𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 day, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 4 weeks ago
سری پیش که هانیه رو دیدم فوقالعاده بهم خوش گذشت. کاش بشه سری بعد بازم ببینمش.
دلم میخواد سری بعد که اومدم اهواز دوست دوران راهنماییمو ببینم. اون دوست واقعاً برام عزیزه حتی بااینکه دیگه اصلا در جریان زندگی همدیگه نیستیم و نمیدونیم چه ماجراهایی رو از سر گذروندیم (حداقل من).
۱۳:۲۱ روز ۱۳ شهریور ۱۴۰۲:
- امروز بیدار شدم که به کارام برسم و در عین ناباوری یهو یادم افتاد که ای وای امروز روز رزرو اتاقه و الانه که جا بمونم. فوری زنگ زدم به دوستم که میخواست رزرو گروهی رو بزنه و دیدم که یادش بوده. سریع رفتیم سایت و اتاق رزرو کردیم ولی آخر سر که همه تایید زدیم که فلانی سرگروهمونه دیدیم نمیشه اتاق رزرو کرد! دوستی که سرگروه شده بود انصراف داد و به جاش من رفتم اتاق رزرو کنم و همه چی اوکی شد ولی قسمت بد ماجرا این بود که اتاقای طبقه یک کامل پر شده بودن و فقط طبقه ۲ و ۳ مونده بودن. سریعا رفتم اتاقای طبقه ۲ رو دیدم و از شانس دیدم ۵تا اتاق بیشتر نمونده واسه انتخاب و سریع اتاق ۲۱۰ رو انتخاب کردم. امسال سال آخره و من سه سال کامل تو این طبقه با آدمای مختلف زندگی کردم، خوردم و خوابیدم. درس خوندم، حرف زدم، خندیدم و گریه کردم. این طبقه، طبقهایه که خیلی ماجراها برام توش رخ داد و الان، فقط دوتا اتاق با اولین اتاقی که تو خوابگاه گرفتم فاصله دارم.
۰۱:۲۵ روز ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳:
- پارسال که ترم چهار بودم همه چیز حال و هوای دیگهای داشت. همه چیز که میگم منظورم واقعاً همه چیزه. بیشتر از همه دلتنگ جمع صمیمانهی اتاق ۲۰۸مونم که متلاشی شد و هرکی یه جا رفت. پارسال این موقعها خیلی حس صمیمانهای داشتم نسبت به هماتاقیام ولی امسال، با اینکه دیگه چیزی به تموم شدنش نمونده هیچ احساس صمیمانهای ندارم هنوز بهشون. درواقع بهتره بگم تحمل کردم تا به اینجا برسم. دلم بچههای اتاق پارسال رو میخواد.
۱۰:۲۷ روز ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳:
- زندگی برای من همیشه پر از جدایی از دوستایی بوده که خیلی دوسشون داشتم، که رفته رفته تبدیل شدن به دوست مجازی. با اینکه هنوز در ارتباطیم و حرف میزنیم ولی اون حسی که یه روز کنار هم بودیم رو دیگه نداریم. هرکدوممون زندگی خودمونو داریم که دیگه تو زندگی هم نقش پررنگی نداریم به اون صورت. با توجه به اینکه همیشه تو زندگی به اجبار این اتفاق واسم تکرار میشه قاعدتاً برام نباید بارهای بعدی سخت باشه ولی هربار که این اتفاق میافته برام ناراحتی امونمو میبره و جنس ناراحتی این سری به کل فرق میکنه، این سری دوستی که قراره از دستش بدم و دوباره تبدیل به دوست مجازی شه واسم پسره و راحت نمیتونم ببینمش و کیلومترها قراره بعدش از هم فاصله بگیریم و دوباره عین ترم یک و دو تبدیل شیم به دوستای مجازیای که سال تا سال همو نمیبینن و فقط باهم حرف میزنن. برای همین نمیدونم دیگه بعد از ترم آخر، دیگه کی پیش میاد که همو اتفاقی یا برنامه ریزی شده ببینیم. اونم واسه چند دقیقه نه حتی واسه یه ساعت و از الان ناراحتم بابت سال بعد، همین موقعها.
فرانسوی خوندن اونقدر سخته که منو برگردونید به دوران کودکی!
به حرفای ادمینتون یه وقت ریاکت ندید. همینه که باعث میشه نیام دیگه اینور. ?
شنبه قراره با دوستم بالاخره برم سر کلاسای این پسره و ببینم درساشون چطوریه. ذوق دارم. خوشم میاد برم سر کلاسای مختلف بشینم و ببینم رشتههای اونا تا چه حدی سخته.
برگشتیم و میزگرد گرفتیم و یه جون به جونام اضافه شد. بریم برای ادامه زندگی. ☕️
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 day, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 4 weeks ago