اگه کبوتر بودم...
با صدای عبدالرضا هلالی
ترانه: حسین نادری

جان

در این گرانی‌ها فقط یک جنس ارزان است
یک جنس ارزان است و آن هم جان انسان است

چون «فقر» می آمد به خانه،چشمِ حق می‌دید
چیزی که بیرون می‌رود از خانه «ایمان» است

در شهر، ساقی مِی به مردم رایگان می‌داد
گفتم دکانش گرم! تنها او مسلمان است

نظمِ نظامِ زندگی آشفته، اما شیخ
از این پریشان است که مویی پریشان است!

دیدم که با پای خودش رفته‌ست در زندان
دزدی که تنها جای خوابِ او خیابان است

از نو بساز این بیت را، تعمیر بیهوده‌ست
باللَه قسم از پای‌بست این خانه ویران است

گفتی وبال گردنت خواهد شد این اشعار
گفتم دیارِ ما دیار "سربداران" است

#حسین_نادری

جز همدلی با مردمان نیّت نداریم
با حاکمانِ جور، سنخیت نداریم

هر جا که ظلمی هست با آن در ستیزیم
حرفی به جز فریادِ حُرّیَت نداریم

از آنکه نانش را به خون خلق آمیخت
هیچ انتظارِ عرضِ تسلیت نداریم

کشتارها توجیه‌ها را هم عوض کرد
ما "در عوض" هم دیگر امنیت نداریم!

ما انتقام از قبل می‌گیریم! احسنت!
دیری‌ست در این مملکت غیرت نداریم...

#حسین_نادری

خانه نُقلی و شهر، کوچک بود
خانه تبعیدگاهِ شهرک بود

همه ی عشقِ چاردیواری
به همین چارتا وروجک بود

دخترک گوشه ی اتاق خودش
گرم بازیش با عروسک بود

پسر خانه درس می‌خواند و
از همین سن به فکر‌ مدرک بود

نه، سر از جنگ در نمی‌آورد
او گناهی نداشت...کودک بود!

کاغذی که سه چار تا "تا" داشت
فهمش از ساختارِ موشک بود

موشکی داشت قدِ دستانش
موشکش تند و تیز و کوچک بود

ناگهان موشکی حقیقی دید
موشکش سوت شد... خودش پاشید

بعد از آن ، خانه وقفِ شهرک شد
بعد از آن ، خواهرش عروسک شد...

#حسین_نادری

لوکیشن سرای محله ابوذر