http://t.me/BChatPlusBot?start=sc-tQNNcC3KUVIU ناشناس جدید‌برای ارتباط با من

حرف را باید زد
درد را باید گفت‌
سخن از مهر من و جور تو نیست.
سخن از متلاشی شدن دوستی است،
و عبث بودن پندار سرورآور مهر

حمید_مصدق

و رفاقت انجایی اشکار می‌شود که کس را نباشد و نداند که چه و چطور از رسم روزگار کشیده‌ای .
او را رفیق بخوان که می‌داندت ، که از نگاهت تمام را می‌خواند که بودنت در این زمانه ، امروز همراه خوشی‌ست یا که درد.

می‌پرسه :شما همیشه کافه می‌رید چایی می‌گیرید ، اونو که خونه هم میشه خورد
باید بگم همیشه ما چایی نمی‌گیریم ، وقتی از قیمت های کافه خوف می‌کنیم چایی میگیریم😂

من دم از شروع نو زده ام ، اما در جانم سنگی روییده است که تکان دادن آن توانی می‌خواهد که این روز ها آن را در درون خود حس نمی‌کنم...
نمی‌دانم از چه و از کجا شروع به ایستادگی در برابر درون خود کنم که منی از نو بسازم .
ساختن منی از نو نیازمند کشتن منی است که سال های سالست با آن زندگی کرده ام ...
می‌ترسم و ارزو دارم این ترس از کشته شدن و دوباره متولد شدن خودش عاملی برای مرگ نباشد‌...

گر بگویم با خیالت تا کجاها رفته‌ام
مردمان این زمانه سنگسارم می‌کنند...

فرامرز_عرب_عامری

نهال
هیچ وقت یادت نره ، تو در اوج سختی تنها بودی

http://t.me/BChatPlusBot?start=sc-tQNNcC3KUVIU

نظرسنجیش برسه به سی میزارمش