروز میزارم ❤️

5 months, 1 week ago

بچه ها مسافرتم تو جاده برسم یه جا ثابت تایپ میکنم میزارم❤️

5 months, 1 week ago

سلام

5 months, 1 week ago

#بکارت
#رمان_ممنوعه??
رمان بزرگساله در مقابل بچه ها هیچ چیزی رو تضمین نمیکنیم⛔️?
نویسنده: سوگند احمدی ‼️
پارت 84 ?
@roman_donii
?????????????

?⛔️?⛔️?⛔️?⛔️
?⛔️?⛔️?⛔️?
?⛔️?⛔️?⛔️
?⛔️?⛔️?
?⛔️?⛔️
?⛔️?
?⛔️
?

واقعا احتیاج داشتم یکی بیاد بهم بگه کنارمه نمیدونمم چم بود
ولی عجیب احساس بی کسی داشتم
اروم دستاش دور کمرم حلقه شد
شروین : از هر زاویه ای بخوای بهش نگاه کنی تو خودت خاریدی وگرنه ادمی که خارش نداشته باشه نمیاد راجب بکارت داشتن یا نداشتنش با همه حرف بزنه تو خودت اگه دهنتو بسته نگه میداشتی هیچ وقت اینجوری نمیشد
واقعا الان دلم نمیخواست نصیحت بشنوم
دلم پشت میخواست دلم پناه میخواست ولی چه انتظاری دارم اخه از یه ادم لا
شی که تنها کاری که خوب بلده دختر بازیه چه انتظاری داشتم از اولم اشتباه بود
پسش زدم
_ فراموشش کن حس کن هیچی بین منو تو اتفاق نیوفتاده
قهقه زد و خندید
تعجب کردم
چرا داشت میخندید
خندش که تموم شد گفت
شروین : بین منو تو ؟ مگه چیزی بوده ؟ توهم زدی؟ اون فقط یه بازی بود که جرعت داده بودن بهم و باید انجامش میدادم نگو که فکر میکنی بهت حسی دارم
حالم همین جوریشم بد بود با این حرفش بدترم شد
بکارتی که ازم گرفت کل زندگی من بود
ولی از نظر اون فقط بازی بوده
بدون حرف پشتمو کردم بهش و راه افتادم

?
?⛔️
?⛔️?
?⛔️?⛔️
?⛔️?⛔️?
?⛔️?⛔️?⛔️
?⛔️?⛔️?⛔️?
?⛔️?⛔️?⛔️?⛔️

@roman_donii

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 19 hours ago