PersianPainting

Description
https://www.facebook.com/PersiansPainting/
https://www.flickr.com/photos/125761528@N06/?
https://www.pinterest.com/persianpainting/
https://www.instagram.com/persian_painting/
https://twitter.com/PersianPainting
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 16 hours ago

7 months ago

ای شاه و شاهزاده و شاهی بتو بزرگ
فرخنده فخر دولت و دولت بتو جوان
فرخی سیستانی
در یک چشم انداز زیبا بانوی جوان بخت شاخ گلی به شاهزاده پیشکش می نماید
بانوی جوان ناخن های حنا زده دارد، با پای برهنه کشیده شده تا حنای آنها دیده شوند، جامه زربفت بر تن کرده و با گردنبند و گوشواره های یاقوت سرخ و مروارید آراسته شده است. شاهزاده دستار زربفت گوهر نهاده بر سر دارد که با زیورآلات نگین دار مروارید و پر، زینت شده است. منسوب به علی قلی جبادار، کم بیش 1040 تا 1050 خورشیدی، دوره صفویان، اصفهان، 23 در 12.8 سانتی متر، کتابخانه بریتانیا.
شاه سلیمان صفوی امور حکومت را به صدراعظم خود واگذار کرد و هرگز رهبری ارتش را بر عهده نگرفت، شاید تنها جنبهٔ نیک پادشاهی او سپاسداری از هنر بود، فرنگی‌سازی یا سبک نقاشی غربی تحت پشتیبانی سلیمان در اوج خود بود. نقاشی اروپایی تأثیر زیادی بر هنر ایرانی گذاشت که منجر به سبک ترکیبی عجیب و غریب و برخی از کنار هم قرار دادن های غیرمنتظره شد. در اینجا جامه دختر جوان به شیوه جامه های فرنگی سینه های باز دارد.
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.346637448735260&type=3
@PersianPaintings

7 months, 1 week ago

باب بوف و زاغ، کلیله و دمنه (پانچاتانترا)، نصرالله منشی، نسخه شماره 2198 کتابخانه کاخ گلستان، گواش آبرنگ و طلا بر روی کاغذ.
Kalila and Dimna-Panchatantra, probably 1429
گفت: آورده‌اند که در کوهی بلند، درختی بود بزرگ، شاخه‌های آهخته ازو جسته، و برگ بسیار گرد او درآمده. و در آن، قریب هزار خانه زاغ بود. و آن زاغان را مَلِکی بود که همه در فرمان و متابعت او بودندی، و اوامر و نواهی او را در حل و عقد، امتثال نمودندی. شبی مَلِکِ بومان ؛به سبب دشمنایگی که میان بوم و زاغست؛ بیرون آمد و به طریق شبیخون بر زاغان زد و کام تمام براند، و مظفر و منصور و مؤید و مسرور بازگشت. دیگر روز، مَلکِ زاغان لشکر را جمله کرد و گفت: «دیدید شبیخون بوم و دلیری ایشان؟ و امروز میان شما چند کشته و مجروح و پرکنده و بال‌گسسته است؟ و از این دشوارتر جرات ایشان است و وقوف بر جایگاه و مسکن، و شک نکنم که زود بازآیند وبار دوم دست‌برد بار اول بنمایند. و هم از آن شربت نخست بچشانند. در این کار تامل کنید و وجه مصلحت باز بینید.
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.384825324916472&type=3
@PersianPaintings

7 months, 1 week ago

شبی مَلِکِ بومان ؛به سبب دشمنایگی که میان بوم و زاغست؛ بیرون آمد و به طریق شبیخون بر زاغان زد و کام تمام براند
باب بوف و زاغ، کلیله و دمنه (پانچاتانترا)، نصرالله منشی، کم و بیش 808 خورشیدی. گواش آبرنگ و طلا بر روی کاغذ. نسخه شماره 2198 کتابخانه کاخ گلستان.
Kalila and Dimna-Panchatantra, probably 1429
برهمن گفت: «خردمند به سخن دشمن التفات ننماید و زرق و شعوذه او را در ضمیر نگذارد و هرچه از دشمنِ دانا و مخالف، داهی تلطف و تودد بیش بیند در بدگمانی و خویشتن نگاه داشتن زیادت کند و دامن ازو بهتر درچیند، چه اگر غفلتی ورزد و زخم‌گاهی خالی گذرد؛ هر آینه، کمین دشمن گشاده گردد، و پس از فوت فرصت و تعذر تدارک، پشیمانی دست ندهد، و بدو آن رسد که به بوم رسید از زاغ.
گفت: آورده‌اند که در کوهی بلند، درختی بود بزرگ، شاخه‌های آهخته ازو جسته، و برگ بسیار گرد او درآمده. و در آن، قریب هزار خانه زاغ بود. و آن زاغان را مَلِکی بود که همه در فرمان و متابعت او بودندی، و اوامر و نواهی او را در حل و عقد، امتثال نمودندی. شبی مَلِکِ بومان ؛به سبب دشمنایگی که میان بوم و زاغست؛ بیرون آمد و به طریق شبیخون بر زاغان زد و کام تمام براند، و مظفر و منصور و مؤید و مسرور بازگشت. دیگر روز، مَلکِ زاغان لشکر را جمله کرد و گفت: «دیدید شبیخون بوم و دلیری ایشان؟ و امروز میان شما چند کشته و مجروح و پرکنده و بال‌گسسته است؟ و از این دشوارتر جرات ایشان است و وقوف بر جایگاه و مسکن، و شک نکنم که زود بازآیند وبار دوم دست‌برد بار اول بنمایند. و هم از آن شربت نخست بچشانند. در این کار تامل کنید و وجه مصلحت باز بینید.
.
سرانجام بومان
گفت: از اشارت تو گذر نیست، صورت مصلحت باز نمای تا مثال داده شود. گفت: تمامی بومان در فلان کوه‌اند و روزها درغاری جمله می‌شوند. و در آن نزدیکی هیزم بسیار است. ملک زاغان را بفرماید تا قدری ازان نقل کنند و بر در غاری بنهند. و برخت شبانان که در آن حوالی گوسپند می‌چرانند آتش باشد، من فروغی ازان بیارم و زیر هیزم نهم. ملک مثال دهد تا زاغان بحرکت پر آن را بچلانند. چون آتش بگرفت هر که از بومان بیرون آید بسوزد و هرکه در غار بماند از دود بمیرد.بر این ترتیب که صواب دید پیش آن مهم باز رفتند، و تمامی بومان بدین حیلت بسوختند، و زاغان را فتح بزرگ برآمد و همه شادمان و دوستکام بازگشتند.
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.384825324916472&type=3
@PersianPaintings

7 months, 1 week ago

ز هیچ باغ شنیدی نوای عودنواز
ز هیچ خانه شنیدی سرود رود سرای
فرخی سیستانی
جوانی با جامه فرنگی در حال نواختن ساز عود یا بربت (بربط)، کم و بیش 1010 خورشیدی، آبرنگ و گواش و طلا بر روی کاغذ، 14 در 11.4 سانتی متر، مجموعه هنر گالری فریر
اندازه 6368 در 8707 پیکسل
Young man in European dress playing on a lute
1630s
Iran
Opaque watercolor and gold on paper
H x W: 14 x 11.4 cm
Freer Gallery of Art Collection
@PersianPaintings

7 months, 1 week ago

جوانی به قد راست، چون نیشکر
تراشیده اندام و بسته کمر
لبانش سراسر ز قند و نبات
دهانش لبالب ز آب حیات
دو دلداده در گلستان، تک برگی از یک مرقع، اشعار از سلمان ساوجی، فراق نامه، کم و بیش 1020 خورشیدی، اصفهان، آبرنگ و گواش و طلا بر روی کاغذ، 13.3 در 18.1 سانتی متر، مجموعه خلیلی
Album page with a seated couple in a landscape
Date: circa 1640
Location: Iran, Isfahan
Dimensions: 13.3 x 18.1 cm
شنیدم که شاهی به ایران زمین
سزاوار دیهیم و تاج و نگین
زر افشان چو خورشید در گاه بزم
سر افشان چو شمشیر درگاه رزم
شهنشاه را مونس و یار بود
شب و روز دلجوی و دلدار بود
کشیدی گه و بیگه از جام کی
به شادی روی دلارام می
چو چشم و لب خویشتن کامیاب
گهی در شکار و گهی در شراب
چو ابروی خود گاه در بوستان
کشیدند بر گلستان سایه‌بان
چو خورشید تابان به فصل بهار
مبارک شده هر دو بر روزگار
چو شیر و شکر با هم آمیخته
چو جان و خرد در هم آمیخته
.
.
مقرر شد اول همه قسم تو
دگر جان دميدند در جسم تو
تو رنج ار کشي ور نخواهي کشيد
نصيب تو البته خواهد رسيد
اگر تيغ خواهي زدن ور قلم
نخواهد شدن روزيت بيش و کم
@PersianPaintings

7 months, 2 weeks ago

چنان بود که یک روز با دوستان
همی باده خوردند در بوستان
می لعلگون را بجام بلور
بخوردند تا در سر افتاد شور
فردوسی
گردش و شادی جوانان در بوستان، کاشی سفالی با نقاشی زیر لعابی، کم و بیش 1260 خورشیدی، 39.8 در 57 سانتی متر. این اثر آبان ماه 1397 در مزایده بونامز به بهای 27500 پوند به فروش رسیده است.
A large underglaze-painted molded pottery tile
Persia, circa 1880
of rectangular form, depicting a musician, a dancer and other figures in a landscape under a flowering tree, with trailing floral border
39.8 x 57 cm.
Bonhams
@PersianPaintings

7 months, 2 weeks ago

شگفت نیست دلم چون انار اگر بکفید
که قطره قطره ٔ خونش بارغوان ماند
سعدی
جوان ایستاده با انار سرخ، سبک رضا عباسی، اصفهان، کم و بیش 980 تا 1030 خورشیدی، دوره صفویان، نگاره 8 در 15.3 سانتی متر، آبرنگ و گواش و طلا بر روی کاغذ، موزه هنر کلیولند.
این برگه جوانی شیفته را نمایش میدهد که اناری در یک دست گرفته و با انگشت اشاره دست دیگر ریسمان جامه اش را می کشد، این شیوه کار نشان ‌دهنده سبک خوش ذوق ترین نقاش دربار شاه عباس، رضا عباسی است که آثارش الهام‌بخش برداشت‌ها و رو نگاشت‌های بیشمار هنرمندان دیگر بوده است. جوان خطوط زر بفت کمتری بر جامه دارد که شاید جایگاه پایین‌تر اجتماعی اشاره داشته باشد. نخ طلا به قدری گران بود که حاکمان گهگاه پارچه های قدیمی را برای بازگشت ارزش مالی طلای آن می سوزاندند.
Youth Holding a Pomegranate; Illustration from a Single Page Manuscript
c.1600–1650
style of Riza-yi Abbasi
(Iranian)
Iran, Isfahan, Safavid period (1501-1722)
Opaque watercolor and gold on paper
Image: 15.3 x 8 cm ; Overall: 27.7 x 16.4 cm
Purchase from the J. H. Wade Fund 1947.497
@PersianPaintings

7 months, 2 weeks ago

زدش بر زمین همچو شیر ژیان
چنان کز تن وی برون رفت جان
فروبرد خنجر دلش بر درید
جگرش از تن تیره بیرون کشید
همه غار یکسر تن کشته بود
جهان همچو دریای خون گشته بود
خوان هفتم: کشتن رستم دیو سپید را، برگی از شاهنامه شاه طهماسب، منسوب به عبدالوهاب کاشانی و میر مصور، تبریز، اوایل سده ده خورشیدی، نگاره 18.5 در 28.4 سانتی متر، آبرنگ و گواش، زر و سیم بر روی کاغذ، موزه هنر کلیولند. در این نگاره بسیار زیبا یک چشم انداز بهاری با درختان پر شکوفه و صخره های رنگارنگ درخشان ترسیم شده که در آن رستم، که با لباس‌های پوست ببرش شناخته می‌شود، دیو سپید را در غاری می‌کشد، در حالی که دیوان دیگر از بالا نظاره می‌کنند. رستم از خون دیو سفید برای درمان نابینایی کی کاووس استفاده می کند.
اندازه 8651 در 12681 پیکسل
Rustam's seventh course Shah-nama of Firdausi
attributed to Abd al-Vahhab
attributed to Mir Musavvir
ink, gold, and silver on paper
Image: 28.4 x 18.5 cm
Cleveland Museum of Art
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.356553301077008&type=3
https://www.facebook.com/media/set/?set=a.381052278627110&type=3
@PersianPaintings

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 16 hours ago