1:02

And if a double-decker bus crashes into us
To die by your side
Is such a heavenly way to die
And if a ten ton truck kills the both of us
To die by your side
Well, the pleasure, the privilege is mine

#Music

⚠️محتوای به شدت دلخراش

یکی از زندانی ها از شکنجه ها میگه.
گفت وارد زندان که میشدیم مهمونی خوش‌امد گویی میگرفتن. لختمون میکردن و به صف میرفتیم حموم. اون وسط یه ریز جثه خوشگل رو انتخاب میکردن با یکی از زندانی های درشت هیکل و مجبورش میکردن به اون یکی تجاوز کنه. اگه نمیکرد شکنجه میشد. یه چیز بزرگتر‌رو تو مقعد خودش میکردن. خیلی هاشون بعد اینکار از شدت فشار روانی و عذاب وجدان اون جیره غذایی بخور نمیرم نمیخوردن تا تلف بشن و بمیرن.
بعد شلاق میخوردیم. شلاقی که از جنس لاستیک بود و بعد از یه ضربه دنیارو قرمز میدیدی. تو خون خودت میفتادی و بیهوش میشدی. ولی شکنجه تموم نمیشد. یه روزهایی از گشنگی معده‌امون خونریزی میکرد ، یه روزهایی هم انقدر بهمون غذا میدادن که خفه میشدیم. ولی در ازای غذا یه چیزی ازمون میگرفتن! آب!
چندین روز آب قطع میشد نه آبی برای خوردن داشتیم نه آبی برای حموم یا دستشویی.
پس غذارو نمیخوردیم که دستشوییمون نگیره. بعد چند روز کل زندان رو بوی مدفوع برمیداشت. بعضی وقتها غذامون رو از همون سوراخ در مینداخیتم بیرون تا نخوریم. تا دستشوییمون نگیره. ولی تاوانش شکنجه بود، مجبورمون میکردن.
اب جوش میریختن، داغ میذاشتن، ناخن میکشیدن، پوست میکندن، و دست اخر مثل نازیها بعد از یه محاکمه که سه دقیقه هم نمیشد قاضی حکم میداد. گاهی مستقیم میگفتن اعدام و گاهی هم به دروغ میگفتن انتقالمون میدن یه زندان دیگه.
ولی نتیجه هردو گروه به اتاقی ختم میشد که از سقفش ده ها طناب دار‌ آویزون کرده بودن. یه سری از زندانی ها انقدر نحیف و لاغر شده بودن که حتی وزنشون برای فشار‌اوردن به طناب دار‌کافی نبود. بیست دقیقه جون میدادن. گاهی هم بیست دقیقه کفاف نمیداد. دست اخر میاوردنش پایین و گردنش رو میشکوندن.
راستی، تمام این کارهارو آدم ها انجام میدادن.

#Story

You don't have to stay
Just let the past decay
'Cause I know it's not your fault
You think you're not enough
But I know we'll make it through
Just escape from the darkness

I won't let you drown
I can pull you out of the shadows
Just hold my hand, and we'll be fine
Turn around, oh
Baby, I'll be your savior
I found you
Lost in thе darkest night
Where whispеrs of the past haunts
Oh, listen
Can't you hear the voice of angels
Calling you again and again
Through the ups and downs
All the clouds and storms before us
I'll walk a thousand miles with you
Turn around, oh
Baby, I'll be your savior
What if we die
Are we gonna be happy
If there's nothing to lose
What if we try to stay alive
Will we ever be free from the past?
Hope seems distant, glimmer
Longing for a savior
You almost lost to the despair inside yourself
You know I am your savior
Holding you so close
Every time you need it
Oh, I'll be your home

#Music
#Drama The trunk

یه مقاله جالب خوندم.😂
میگه علت اینکه بعضی از آدمها فحش ناموسی میدن درواقع برمیگرده به حافظه ژنتیکی ما. انسانهای اولیه موقع دعوا تصور میکردن برنده کسی هست که بتونه زن حریف رو بدست بیاره!
حالا تو جامعه ی امروز این بدست آوردن از طریق فحشه. یعنی" تحمیل قدرت مردانگی برای تسلط برمردان دیگر!!! "
به خاطر همینم تو دعواها میان یقه زنهای بیچاره ای رو میگیرن که اصلا تو صحنه نیستن! مثلا میگن مادر و خواهرت رو ... مادر...یا زنت رو... که درنهایت یکی تو این دعوا ها خدابیامرز میشه.
حتی اینکه تو اکثر مکالمات گیر میدین به عمه ی بدبخت طرف دلیل داره!!! چرا به خاله گیر نمیدیم؟؟
چون خاله با مادر ما ارتباط داره و یه جورایی نقش مکمل اونه و کارکرد مادرگونه داره!
در مقابل عمه از خانواده ی پدره و با اون نسبت داره !! و اگر چه مونثه ولی بازم برامون یه کارکرد پدرانه داره‌.
در واقع نقش عمه در رقابت زنانه با مادرمون، کارکرد ضد مادرانه داره. پس فحش هایی که به عمه میدیم از کینه و تنفر مادر نسبت به خانواده ی شوهر آب میخوره. که بعدا بچه ی این مادر بزرگ که میشه تو درگیری ها این خشم انبار شده رو بروز میده و بیرون میریزه.

#Info

یه نصیحت خواهرانه،
هیچوقت بعد از اینکه یک ماه غذای سگ و چرب خوردید نرید رو ترازو…
اتفاقات خوبی نمیفته