۵ فوریه 🪄

• اتفاق خاصی در تقویم جادویی هاگوارتز نیفتاده است.

彡 ⌞ #calander ⌝

──────────
‧₊ → 𝙷𝚘𝚐𝚠𝚊𝚛𝚝𝚜𝙻𝚘𝚟𝚎𝚛:
ະ T.me/HogwartsLover

彡  ⌞ #music   ⌝

──────────
‧₊ → 𝙷𝚘𝚐𝚠𝚊𝚛𝚝𝚜𝙻𝚘𝚟𝚎𝚛:
ະ T.me/HogwartsLover

استیکر از خواننده/فیلم مورد علاقت میخوای؟*⭐️*☁️*? *استیکر برچسبی The Last Of Us و سابرینا کارپنتر*?*?*?*?* *- @AestheticShop

دکتر: متاسفم شما مبتلا به آلزایمر هستید .
من که با خوشحالی میرم و دوباره هری پاتر رو پلی میکنم چون میتونم دوباره از اول ببینمش:

彡 ⌞ #tweet ⌝

──────────
‧₊ → ?????????????:
ະ T.me/HogwartsLover

میدونی چرا ولدمورت کچل بود؟
خیلی سادست، تا کسی با معجون پولی جوس شبیه بهش نشه.

彡 ⌞ #tweet ⌝

──────────
‧₊ → ?????????????:
ະ T.me/HogwartsLover

┘   آلیس پارکر  ┌

┘   پارت دوم  ┌

ناگهان یه صدایی میاد، سریع برمیگردم و چوب دستیم رو هم بیرون میارم، سعی میکنم با بیشترین حالتی که میتونم دقت کنم.
هوا انقدر سرد شده که دست هام قدرت حرکت کردن رو ندارن ، نمیدونم چجوری قراره با یه موجود عجیب که اصلا نمیدونم چی هست روبرو بشم....
صدای شکسته شدن چوب میاد.
برمی گردم
- لوموس
به کمک نور چوب دستیم با دقت به دور و اطراف نگاه میکنم. نم نم بارون در حال باریدنه.
چشمم به یه جفت چشم قرمز می‌افته. موجود از بین درخت ها غرش میکنه و آروم به سمتم میاد.
وقتی نور چوب دستی صورت موجود رو روشن کرد تمام وجودم به لرزه افتاد.
یه گرگه. اصلا شبیه گرگ های عادی نیست؛ دو برابره گرگ های دیگست.
آروم به خودم میگم
- یه ضربه این نصف جونمو میگیره....
پس تنها کاری که به ذهنم میرسه رو انجام میدم.
جیغ میزنم و فرار میکنم.
گرگ هم دنبالم میاد. خیلی سریعه و تقریبا هم بهم رسیده. پنجشو بلند میکنه و محکم به بازوم میزنه. درد سراسر وجودم رو میگیره.  قبل اینکه روی زمین بیوفتم چوب دستیم رو به طرفش میگیرم
- لُکُموتُمرتیس!
طنابی دور باهاش بسته میشه و میوفته.
بازومو محکم میگیرم و به داخل جنگل میرم. خون زیادی داره ازم میره.
به درختی تکیه میدم و نفس عمیقی میکشم. به زخم روی بازوم نگاه میکنم، خیلی عمیقه، و سرما باعث شده بی حس بشه.
متوجه صدای عجیبی میشم. آروم آروم جلو میرم و هیپوگریفی رو میبینم‌ که روی زمین نشسته.
آروم جلو میرم و تعظیم میکنم، چون هیپوگریف ها موجودات مغروری هستن.
بعد از چند دقیقه زل زدن به من ، اونم به من تعظیم میکنه.
به سمتش میرم و در حالی که با یه دستم بازوی زخمیم رو گرفتم، سوارش میشم.
هیپوگریف بلند میشه و پرواز میکنه.
از شدت درد بازوم حتی به این فکر هم نکردم که هیپوگریف داره منو کجا میبره.
به دور و اطراف نگاه میکنم. چشمام کم کم داره سنگین میشه. سرم رو روی گردنش میزارم و بیهوش میشم...

彡 ⌞ #Alice_Parker  ⌝

──────────
‧₊ → ?????????????:
ະ T.me/HogwartsLover