𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 days, 19 hours ago
دیگه نمیتونم جوری جملهبندی کنم که هم منظورم رو برسونه هم دوستش داشته باشم.
قرار بود خوباش اینجا باشه، غصههاش اونطرف ، حالا هزار ساله اینجا خالیه اینقد که هیچی خوب نبوده.
maybe when we kick all of the evolutionary psychologists out of the universities, they can make a living by writing comedy.
شاید وقتی همه روانشناسای تکاملی رو از دانشگاه اخراج کنیم بتونن با نوشتن کمدی امرار معاش کنند?
از کتاب human instinct
زودآشنایِ دیریافته.
تولد عالیجناب بیضایی که میشه یه دیالوگ از مرگ یزدگرد برام پر رنگ میشه و دلم میخواد که یاداوری کنم.
مرد: چه می گویی؟ ما هر چه داریم از پادشاه است!
زن: ما که چیزی نداریم مرد!
مرد: آن هم از پادشاه است!
تمام کوچهها را دنبال تو میگردم، همهی پنجرهها را به امید چشمهات نگاه میکنم، از تهسیگارها و خیابانها رد پای تو را میخواهم، تو نیستی.
و تو نیستی! تو را گم کردهام، خودم را گم کردهام. خیره ماندهام به جدال شاعرها توی سرم. شعر را دوست دارم، به وجد میآورد مرا، از شعر متنفرم، یاد تو میاندازد مرا. تو را میان شعرها رها کردم.
پاییز رسیده، در غوغای رنگها گیر افتادهام. رنگها را دوست دارم، زنده نگه میدارند مرا، از رنگها متنفرم، یاد تو میاندازند مرا. و تو سبز را، و رنگ روح زندگی سبز بود، و تو را میان زندگی رها کردم.
گم شدهام توی آهنگهای قدیمی، کافههای شهر را پر کردهام از صدای فرهاد. فرهاد را دوست دارم، یاد غمهام میاندازد مرا، فرهاد را نمیتوانم دوست نداشته باشم، اما یاد تو میاندازد مرا. و تو را رها کردم در کافههای شهر.
توی کتابها زندانی شدهام. در کتابها دنبال خودم میگردم، در کتابها دنبال تو میگردم. کلمهها را دوست دارم، وطن، تنها، جنگل، جان دارند، یاد آدمها میاندازند مرا، از کلمهها متنفرم، یاد تو میاندازند مرا. و تو کلمه بودی، و تو را میان کتابها رها کردم.
و تو را رها کردم، دود شدی و از ابرها عبور کردی. نقطهٔ کور شدی. دور شدی. ندیدمت، تمام شدی.
تو را گم کردم توی آسمانها. آسمان را دوست دارم، امیدوار نگه میدارد مرا، از آسمان متنفرم، یاد تو میاندازد مرا.
و آسمان آبی بود، آبی کلمه است، یاد خودم میاندازد مرا. و خودم را پیدا کردم، میان کلمهها، توی آسمان.
اگر به یکی از این چیزهایی که می گویند نامشان اختلال است مبتلا شده باشم و ارتباطم با معانی کلمات و واقعیات قطع شده باشد پس «رنج» خود من هستم که نتوانسته از چیزی جدا شود. هیچ گاه برای نزدیک شدن به معنی «رنج» تلاش نکردم همیشه اول او می امد سپس من که متوجه حضورش…
اگر به یکی از این چیزهایی که می گویند نامشان اختلال است مبتلا شده باشم و ارتباطم با معانی کلمات و واقعیات قطع شده باشد پس «رنج» خود من هستم که نتوانسته از چیزی جدا شود.
هیچ گاه برای نزدیک شدن به معنی «رنج» تلاش نکردم همیشه اول او می امد سپس من که متوجه حضورش میشدم میگفتم «رنج امد»
هیچ وقت نفهمیدم از چه رنج میکشم . البته گاهی یک چیزهایی میفهمیدم ولی حقیر تر از آن بودند که چنین چیزی را باعث شوند ، با خودم میگفتم شاید همگی دست به دست به هم می دهند تا من را زمین گیر کنند که نه ، از پسش بر نمی امدند
قامت بلند رنج را همیشه پشت سرم حس میکنم ، صاف ایستاده مگر مواقعی که علت «رنج» کشیدن را در چیزی جستجو میکنم که از پشت ، سرش را خم می کند بر روی شانه ام تا ببیند چه میبینم و به چه نتیجه ای می رسم و وقتی به یک نتیجه قطعی میرسم نیشخند میزند و با لحنی تمسخر امیز در گوشم نجوا میکند که «زه خیال باطل»
هذیان بس است . شاید دارم موضوع را زیادی بزرگ یا به قول دوستان «اگزجره» میکنم شاید رنج حاصل بافتن زیاد است .اری قطعا همین است
-«زه خیال باطل»
یک متن قدیمی اما شرح حال همیشه
مث خودت دیوانهان
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 days, 19 hours ago