چند وقت خیلی زیادیه که فکر‌ می‌کنم فقط منم که دوست صمیمی دوست های نزدیکمم هنوز.
انگار جایگاه اون ها تو ذهنم هنوز برام همونه ولی جایگاه من تو زندگی همه‌ی اون ها تغییر‌ کرده. حالا حوصله ندارم ولی بعدا بهتر براتون توضیح میدم.

مثل خودم تیخیخیخخیخی

قدیمی و زیبا

انگار نه انگار dou در duolingo یک پرندست که "من"باید مواظبش باشم. در واقع گاهی حس می‌کنم جوری باهام رفتار می‌کنه انگار که من پِتِ اونم. کار هرروزم شده فکر کردن به اینکه آیا دمپایی مرده یا زن، قابلمه جنسیت داره یا نه. چون dou فریکی سبز رنگم نباید بمیره و با ایمیلش سوراخم کنه. جغد اسکل دراماتیک.

Why won’t you say that this time it won’t be the same?

Seni gördüğüm ilk gün gibi

Gözünü kapat ve öp beni

Kalabilirsem bu hikâyede

Minik elinle sar kalbimi

اونایی که صبر می‌کنن چایی سرد بشه بعد بخورن بهتره کلا چایی نخورن ممنون??

خه‌لک ئه‌ڵێن کفره‌، مه‌که به‌م چه‌شنه مه‌دحی یاری خۆت
گوێ گرانی خۆشه‌ویستم یاره‌‌که‌م ئایینمه