𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago
امشب ساکنان عرش همه منتظرند تا بهترین آرزو را آمین بگویند🕊
اگر آمدن مولایمان آرزوی همه شیعیان باشد
فردا کنار ماست انشاالله💐
التماس دعا
🕊️اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🕊️
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
📕سفر بيستم…
لب به سخن باز کرد:
-آقای من !
تاکنون کسی را نیافته بودم که
دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد.
آقا فرمودند:
-آیا کسی را نیافتی که تو را راهنمایی کند؟!
علی فهمید که
کلام به خطا گفته است.
خودش هم متوجه شده بود که
مثل عمو نیست برای امامش.
آقا انگشت مبارکشان را
به روی زمین کشیدند،
سپس علت این دوریها را فرمودند:
-نه،
لکن شماها اموالتان را فزونی بخشیدید،
و بر بینوایان از مومنان سخت گرفته،
آنان را سرگردان و بیچاره کردید،
و رابطه خویشاوندی را در بین خود بریدید
( صله رحم انجام ندادید)
دیگر چه عذری دارید؟
علی با هر کلام امام (ع)،
خطاهایش مقابل چشمش میآمد.
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
📕سفر بيستم…
پرده که کنار رفت
و علی که داخل شد ،
امامش را دید
که وجودش عطر گل میداد
و رنگ رخسارشان
سرخی ارغوان داشت
و شبنم نشسته بر چهرهشان
طراوت صبحگاهی داشت…
سلام آقا،
چنان برایش شیرین بود که
نگاه از خال عربی
و صورت مهربانشان گرفت
و سر به زیر انداخت ،
آقا فرمودند :
-ای ابوالحسن،
ما شب و روز منتظر ورودت بودیم،
چرا اینقدر دیر نزد ما آمدی؟
دل علی از این کلام
امام فشرده شد.
چه کرده بود با کارهایش که
لیاقت نداشته
تا انتظار امام را زودتر برآورد.
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
📕سفر بيستم…
علامتی را
که میان تو و امام حسن عسکری بود چه کردی؟
آن علامت جان علی بود،
هدیه امام(ع) بود،
تنها آرامشبخش این سالهای فراق.
-الان پيش من است!
-آن را نشان بده!
على با دستانى كه لرزشی بر آن افتاده بود
دست در جیب برد
و انگشتر را درآورد.
جوان نگاهش به انگشترس که افتاد،
عطر امام را حس کرد
و یادش چون پروانهای
تمام وجودش را پر کرد.
اشک به اختیارش نبود دیگر،
که دل تنگ حریم الهی که می شود
تپشش در اختیار آسمان است
و جلوهاش قطراتی که
تمامی ندارد.
چنان که
صدای گریه جوان زیبارو بلند بود
و اشک او و علی
سیلی شده بود
بنیانکن تمام دردها.
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
📕سفر بيستم…
لحظهای گذشت تا
جوان چشم چرخاند سمت علی
و جواب سلامش را پاسخ داد
و پرسید:
-از مردم کدام منطقهای؟
چشم در چشم او لب زد :
-از عراق هستم!
-کدام عراق؟
-اهواز.
-خصیب را میشناسی؟
-خدا او را رحمت کند دعوت حق را لبیک گفت!
-خدا او را رحمت کند
که شبها بیدار بود
و بسیار به درگاه خداوند تضرع میکرد
و پیوسته اشکش جاری بود.
سکوت بینشان از هزار فریاد بلندتر بود،
جوان شکست:
-علی بن ابراهیم را میشناسی؟
جوان کمی مکث کرد و گفت :
-ای ابوالحسن،
خدا تو را نگهدارد،
علامتی را
که میان تو و امام حسن عسکری بود چه کردی؟
آن علامت جان علی بود،
هدیه امام(ع) بود،
تنها آرامشبخش این سالهای فراق.
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
وصال توست🔗؛
اگر دل را مرادى هست و مطلوبی
کنار توست…
اگر غم را كنارى هست و پايانى
🕊️اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🕊️
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
قال الإمام المهدی، صاحب العصر و الزّمان (علیه السلام و عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) :
امَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعُوا فیها إلی رُواهِ حَدیثِنا (احادیثِنا)، فَإنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ انَا حُجَّهُ اللهِ عَلَیْکُمْ.
امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرمود: جهت حلّ مشکلات در حوادث - امور سیاسی، عبادی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی و... - به راویان حدیث و فقهاء مراجعه کنید که آن ها در زمان غیبت خلیفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آن ها می باشم.
🕊️اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🕊️
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
📕سفر بيستم…
روز تمام شد
و شب خيره خانه خدا
به طواف بود
كه نگاهش قفل صورت جوانى شد
كه سيمايش
درخشانتر از هر کسی
و بوی خوش وجودش
آرامشبخشی بینظیر بود.
آرام قدم برمیداشت
و طوافش متفاوت حالی داشت.
علی نتوانست طاقت بیاورد.
برخاست
و قدم آهسته در پی جوان
روی زمین کشاند.
مقابل جوان که رسید
ایستاد
و آرام دست بر بازوانش گذاشت
و او را متوجه خود کرد.
جوان محو اعمالش بود و علی محو او.
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
📕سفر بيستم…
كاروان كه بانگ رفتن از مسجد بلند كرد
على را هم
خدا بلند كرد
و راهىاش كرد تا مُحرم شود.
لباس احرام پوشید با اشک و فکر کرد :
-آقا هم مُحرم شدهاند!
و دیگر چیزی نفهمید.
تنها وقتی سرش را مقابل خانه خدا بالا آورد
چنان ابهتی وجودش را گرفت که
بیاختیار از عظمتش
سر پایین انداخت
و چشم بست
و اشک بر روی صورتش نه،
بر زمین مقابلش چکید.
شبیه امام مُحرم شده بود،
بین حاجیان بود و
از دیدن حاجی خاص این خانه
محروم بود.
همه اگر رفتند برای استراحت،
علی معتکف خانه خدا ماند.
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@mahdaviat_rums
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago