**استاد شهریار و شاهکاری از ادبیات ایران:

استاد شهریار در این شعر به دعوای درخت چنار و گردو می پردازد و موضوعی را بیان می کند.

نکته: درخت گردو بسیار پر بار بوده و چوب با کیفیتی دارد و از آن منبر می سازند اما درخت چنار بسیار بلند هستش و محصولی هم نداره و از چوب اون برای ساخت چوبه دار استفاده می کنند.

گفت با طعنه منبری به چنار
سرفرازی چه میکنی؟ بی بار!

نه مگر ننگ هر درختی تو؟
کز شما ساختند چوبه دار!

پس بر آشفت آن درخت دلیر
رو به منبر چنین نمود اخطار

گفت: گر منبر تو فایده داشت،
کـار مردم نمی کشید به دار !**

**تحلیل فرق بین واقعیت و حقیقت از دید فیلسوف ایدئالیست، جورج برکلی
+ بیان نقد هایش به جان لاک

جورج برکلی (George Berkeley) فیلسوف و کشیش ایرلندی بود که در سال ۱۶۸۵ در ایرلند به دنیا آمد و در سال ۱۷۵۳ درگذشت. او به عنوان یکی از مهم‌ترین فیلسوفان ایدئالیست مدرن شناخته می‌شود. برکلی در همان آغاز تحصیلات خودش با فلسفه تجربه گرایی جان لاک آشنا شد. او در آثار خود به نقد ماتریالیسم و دفاع از ایدئالیسم پرداخت.

تفاوت بین مفاهیم واقعیت و حقیقت از دیدگاه جورج برکلی :

برکلی معتقد بود که واقعیت چیزی نیست که مستقل از ذهن وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، واقعیت تنها زمانی وجود دارد که توسط ذهن درک شود. این دیدگاه به عنوان ایدئالیسم ذهنی شناخته می‌شود. برکلی بر این باور بود که اشیاء مادی به خودی خود وجود ندارند و تنها به واسطه ادراک ما از آن‌ها وجود دارند .
فرض کنید شما در یک اتاق تاریک هستید و هیچ چیزی نمی‌بینید. از دیدگاه برکلی، در این شرایط اشیاء موجود در اتاق برای شما وجود ندارند، زیرا شما آن‌ها را درک نمی‌کنید. اما به محض اینکه چراغ را روشن کنید و اشیاء را ببینید، آن‌ها برای شما وجود پیدا می‌کنند. این به این معناست که وجود اشیاء وابسته به ادراک شما از آن‌هاست

اما حقیقت از دیدگاه او متفاوت بود ، از دیدگاه جورج برکلی، حقیقت به معنای انطباق ادراکات ما با اراده الهی است. برکلی معتقد بود که خداوند به عنوان ناظر مطلق، تضمین می‌کند که ادراکات ما با واقعیت هماهنگ باشند. بنابراین، حقیقت چیزی است که با اراده و ذهن خداوند مطابقت دارد و از این رو، ادراکات ما از جهان مادی به واسطه اراده الهی معتبر و حقیقی هستند . فرض کنید شما یک گل را می‌بینید و آن را قرمز درک می‌کنید. از دیدگاه برکلی، این ادراک شما از گل به عنوان یک حقیقت معتبر است، زیرا خداوند تضمین می‌کند که ادراک شما با واقعیت هماهنگ باشد. به عبارت دیگر، حقیقت این است که گل قرمز است، زیرا این ادراک با اراده الهی مطابقت دارد

در باور او واقعیت ناپایدار است و تنها در حضور ادراکات ذهنی وجود دارد. اگر ادراکات ما تغییر کنند یا متوقف شوند، واقعیت نیز تغییر می‌کند یا ناپدید می‌شود اما حقیقت پایدار و ثابت است زیرا به اراده الهی وابسته است. حتی اگر ادراکات فردی ما تغییر کنند، حقیقت همچنان ثابت و معتبر باقی می‌ماند

تفاوت نظر های جان لاک و برکلی:

لاک معتقد بود که ذهن انسان در بدو تولد مانند یک لوح سفید است و تمام دانش و ایده‌ها از طریق تجربه به دست می‌آیند. او بین ایده‌های ساده و پیچیده تمایز قائل شد و باور داشت که ایده‌های ساده از طریق حواس پنج گانه انسان به دست می‌آیند و سپس ذهن آن‌ها را ترکیب می‌کند تا ایده‌های پیچیده را بسازد ولی برکلی با این نظریه مخالف بود و معتقد بود که ایده‌ها نمی‌توانند از اشیاء مادی ناشی شوند، زیرا اشیاء مادی وجود ندارند مگر اینکه توسط ذهن درک شوند. او باور داشت که تمام ایده‌ها مستقیماً توسط خداوند به ذهن انسان القا می‌شوند و هیچ‌گونه واسطه‌ای به نام اشیاء مادی وجود ندارد.
جان معتقد بود که اشیاء مادی وجود دارند و ما از طریق حواس خود آن‌ها را درک می‌کنیم. او بین کیفیت‌های اولیه (مانند شکل و شمایل یک سیب) و کیفیت‌های ثانویه (مانند رنگ و طعم یک سیب) تمایز قائل شد و باور داشت که کیفیت‌های اولیه واقعاً در اشیاء وجود دارند، در حالی که کیفیت‌های ثانویه نتیجه تعامل حواس ما با اشیاء هستند اما برکلی این تمایز را رد کرد و معتقد بود که تمام کیفیت‌ها، چه اولیه و چه ثانویه، تنها در ذهن وجود دارند. او استدلال کرد که نمی‌توانیم وجود اشیاء مادی را بدون ادراک ذهنی اثبات کنیم و بنابراین، تمام آنچه وجود دارد، ادراکات ذهنی ما هستند

همچنین لاک معتقد بود که می‌توانیم از طریق تجربه و مشاهده به دانش معتبر دست یابیم و این دانش می‌تواند به ما کمک کند تا جهان را بهتر درک کنیم ولیکن برکلی باور داشت که نظریات لاک به شکاکیت منجر می‌شوند، زیرا اگر اشیاء مادی وجود داشته باشند اما ما تنها از طریق حواس خود آن‌ها را درک کنیم، نمی‌توانیم مطمئن باشیم که ادراکات ما با واقعیت مطابقت دارند. او معتقد بود که تنها راه برای جلوگیری از شکاکیت، پذیرش این است که تمام ادراکات ما مستقیماً توسط خداوند به ما القا می‌شوند و بنابراین، حقیقت و واقعیت یکی هستند.

در کل من خودم با بخش های زیادی از فلسفه برکلی مخالف هستم ولی دونستن فلسفه ها و منطق های ضد نقیض حتی اگه باهاشون مخالف باشیم بر ما واجبه چون نباید فقط دیدگاه هایی رو دنبال بکنیم که از دید ما درستن ، بعضی مواقع آگاهی داشتن بر فلسفه های نقیض آن چه ما باور داریم به ما کمک می‌کنند که هم نقد پذیر باشیم و هم اگه با تفکر و استدلال تونستیم رد کنیم این فلسفه مخالف رو اون موقع بر اون چه خودمون باور داشتیم مصمم تر و دانا تر هستیم**#COSMOLOGIST

آشنایی با محمد علی فروغی سیاستمدار معروف ایرانی

محمد علی فروغی یکی از برجسته‌ترین سیاستمداران و روشنفکران ایرانی در دوران قاجار و پهلوی بود. او در سال ۱۲۵۴ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد و در سال ۱۳۲۱ هجری شمسی درگذشت

فروغی در دوران قاجار و پهلوی چندین بار به عنوان وزیر و نخست‌وزیر خدمت کرد. او در دوران مشروطه از فعالان و مبارزان مهم بود و نقش مهمی در تصویب انقراض دودمان قاجار و انتقال سلطنت به پهلوی داشت. فروغی سه بار به عنوان نخست‌وزیر ایران خدمت کرد و در دوران نخست‌وزیری خود اصلاحات مهمی را به اجرا گذاشت

او به لیبرالیسم اعتقاد داشت و یکی از اولین پیشگامان اجرای این سیاست در ایران بود و از آزادی‌های فردی و اجتماعی حمایت می‌کرد. او معتقد بود که آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی مالکیت و آزادی اجتماعات از اصول اساسی یک جامعه پیشرفته هستند. فروغی همچنین بر اهمیت برابری در مقابل قانون و عدالت تأکید داشت و معتقد بود که همه افراد باید در برابر قانون برابر باشند و از حقوق یکسانی برخوردار باشند

فروغی بر این باور بود که حقوق فردی بدون تکالیف فردی معنا ندارد. او معتقد بود که هر فرد باید به وظایف خود در قبال جامعه عمل کند تا بتواند از حقوق خود بهره‌مند شود. او همچنین بر اهمیت حکومت قانون تأکید داشت و معتقد بود که هیچ قانونی بدون پیروی از آن وجود ندارد

این سیاستمدار برجسته اولین نخست‌وزیر دوره پهلوی بود و مراسم تاج‌گذاری رضاشاه را برگزار کرد. او همچنین نقش مهمی در سفر رضاشاه به ترکیه و انجام اصلاحات در ایران داشت.فروغی به دلیل آشنایی عمیق با اندیشه‌های فلسفی و سیاسی جدید غرب، درک عمیقی از سیاست در دوران جدید داشت. او تلاش کرد تا با اقدام سیاسی و قلم خود منافع ایران را در عرصه جهانی تأمین کند و ایران را در مجامع بین‌المللی مطرح و دارای اعتبار و شهرت نمایید
او پس از اختلافاتی با رضاشاه، از سیاست کناره‌گیری کرد و به کارهای علمی پرداخت، اما همچنان تسلط بسیاری بر اوضاع داخلی ایران داشت

#COSMOLOGIST

✍️آشنایی با فیلسوف و روان‌شناس برجسته آمریکایی ویلیام جیمز و فلسفه معروفش

ویلیام جیمز (۱۸۴۲-۱۹۱۰) یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان و روان‌شناسان آمریکایی بود که به عنوان بنیان‌گذار مکتب پراگماتیسم شناخته می‌شود. او همچنین به عنوان یکی از پیشگامان روان‌شناسی مدرن و کارکردگرایی شناخته می‌شود

ویلیام جیمز در نیویورک به دنیا آمد و در خانواده‌ای مرفه و فرهنگی بزرگ شد. او ابتدا به هنر علاقه‌مند بود و مدتی به تحصیل نقاشی پرداخت، اما بعدها به علوم طبیعی و پزشکی روی آورد و در دانشگاه هاروارد به تحصیل پرداخت. جیمز در نهایت به تدریس روان‌شناسی و فلسفه در هاروارد مشغول شد و تأثیرات عمیقی بر این دو رشته گذاشت

فلسفه پراگماتیسم:
پراگماتیسم یا عمل‌گرایی، مکتبی است که جیمز آن را بنیان کرد. این فلسفه بر این اصل استوار است که حقیقتِ یک ایده یا نظریه در عمل و نتایج آن مشخص می‌شود. به عبارت دیگر، اگر یک ایده در عمل مفید و کارآمد باشد، آن ایده حقیقت دارد

او معتقد بود که حقیقت باید به عنوان چیزی که در تجربه‌های عملی و روزمره ما کارآمد است، تعریف شود. او می‌گفت که حقیقت یک ایده یا نظریه به میزان سودمندی و کاربرد آن در زندگی واقعی بستگی دارد
جیمز بر اهمیت تجربه‌های فردی و شخصی در شناخت و فهم جهان تأکید داشت. او باور داشت که تجربه‌های شخصی و احساسات فردی نقش مهمی در شکل‌گیری دانش و حقیقت دارند
ویلیام همچنین این عقیده رو داشت که حقیقت ثابت و از پیش تعیین شده نیست، بلکه به‌طور مداوم در جریان تجربه و عمل انسان‌ها شکل می‌گیرد و تغییر می‌کند

جیمز ویلیام در باب این فلسفه می‌گفت که به جای جستجوی حقیقت مطلق و نهایی،باید به دنبال ایده‌ها و نظریه‌هایی باشیم که در عمل مفید و کارآمد هستند. این فلسفه تأکید دارد که ایده‌ها و باورها باید بر اساس نتایج عملی و تأثیرات آن‌ها بر زندگی ما ارزیابی شوند

در کل پراگماتیسم تأثیرات عمیقی بر فلسفه، روان‌شناسی، آموزش و حتی سیاست داشته است. این مکتب فلسفی به ما می‌آموزد که به جای تمرکز بر نظریه‌های انتزاعی و غیرقابل اثبات، به دنبال ایده‌ها و راه‌حل‌هایی باشیم که در زندگی واقعی مفید و کارآمد هستند

در آخر جیمز ،متفکر برجسته اواخر قرن نوزدهم را یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان ایالات متحده و پدر روان‌شناسی آمریکایی می‌دانند

#COSMOLOGIST

بعد یک مهندسی برگشته میگه این سورن فکت کام هم بحث کم میاره میاد به مردم میگه بچه دار نشید و نظر صادر می‌کنه

منظورش این پسته

Telegram

soren_fact_com

‍ انتی ناتالیسم آیا فرزند آوری کاری غیر اخلاقی شمرده می‌شود? به طور کلی انتی ناتالیسم جنبش و باوری علیه فرزند آوری دانسته می‌شود اما دلیل آن چیست به چه دلیل در این طرز فکر فرزند آوردی عملی خیر اخلاقی و آسیب زننده به بشریت خوانده میشود؟ به این دلیل که…